تغییر دکترین هستهای ایران و گذار جهانی به سمت عدالت و امنیت پایدار
به گزارش خبرگزاری آنا، در جهانی که تهدیدات امنیتی متنوع و پیچیده برای کشورها به سرعت رو به افزایش است، تشدید تهدیدات امنیتی و موجودیتی علیه ایران بهعنوان یک کشور بزرگ در خاورمیانه میتواند به بررسی و بازبینی دکترین هستهای منجر شود. از دیدگاه برخی از تحلیلگران، بازبینی دکترین هستهای در ایران نه تنها ابزار بازدارندگی مهمی در برابر تهدیدات خارجی بلکه پاسخی به سیاستهای دوگانه و خصمانه غرب میباشد. ایران به وضوح مشاهده کرده است که قدرتهای بزرگ، بهخصوص ایالات متحده و اسرائیل، ضمن برخورداری از ذخایر عظیم هستهای، به دنبال محدودسازی توانمندیهای ایران هستند. این اقدامات، با ایجاد فضای عدم اعتماد و تقابل، میتوانند ایران را به حق، وادار به تجدیدنظر در رویکرد هستهای خود بکنند.
بازبینی دکترین هستهای در ایران ممکن است رقم بخورد چرا که فضایی که امنیت ملی در سطح بینالمللی را تحت تأثیر رویدادهای غیر قابل پیشبینی قرار داده است، سیاستگذاران ایرانی را به این سمت سوق میدهد که بتوانند به تغییر نیازهای این روزها پاسخ دهند. در گذشته، ایران بهطور مستمر تحت فشار سیاستهای دوگانه غرب قرار داشت که از یک سو به حفاظت از منافع نظام لیبرال جهانی میپرداختند و از سوی دیگر به تضعیف کشورهای مستقل، چون ایران مشغول بودند؛ لذا در جهان کنونی مفهوم بازدارندگی هستهای میتواند راه حلی طبیعی برای محدودیتهایی باشد که به ایران تحمیل میشود، حتی اگر نیت ایران از نظر بینالمللی غالباً نادرست تعبیر شود.
بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که ظهور رهبری جدید در واشنگتن و همپیمانان اروپای آنها، فشارهای سیاسی و اقتصادی ناعادلانهای بر ایران وارد کرده و موجی از تحریمهای سختگیرانه و غیرانسانی را به ارمغان آورده است که البته در واقعیت هم همین است. تحریمهایی که به جای دستیابی به صلح و ثبات خیالی برای کشورهای غربی و متحدان منطقهای، ایران را به سمت روی آوردن به گزینههای دفاعی پایدارتر سوق داده است. در این شرایط، ایران با رسیدن به درک صحیح از هیدرولیک قدرت در منطقه، ممکن است برای تضمین امنیت خود، به تغییر دکترین هستهای بهعنوان یک بازدارنده نهایی روی آورد، رویکردی که میتواند آینده بقا و ثبات کشور را تضمین کند.
افزون بر مسائل امنیتی، دیدگاه فقهای دینی و نخبگان سیاسی ایران، روز به روز تحت تاثیر فشارهای بینالمللی و رفتارهای دوگانه غرب ممکن است دچار تغییر شود؛ بنابراین نباید فراموش شود که یکی از مکانیسمهایی که به ایران قدرت انتخاب وسیعتر در این مسیر میبخشد، بهرهگیری از آموزههای فقهی هوشمندانه است. در شرایطی که بر اساس فتاوای موجود استفاده از تسلیحات هستهای ممنوع است، اما تهدیدات قابل توجه میتواند به مشروعیت و امکان تغییر دکترین هستهای کمک کند. این تغییر، نه تنها به تقویت امنیت ایران کمک خواهد کرد بلکه به مفهوم مقاومت در برابر سلطهکاران غربی معنا و محتوای تازهای میبخشد.

همچنین بستر جغرافیایی و سیاسی پرمخاطره خاورمیانه اشاره به این دارد که ایران نمیتواند صرفاً به پیمانهای ناپایدار بینالمللی تکیه کند. بعد از انقلاب ایران با سابقهای طولانی در مواجهه با تجاوزات خارجی، به جای مدارا با فشارهای خارجی، به توسعه و تقویت زیرساختهای دفاعی خود پرداخته است. در این میان، تحول استراتژیک به توسعه توانمندیهای هستهای، نه تنها پاسخی به سیاستهای متجاوزانه بلکه کلیدی برای بازتعریف قدرت و اثرگذاری ایران در صحنه بینالمللی است؛ لذا نباید فراموش کرد و نباید غافل از این بود که تا به امروز نفوذ غرب بهویژه در قالب نهادهای بینالمللی همانند آژانس بینالمللی انرژی اتمی، بیش از آن که به حفظ صلح جهانی اهتمام ورزد، به عنوان ابزاری برای حفظ منافع جغرافیای سیاسی غرب عمل کرده است. در راستای تقویت موقعیت خویش، ایران میتواند با تغییر دکترین هستهای بهطور فعالانه به نقش خود در جهان و همچنین پتانسیلهای اقتصادی، سیاسی و نظامیاش بپردازد. به خصوص که نظام جهانی کنونی نیازمند تعدیل و تحول است که برای دستیابی به این هدف نیاز به بازیگرانی همچون ایران که طالب تغییر و تحول هستند، احساس میشود.
در پی تحولات اخیر و گفتوگوهای ژئوپلیتیکی جدید، بسیاری از کشورهای هستهای سابق با تغییر در معاهدات و ضعیف شدن ائتلافهای قدیمی مواجه شدهاند. این مساله همزمان با ظهور قدرتهای جدید اقتصادی و سیاسی نظیر چین و روسیه که بازیگران اصلی در تدوین نقشههای نوین ژئوپلیتیکی هستند، فرصت مناسبی برای ایران فراهم آورده است تا نقش خود را در این نظم جدید سیاسی برجستهتر کند.
تغییر دکتری هستهای حتی اگر تحت شرایط بینالمللی فشار قرار بگیرد، همچنان به مثابه ضمانت اجرای مقاومت برای کشورهایی، چون ایران در برابر بیعدالتیها و سیاستهای تهدیدگر باز نقش موثر و کارآمدی ایفا میکند. ممکن است افزایش توانمندیهای هستهای ایران بهعنوان یک قدرت نوظهور به بهبود روابط دیپلماتیک و اقتصادی با بازیگران منطقهای و بینالمللی دیگر نیز بینجامد و در نهایت بتواند به حل مسائل پیچیده امنیتی، اقتصادی و سیاسی منجر شود.
نتیجه
ایران بهعنوان یک کشور که بهطور مداوم وفعال به مقاومت فعالانه در برابر هژمونی غربی پرداخته است، با انتخاب مسیر توسعه توانمندیهای هستهای صلح آمیز نه تنها برای حفاظت از خود بلکه برای ایجاد توازن قوا در جهان و منطقه نیز تلاش میکند. این استراتژی ممکن است در نظر منتقدان غربی تلاشی برای تهدیدات به حساب آید، اما در واقع پاسخی مشروع به بیعدالتیهای ساختاری و استراتژیک قدرتهای مجهز به تسلیحات هستهای است و این در حالی است که ایران به هیچ سلاح هستهای مجهز نیست. اما اگر تهدیدات غرب و متحدان آنها در خاورمیانه ادامه داشته باشد تغییر دکتری هستهای نه تنها امنیت ایران را در مواجهه با تهدیدات موجود تضمین میکند، بلکه به بازتعریف نظم بینالمللی به نفع عدالت و برابری بیشتر منجر خواهد شد.
دنیا باید دریابد که تنها با احترام به حقوق و جایگاه کشورهایی، چون ایران و تعامل سازنده با آنها است که میتواند به صلح و امنیت پایدار دست یابد. در این راستا، غرب باید از سیاستهای دوگانه و فشارهای ناعادلانه علیه ایران دست بردارد و به مشارکت فعال در ایجاد جهانی متوازن فکر کند که در آن نه یک قدرت، بلکه پذیرش چندپارگیهای واقعی به ارمغان آورنده امنیت جهانی خواهد بود. توانمندسازی ایران نه تنها به نفع خود ایران است بلکه فرصتی برای تثبیت نظم جدید جهانی به نفع جامعه جهانی خواهد بود. این بازتاب تحقق جهانی عادلانهتر است که احترام به حقوق تمامی ملل را، بدون در نظر گرفتن قدرت و اندازه، تأمین میکند.
انتهای پیام/


