۰۶/ فروردين /۱۴۰۴
10:23 05 / 01 /1404

باز کن پنجره را...!

باز کن پنجره را...!
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد به مناسبت سال نو و فرارسیدن فصل بهار قطعه اشعاری سروده است.

به گزارش خبرنگار آنا، ابوالفضل فیروزی متخلِّص به «نی‌نوا» دکتری «عرفان و تصوف» مدرس دانشگاه و استاد دروس گروه اخلاق و معارف اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام خمینی (ره) به مناسبت سال نو و فرارسیدن بهار طبیعت قطعه اشعاری در قالب شعر سپید و دوبیتی نو سروده است که به شرح زیر تقدیم مخاطبان خبرگزاری آنا می‌شود.

«بازکن پنجره را! »

بازکن پنجره را! 
این عروس گل بخت بهار است 
که با دو صد هلهله و شور و نوا می‌آید!
زودتر از پیش
و بهتر از همیشه!

بهار می‌آید!
با شمیم شهدا 
با عطری از خون خدا 
در قافلهٔ نور 
با روح اهورایی 
در هودجی از بلور 
با خلعت سبز حضور
با توری از شکوفه‌های سپید و صورتی
با لباس لطیف اطلسی 
با پیراهن شقایق 
با گیسوی بید مجنون 
با کلاهی از تاج خروس
با شکوفهٔ لبخند 
با ترانهٔ باران 
با نسیم مسیحایی
و باعطر روح انگیز گل محمّدی! 

بهار می‌آید! 
با بوی بنفشه و شمیم شقایق
با عطر گل یاس
با رایحهٔ روح و ریحان 
و تنفّس پاک انسان! 

گوشتیران
قالیشویی ادیب

 بهار می‌آید!
با عطر بکر گل‌های وحشی
با بوی وحشی بوته‌های کوهی
با حس غریب دور‌ترین درّه‌های مخمل پوش!
 
بهار می‌آید! 
با گلدان‌های شب بو
با کوچه‌های مست یاس
با دشت‌های خمار نرگس
با کوچه باغ‌های روشن شکوفه
وخیابان‌های خلوت و گرم عشق! 

بهار می‌آید! 
با بوی سپید اقاقی
با عطر سرخ گل 
با شمیم یشمی شبدر
با بوی روستایی علف‌های تازه
با عطر روح انگیز اطلسی
با رایحهٔ رویایی باران و کاهگل!

بازکن پنجره را! 
بهار می‌آید!
با غوغای غوک‌ها 
با رقص ماهی‌ها 
با قشقرق گنجشک‌ها
با چهچهٔ چلچله‌ها 
با جیرجیر جیرجیرک‌ها 
با قهقههٔ کبک‌ها
با آواز بلبلان 
با نغمهٔ پرندگان 
با شیدایی پروانه‌ها 
با جست و خیز غزالان رعنا
و نافهٔ مُشکین آهوان ختا!

بهار می‌آید!
با نجوای باد و بید 
با پچ پچ دخترکان کوزه به دوش
با نی لبک چوپان 
با شیههٔ اسب‌ها 
با بع بع بره‌ها
و با همهمهٔ بچّه‌ها!

بهار می‌آید!
با پاکی شبنم 
با نگاه پرمهر آفتاب 
با یک بغل شعر باد و باران 
با زمزمهٔ جویباران
با سرود آبشاران
با غلغلهٔ چشمه ساران 
با شروه خوانی رودخانه‌ها 
با تلاوت آبی دریا!

بهار می‌آید!
با مُهری ازنور
با سبحهٔ غنچه
با سجادهٔ چشمه 
رو به قبلهٔ گل سرخ
تا در محراب ابروی نگار 
در شبستان چمن 
با خیل فرشتگان 
نماز باران بگزارد!

بهار می‌آید!
با آغوشی از نیلوفر
با کوله باری پر از پونه و آویشن 
با سفره‌ای پر از کنگر و ریواس 
با توبره‌ای آکنده از گل‌های وحشی 
با خورجینی لبریز از آواز قناری 
با بقچه‌ای چپیده از چهچهٔ چکاوک
با آسمانی پراکنده از آواز پرچلچله‌ها
و با دشتی لبالب از آب و نور و گیاه وپرنده!

 بازکن پنجره را! 
 بهار می‌آید!
با بام‌های کاهگلی روستا در شب‌های پر ستاره
با ایوان‌های خلوت در شب‌های مهتابی
با صبح آفتابی
با آسمان آبی
و با شکوفه‌های سیب وگلابی!
 
بهار می‌آید!
و نوروز را می‌آورد
با سلام وصلوات
با دعا و آمین
با عطر عود واسپند 
با عطر عیدی بر سر سفره‌های هفت سین
با اسکناس‌های نو
با تخم مرغ‌های رنگین 
و با بازدید آن واین!

بهار می‌آید! 
با تنور لاله
با اجاق شقایق 
با بوی کلوچه
و عطر کماج و آغوز!
 
 بهار می‌آید!
ودشت و دمن را 
مملو از گیاه وگل و آب و پرنده و نور خواهد کرد! 
و دیگر بار موسم جوشش و رویش
موعد دیدار یاران‌
هنگامهٔ گرمی و محبّت خویشان
و فصل دوستی و آشتی همگان فرا می‌رسد.

او می‌آید!
و نبض زمین در التهاب دیدار دل افروز او می‌تپد!

 او می‌آید!
و زمین مرده در صبح تنفسش جان می‌گیرد!
 
او می‌آید!
با صد هزار نگار و هر کس را با او حرفی 
و با نگارندهٔ این همه نقش و نگار حالی!

 او می‌آید!
و با همهٔ جلوه‌هایش با ما حرف می‌زند! 
با جلوه‌هایی که گفتیم و نگفتیم!

 او می‌آید...!

واو اینک از راه رسید
 مبارک‌تر از همیشه 

«مبارکتر شب و خرم‌ترین روز
به استقبالم آمد بخت پیروز

دهل زن گو دو نوبت زن بشارت
که دوشم قدر بود، روز نوروز»
 
هفت سین ساده و آینه‌سان وجودتان همواره لبریز از هفت سین؛
۱- سلام
۲- سلامتی
۳- سُرور 
۴- سبزی 
۵- سماحت
۶- سادگی 
۷- سعادت
 و نیز منوّر به نور قرآن 
ومعطّر به‌دسته گل‌محمّدی (ص) باد!

 به امید ظهور عاجل؛
 خُرّمی‌دل‌های مردمان وبهار روزگاران 
 یعنی آخرین خورشید عالمگیرعشق
 موعود اُمم و صاحب جام جم
 المنتقم ثار االله
حضرت حجت ابن الحسن العسکری
 عجّل الله تعالی فرجه 

«شمیم‌ شکوفه»

باز آمد شمیم سبزه و عید 
گل بجوش آمد وشکوفه دمید
در دل کوچه‌های سرد وسیاه‌
می‌وزد باز بوی عشق وامید!

از نسیم مسیح صبح بهار
زنده شد جان مرده هرچیز
با چراغ شکوفه ولاله
گشت صحرا وباغ روح انگیز

وطنم!‌ ای شکوه شعر و شعور
خطهٔ لاله‌های سرخ حضور
خاستگاه سترگ علم وهنر
ملک آب وگل و پرنده ونور!
 
ساکنان عزیز خطهٔ عشق!
عید نوروزتان مبارکباد!
دفترخاطرات سبز شما
پاک باد! از سیاهی بیداد

از نسیم حیات بخش بهار
سرتان سبز و جانتان آباد!
کامتان شهد! جامتان لبریز!
خصمتان بند! خانه‌تان آزاد!

سفرهٔ هفت سین سینه‌اِتان
ساده‌تر از بهار آیینه
تا همیشه پر از صلاح و سِداد
و تهی باد! از بد و کینه

دور باد! از گزند چشم حسود
این همه سبزی وجود شما
تُنگ قلب بلورتان لبریز
از سماع وسرود ماهی‌ها

پر ز انوار عترت وقرآن
کلبهٔ ساده یکایکتان
تا ابد ازحضور سبز خدا
بادتان! این بهارجاویدان

دوستان همیشه یکرنگم
رنگتان تا ابد بهاری باد!
تا رسیدن به ساحل مقصود
زندگیتان چو رود جاری باد!

مهر همواره در نگاه شما
اَسعدَاللّه! سال و ماه شما
تا طلوع ستارهٔ مهدی (عج)
نور باران شب سیاه شما

قلب‌تان مطمئن ز یاد خدا
جانتان روشن از جوانه نور
با چراغ ولایت موعود 
روشنا چشمتان بوقت ظهور‌

ای خدای شکوفه‌های لطیف 
خالق مرگ و زندگی و حیات 
دم بدم، متصل ز ما بفرست
بر محمّد و آل او صلوات!

انتهای پیام/

ارسال نظر