تله مذاکرات؛ دیپلماسی ابزار است نه نوشدارو
به گزارش خبرگزاری آنا، دیپلماسی و مذاکره ابزارهای مهم دولتها برای تأمین منافع ملی در عرصه بینالملل تلقی میشوند. تعاملات دیپلماتیک، هرچند بعضا ضروری هستند، اما به خودی خود هدف غایی محسوب نمیشوند؛ بلکه به عنوان ابزار برای رسیدن به اهداف مشخص یا از پیش تعیین شده به کار گرفته میشوند.
نگرش به مذاکره به عنوان پدیدهای ذاتاً خوب یا بد، نوعی سادهسازی نابجای موضوع است؛ مذاکره به شرطی ارزشمند است که به طور موثر در چارچوبی راهبردی و هدفمند استفاده شود.
این روزها در بین برخی از مقامات دولتی و حامیان آنها تمایل مفرطی برای مذاکرات مستقیم با کشورهای غربی وجود دارد که این مسیر را، صرفنظر از شرایط موجود، به عنوان نوشداروی جادویی برای تمام چالشهای کشور معرفی میکنند
بنابراین، باید رویکردی متوازن نسبت به مفهوم مذاکره داشت؛ نه آن را کورکورانه تقدیس کرد و نه آنکه آن را مطلقا تکفیر کرد.
دیپلماسی باید بر اساس ظرفیت آن برای کمک به دستیابی به نتایج مطلوب ارزیابی شود. موفقیت هر مذاکرهای به مجموعهای از عوامل بستگی دارد، که ازجمله آنها میتوان به داشتن پشتوانه داخلی، میدانی و همچنین وجود شرایط مساعد اشاره کرد.
همانطور که ورود به گفتوگو و مذاکره در مواقعی میتواند به طور مؤثر منافع یک ملت را تامین کند، شرایطی وجود دارد که خودداری از مذاکره یا استفاده از ابزارهای جایگزین میتواند سودمندتر باشد.
در واقع، مذاکره یکی از ابزارهای موجود در جعبه ابزار جامع سیاست خارجی یک کشور است. اگر این ابزار در لحظه مناسب و تحت شرایط درست به کار گرفته شود، میتواند در دستیابی به پیشرفتهای دیپلماتیک و حل اختلافات بینالمللی بسیار مؤثر باشد.
با این حال، تمرکز صرف و لجوجانه بر این تک ابزار، میتواند ریسک کاهش اثربخشی آن و احتمالاً پیچیدهتر کردن چالشهای موجود را به همراه داشته باشد. چنین دیدگاه محدود و انقباضی میتواند منجر به مستهلک شدن ابزارهای دیپلماتیک و ناخواسته پیچیدهتر کردن مسائلی شود که هدف آن حل آنهاست.
این روزها در بین برخی از مقامات دولتی و حامیان آنها تمایل مفرطی برای مذاکرات مستقیم با کشورهای غربی وجود دارد که این مسیر را، صرفنظر از شرایط موجود، به عنوان نوشداروی جادویی برای تمام چالشهای کشور معرفی میکنند.
این عده، صرف مذاکره با آمریکا و اروپا را به عنوان تنها راه حل برای مجموعهای از مشکلات بیربط و با ربط میدانند و معتقدند که نبود چنین مذکرهای، ام المصائب چالشهای کشور است.
البته ناگفته نماند که سیر مذاکراتی نه در گذشته و نه در حال حاضر، منقطع نشده و بارها آزموده شده است.
اصل کلام در این نوشتار، ضدیت ذاتی با تعامل یا اصل مذاکره نیست، بلکه مراد این است که سادهسازی بیش از حد و نابجای مسائل پیچیده و محدود و آوار کردن همه راهحلها به مذاکره با چند پایتخت غربی که روی خوشی هم از خود نشان نمیدهند، تله و مغالطهای خطرناک است.
نسبت دادن هر مسئلهای، از ناترازی انرژی و آلودگی هوا گرفته تا آب خوردن به نبود مذاکرات، بیشتر بهانهای برای فرار از مسئولیتپذیری است
نگرانی اصلی اینجاست که انجام اقدامات و تدابیر ضروری در حوزههای مختلف، آن هم در شرایط واقعا حساس کنونی، به بهانه مذاکرات به تعویق میافتند، و به جای اینکه گرهای از گرههای کشور گشوده شود، بر لایههای پیچیدگی مشکلات افزوده میشود.
موکول کردن حل مسائل حیاتی کشور که بیش از آنکه به میز مذاکره نیاز داشته باشد، مستلزم همیت و تدبیر داخلی است، به مثابه خودتحریمی است که بار اضافی بر فشارهای خارجی میافزاید. بنابراین، باید اذعان کنیم ریشه بسیاری از چالشها نه صرفاً در عوامل خارجی مانند تحریمها، بلکه در نیاز به اراده داخلی و سیاستگذاری سنجیده نهفته است.
نسبت دادن هر مسئلهای، از ناترازی انرژی و آلودگی هوا گرفته تا آب خوردن به نبود مذاکرات، بیشتر بهانهای برای فرار از مسئولیتپذیری است. برخی از مقامات، که باید در قبال کمکاری یا سوءمدیریت در حوزههای مربوط به خود پاسخگو باشند، انداختن تقصیر به گردن تحریمها و مذاکره با غرب را مسیر راحتتری میدانند.
غرض اینجا، مخالفت مطلق با مذاکره نیست. چه بسا دیپلماسی و مذاکره بهجا در زمینه سیاست خارجی، ابزار مهمی برای هر دولتی است که دارای نقاط قوت و محدودیت است. هدف، تأکید بر اهمیت شناسایی علل اساسی مشکلات و پیگیری راهحلهای مناسب است.
در واقع، اصرار نابجا بر مذاکره، آن هم در شرایط نامناسب، یا زمانی که طرف مقابل هیچ تمایل واقعی به تعامل نشان نمیدهد، میتواند نشانهای از ضعف باشد و ناخواسته طرفهای مقابل را به تشدید فشار و تحریمها تشویق کند. این امر به نوبه خود، موضع مذاکراتی و اهرم کشور و به ویژه مذاکرهکنندگان را تضعیف میکند.
در زمانی که روابط بین ایران و کشورهای اروپایی تیره و تار است، و زمزمههایی در خصوص احتمال افزایش فشار بر ایران در دوره دولت جدید آمریکا شنیده میشود، اصرار علنی و پر سر و صدا در تهران برای مذاکره، خطر تضعیف موقعیت مذاکراتی کشور را به همراه دارد. مذاکره نیازمند پروتکلهای مناسب، شرایط مساعد و آمادگی متقابل است. هرز کردن این ابزار، ظرفیت تأثیرگذاری آن را کاهش میدهد.
انتهای پیام/