توانمندیهای فناورانه بنگاههای صنایع پایین دست پتروشیمی ایران
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری آنا، طی توسعه صنعتی ایران، با وجود سرمایهگذاریهای چشمگیر و تمرکز روی صنعت بالادست پتروشیمی، نسبت به توسعه صنایع رقابتی میانی و پایین دست غفلت شده است. این امر منجر به عملکرد صادراتی قابل قبول در بالادست شده، اما منافع حاصل از توسعه صادرات صنایع میانی و پایین دست ناچیز بوده است.
پژوهشگران دانشگاه آزاد اسلامی در پژوهشی به واکاوی دلایل این شرایط از منظر توانمندیهای فناورانه بنگاهها پرداختهاند. در این راستا ابتدا طی مطالعه اکتشافی پیشینه، ابعاد توانمندیهای فناورانه را شناسایی و طی مصاحبه با دوازده خبره با شرایط این صنایع تطبیق دادهاند. سپس با استفاده از پرسشنامه، این ابعاد در ۱۲۸ بنگاه فعال در سه صنعت پلاستیک، شوینده، و رنگ و رزین ارزیابی و با روش تحلیل«اهمیت- عملکرد»، با یکدیگر مقایسه کردند.
در سالهای گذشته، مزیت خوراک فراوان و ارزان نفتی و گازی در کشور، انگیزهای شد تا در صنعت پتروشیمی سرمایهگذاریهایی صورت پذیرد. بررسی روند صادرات محصولات پتروشیمی، حاکی از آن است که بیش از ۶۵% حجم صادرات این صنعت، محصولات پایه و بالادست است. اما بهرهبرداری از قابلیت این صنعت و صنایع مکمل آن در گرو توسعه متوازن سه بخش بالادستی، میانی و نهایی است.
* چگونگی ارتقای توانمندی فناورانه سازمان
به گفته این پژوهش در کشورهای صنعتی، نسبتِ ارزش محصولات پاییندست به محصولات بالادست پتروشیمی، حدود ۴ برابر است، حال آنکه در ایران در سال ۱۳۹۸ این نسبت حدود ۲۵ درصد بوده است. آثار این امر نتایج محدودی برای اقتصاد کشور در حوزههایی مانند ارزش افزوده بالا ایجاد اشتغال گسترده، تعمیق فناوری و صادرات محصولات متنوع و ورود به بازارهای جدید داشته است.
توانمندی فناورانه نه یک هدف صرفا فنیمهندسی، بلکه انباشته شدن لایههایی از جنس یادگیری در پاسخ به الزامات تولیدی، تحولات بازارهای رقابتی و ظهور فناوریهای جدید است که در طی سالها حاصل میشود.
در این پژوهش آمده است که صادرات محصولات پیچیده، بنگاهها را ملزم به کسب و ارتقای توانمندی فناورانه میکند؛ امروزه نمیتوان حوزههای کارکردی یک بنگاه را جداگانه و در انزوا بررسی کرد، بلکه بنگاه مجموعهای از توانمندیها است که در طول زمان با یکدیگر هماهنگ و ترکیب میشوند.
این پژوهش مطرح میکند که در این نگاه کسب توانمندیهای فناورانه صرفا از جنس تجربهاندوزی فنی نیست، بلکه از طریق انباشت منابع و شایستگیها، به کارگیری دانش تخصصی، یادگیریهای هدفمند، و نظارت و پایش مستمر در طول سالها میسر میشود. امری که نه در انزوا، بلکه در ارتباط با شبکهای فشرده از تامین کنندگان، مشتریان، رقبا و پژوهشگاههای تخصصی امکانپذیر میشود.
به زعم این پژوهش این تعبیری است که مورد تاکید اقتصاددانان تکاملی نیز بوده است. به عبارتی توانمندی فناورانه نه یک هدف صرفا فنیمهندسی، بلکه انباشته شدن لایههایی از جنس یادگیری در پاسخ به الزامات تولیدی، تحولات بازارهای رقابتی و ظهور فناوریهای جدید است که در طی سالها حاصل میشود.
* از تغییر فنی تا توانمندیهای فناورانه
نکته قابل ذکر در این پژوهش این است که عملکرد موفق کشورهای تازه صنعتی شده به ویژه در شرق آسیا طی دهههای ۷۰ تا ۹۰ میلادی، الهام بخش رویکرد جدیدی در رابطه با جایگاه فناوری در این اقتصادها بود.
سیاستهای هوشمندانه دولت بنگاهها را تشویق میکند تا اتکا به فناوریهای خارجی را کاهش داده و جریان دانشِ چرایی را در درون خود افزایش دهند
این پژوهش مطرح میکند که اقتصادهایی که بدون منبع داخلی فناوری و صرفا با اتکا به فناوریهای وارداتی و بهرهبرداری کارآمد از آنها در جهت صادرات محصولات ساختمحور به بازارهای رقابتی، توانستند به رشد بلندمدت استثنای برسند. زیربنای این فرآیند همان یادگیری فناورانه جهت بکارگیری فناوریهای موجود در اقتصاد و ارتقای آن است.
در ادامه این پژوهش آمده است که سیاستهای هوشمندانه دولت بنگاهها را تشویق میکند تا اتکا به فناوریهای خارجی را کاهش داده و جریان دانشِ چرایی را در درون خود افزایش دهند.
آنچه که مقالات اخیر بر آن تاکید دارند این است که توانمندیهای فناورانه در یک بنگاه تولیدی در کشورهای درحال توسعه، همان مهارتها، دانش فنی و انسجام سازمانی از فرآیند تولید تا فروش است که امکان استفاده مناسب از فناوریهای صنعتی موجود و جدید را فراهم میآورد.
در جمعبندی نهایی پژوهش حاضر آمده است که با توجه به مصاحبههای انجام شده با اعضای هفت انجمن تخصصی پایین دست پتروشیمی و مدیران صنایع پلاستیک، شوینده و رنگ و رزین میتوان توصیههای سیاستی در سطح بنگاهها، انجمنها و دولت را در موارد ذیل مطرح کرد:
- تدوین راهبرد توسعه فناوری توسط بنگاهها و توجه ویژه به رابطه آن با حوزه الزامات بازارهای رقابتی و ارتقای توانمندیهای مکمل؛
- توجه بنگاههای کوچک و متوسط به ایجاد خوشه و شبکههای همکاری برای انجام امور فوق؛
- تعیین تکلیف سیاست صنعتی/تجاری، بهویژه در راستای تنظیم مناسبات صنایع بالادست با پایین دست، و شناسایی اولویتهای توسعه زیررشتهها و فناوریها در صنایه پایین دست پتروشیمی؛
- کفایت توجه ویژه دولتی به صنای بالادست با توجه به عملکرد نسبتا رقابتی آنها و به جای آن تعیین متولی و تمرکز نهادها بر توسعه صنایع پایین دست پتروشیمی رقابتی و صادراتی؛
- تدوین راهبرد توسعه صنایع پاییندست رقابتی و صادراتی با همکاری تشکلها و انجمنها و با نگاه به فناوریهای آتی بهویژه با رویکرد سازگاری با محیط زیست؛
- دخالت دادن عوامل مرتبط با توسعه فناوری و توسعه بازار در رتبهبندی بنگاههایی که عضو انجمنهای تخصصی صنای پایین دست پتروشیمی هستند؛
- هماهنگ کردن اجزای مختلف نظام یادگیری/نوآوری صنایع پایین دست پتروشیمی در راستای صادرات به ویژه محصولات جدید فناورانه و نوآورانه.
بر اساس نتایج، نقطه قوت این صنایع محدود به توانمندیهای اجرای پروژه و مهندسی فرآیندی در کشور است، درحالیکه نقاط ضعف آنها توانمندیهای پیش ازسرمایهگذاری، یادگیری، مهندسی صنعتی، مهندسی محصول، و پیوند و شبکهسازی است. اما چالش کلیدی این بنگاهها، توانمندیهای مکمل است که از جمله میتوان به مولفههای بازاریابی، ایجاد شبکههای فروش و کانالهای توزیع متنوع، مدیریت برند، توسعه خدمات و دیگر ابعاد اشاره داشت.
این پژوهش به کوشش سمیه فقیه میرزایی (دکتری مدیریت تکنولوژی دانشکده مدیریت و اقتصاد واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی تهران)، محمدرضا رضوی و فرهاد غفاری (عضو هیئتعلمی دانشکده مدیریت و اقتصاد واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی تهران) و محمدعلی شفیعا (عضو هیئتعلمی دانشکده مهندسی پیشرفت دانشگاه علم و صنعت تهران) انجام شده است.
انتهای پیام/