مکرون باید کمتر حرف بزند؛ «فساد در هسته سیاست» از دلایل اقبال راست افراطی در اروپا
خبرگزاری آنا- محمدحسن گودرزی: ماه گذشته، پارلمان فرانسه با دادن رأی عدم اعتماد، نخستوزیر این کشور را برکنار کرد و دولت پاریس برای اولین بار در ۶۰ سال اخیر، منحل شد. به دنبال این بلاتکلیفی سیاسی، «امانوئل مکرون» رئیسجمهور فرانسه با صدور حکمی «فرانسوا بایرو» سیاستمدار میانهرو و ۷۳ ساله را بهعنوان نخستوزیر جدید این کشور منصوب و وی را مأمور تشکیل کابینه کرد.
از زمان انتخاب مجدد مکرون به عنوان رئیسجمهور فرانسه در آوریل ۲۰۲۲ (فروردین ۱۴۰۱) بایرو چهارمین نخست وزیری است که مأمور تشکیل کابینه میشود.
این تنشهای سیاسی و تغییرات در تاریخ فرانسه اگر بیسابقه نباشد، کم سابقه است و به نظر میرسد که فرانسه هم به مانند چند کشور اروپایی با تغییرات جدیدی در عرصه سیاسی خود که ناشی از قدرت گرفتن راست افراطی است، رو به رو خواهد شد.
در رابطه با دغدغههای سیاسی پاریس در مواجهه با راست افراطی و حتی فراتر از آن، اعمال نفوذ دولت آتی آمریکا بر جریانهای افراطی اروپا، خبرنگار آنا مصاحبهای با پل اسمیت (Paul Smith) استاد دانشگاه ناتینگهام انگلستان و کارشناس مسائل سیاسی فرانسه، انجام داده است.
اسمیت تألیفاتی در مورد تاریخ سیاسی فرانسه و انتخابات در این کشور داشته که از مهمترین آنها میتوان به تاریخ سنای فرانسه (A History of the French Senate) در سال ۲۰۰۵ اشاره کرد. وی همچنین وبلاگی به نام جمهوری پنج و نیم (Fifth-and-a-Half Republic) با موضوع مسائل سیاسی فرانسه دارد.
مصاحبه خبرگزاری آنا با پل اسمیت به شرح ذیل است:
ماه گذشته، شاهد سقوط دولت در فرانسه و معرفی دولت جدید بودیم. دلیل اصلی سقوط دولت پاریس چه بود؟
دولت «میشل بارنیه» یک دولت اقلیت متشکل از ائتلاف ماکرونیستها و محافظهکاران جمهوریخواه بود که در تقابل با قدرتیابی حزب راست افراطی «اجتماع ملی» تحت رهبری «مارین لوپن» قرار داشت.
لوپن برای منحرف کردن افکار عمومی از اتهامات قضائی که علیهاش مطرح است، تصمیم گرفت در تبانی با چپ افراطی طرح عدم اعتماد به نخستوزیر وقت را پیش بکشد.
بزرگترین چالش پیش روی دولت جدید فرانسه در امور داخلی و خارجی چیست؟
در دولت جدید تمرکز روی موضوع ترغیب پارلمان به تصویب بودجه و کاهش کسری بودجه عمومی خواهد بود. فراتر از آن و در عرصه سیاست خارجی، موضع فرانسه همانی است که همیشه بوده، اما باید مراقب دولت آتی ایالات متحده هم بود و در این میان، نوع رابطه مکرون با ترامپ بسیار مهم است. همچنین در چارچوب اروپا، نجات محور پاریس-برلین بسیار مهم تلقی میشود.
آیا میتوان این تغییر دولت را به افزایش نفوذ راست افراطی فرانسه به رهبری اجتماع ملی و در نهایت به تشکیل دولت توسط آنها نسبت داد؟
هم بله و هم خیر. این تا حدی به مشکلی مربوط میشود که مکرون در توانایی (یا بهتر بگوییم ناتوانی) در مذاکره با چپ میانه یعنی سوسیالیستها دارد. درست است که اختلافات داخلی ائتلاف چپ بر هیچ کس پوشیده نیست، اما به هر جهت سوسیالیستها هم زیر بار حمایت از دولتی نمیروند که وعده ریاضت میدهد و حاضر به تجدیدنظر در لایحه حقوق بازنشستگی نیست.
آیا این تغییر دولت و تحولات سیاسی در فرانسه را میتوان راهی برای آماده سازی کشور برای مواجهه با تغییرات سیاسی آمریکا در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ دانست؟
نه، من اینطور فکر نمیکنم. هر برداشتی که خارجیها داشته باشند، فرانسه سیاست خارجی عمیقاً عملگرایانه دارد حال آنکه مکرون هم در حال بهروزرسانی جنبههای سنتیتر سیاست خارجی فرانسه است. اما ما هنوز واقعاً نمیدانیم که سیاست خارجی ترامپ چگونه خواهد بود. با وجود همه سر و صدایی که از رئیسجمهور منتخب (دونالد ترامپ) میآید، هیچ کس نمیداند که چه اتفاقی (در عرصه سیاست خارجی ایالات متحده) رخ خواهد داد.
در هفتههای اخیر شاهد حمایت ایلان ماسک از احزاب راست افراطی در بریتانیا و آلمان بودهایم. آیا ممکن است این حمایت از احزاب مشابه در فرانسه تکرار شود؟
بله، من فکر میکنم کاملاً امکان دارد. اما راست افراطی در فرانسه، «وینسنت بولوره» غول رسانهای میلیاردر خود را دارد؛ بنابراین اجتماع ملی مانند حزب «اصلاحات» در بریتانیا، به ماسک نیاز ندارد.
اخیراً شاهد تحولاتی مشابه فرانسه در اتریش بودهایم. دلیل اصلی روی آوردن جوامع اروپایی به راست افراطی چیست؟
بخشی از آن نتیجه عادیسازی احزاب راست افراطی توسط جریان سیاسی اصلی است. بهعنوانمثال، بهجای اینکه راست افراطی را از رسانهها دور نگه دارند، این احزاب در ۲۰ یا ۳۰ سال گذشته توانستهاند پیام خود را بهراحتی اشاعه دهند. درعینحال، وجود «فساد» در هسته سیاست و نیاز به «تغییر» بهشدت احساس میشود. راست افراطی از دو جبهه حمله میکند:
*ما بخشی از نهاد قدرت نیستیم و بنابراین فاسد نیستیم (هرچند که واقعاً چنین هستند).
*آنها این استدلال را پیش میکشند که مردم عادی و «واقعی» فرانسه قربانی خارجیها یا ایدههای بیگانه (اتحادیه اروپا، مهاجران، اسلام، جنبش ووک و...) هستند.
آینده دولت فرانسه را چگونه ارزیابی میکنید؟
اوایل ماه دسامبر، مکرون وعده داد که به مأموریت خود ادامه خواهد داد. این پیامی بود به نمایندگان سوسیالیست میانهرو در مجلس ملی که اگر مایلاند چپ افراطی یعنی حزب «فرانسه تسلیمناپذیر» را کنار بگذارند، هم فرصت تقویت جایگاه خود در حوزههای انتخابیه را دارند و هم وقت کافی برای اینکه یک نامزد بالقوه ریاست جمهوری برای سال ۲۰۲۷ پیدا کنند.
این روش مکرون برای تشویق چپهای میانهرو برای حرکت به سمت ایجاد یک دولت وحدت ملی فراگیر بود که دامنه آن از احزاب میانهرو شامل سوسیالیستها و سبزها تا جمهوریخواهان در جناح راست امتداد مییافت.
اما این ایده شکست خورد و در حال حاضر، گفتن اینکه «آیا دولت جدید میتواند موفق شود» دشوار است، با این حال، اگر دولت نوپا بتواند تا زمان صدور حکم در دادگاه علیه لوپن به دلیل سوءاستفاده از بودجه اتحادیه اروپا دوام بیاورد، آنگاه میتواند موازنه را در عرصه سیاسی تغییر دهد.
در حال حاضر، هیچکس بهجز او (مارین لوپن) در مقام رهبر راست افراطی و همچنین «ژان لوک ملانشون» رهبر حزب چپ افراطی «فرانسه تسلیمناپذیر» خواهان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری نیست. هیچ حزب دیگری کاندیدایی برای معرفی ندارد. اما این بدان معنا نیست که آنها شخصاً به نخستوزیر بایرو یا مکرون کمک خواهند کرد، من بدبینی محتاطانهای نسبت به این موضوع دارم.
مکرون در سخنرانی شب سال نو میلادی اشارهای ضمنی به مشورت با مردم فرانسه در سال ۲۰۲۵ داشت، اما معنای آن کمی مبهم بود. رفراندوم در مورد چه؟ یا چیزی شبیه به فرآیند مشاوره عمومی که پس از جنبش جلیقه زردها در سال ۲۰۱۹ انجام شد؟ که آنهم بهجایی نرسید. مکرون باید کمتر حرف بزند.
انتهای پیام/