روایت جنجالی رئیسیان از ماجرای تعطیل شدن خانه سینما و پاسخ تند عسگرپور
به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، هفته گذشته و در آخرین برنامه پخش شده «35» علیرضا رئیسیان کارگردان سینما در گفتوگو با فریدون جیرانی اظهار کرد که عامل اصلی تعطیلی خانه سینما محمدمهدی عسگرپور مدیرعامل پیشین خانه سینما بوده است.
رئیسیان در بخشی از سخنان خود گفت: «با روی کار آمدن شمقدری در وزارت ارشاد یک کدورت دیرینه به سطح آمد. اگر به ماجرای حوزه هنری در دهه 60 نگاه کنید گروههای مختلفی در آنجا شکل گرفته بود و ریشه برخی جریانات در آنجا بود. یک گروهی تشکیل شد با حضور سید ضیاء هاشمی که نزد مقامات و حتی بیت رهبری رفتند تا ممانعت کنند از اینکه شمقدری در راس امور سینما قرار گیرد. یک بخشی از آن برمیگشت به زمانی که عسگرپور در مرکز گسترش یک مسئولیت کوچکی داشت و در واحد جنگ فارابی نیز مسئولیت داشت و آنجا هم تیم شمقدری و شورجه حضور داشتند و روابط خانوادگی خیلی نزدیکی داشتند. حتی بچههایشان آنها را عمو صدا میکردند.»
میخواستند عسگرپور معاون سینمایی شود
این کارگردان سینما در ادامه یادآور شد: «سال 88 زمانی که انتخابات برگزار شد، سیدمحمد حسینی هنوز برای رای اعتماد به مجلس نرفته بود. یک ملاقاتی را یکی از بچههایی که الان هم در راس خانه سینما فعالیت دارد، ترتیب داد و برای افطاری رفتیم به دانشگاه پیام نور و در آنجا قرار بود بحث این باشد که عسگرپور معاونت سینمایی را بپذیرد. پیش از آن هم در کانون چنین بحثی مطرح شد و من گفتم آقای عسگرپور اگر شما نسبت هماهنگی با این مجموعه نداشتید اصلا این حرف پیش نمیآمد، بنابراین شما از این پیشنهاد دور نیستید و از آن طرف نیز پذیرفتنی هستید.
چند بار آقای حسینی از ما پرسیدند که پیشنهادتان برای معاونت سینمایی چه کسی است، من تنها کسی بودم که شاید عجله کردم و گفتم ما چنین وکالتی از طرف کسی نداریم که کسی را به شما پیشنهاد بدهیم. گفتم یک بار هم زمان مرحوم سیف الله داد این اتفاق افتاد که ما پیشنهاد دادیم و بعد از آن هر زمان که اتفاقی میافتاد رئیس جمهور محترم میگفتند مگر خودتان فلانی را پیشنهاد نکردید.
اینکه میگویم من عجله کردم به این دلیل است که این موضوع به من ربطی نداشت و منافعی نداشتم. البته من هیچ وقت به منافع شخصیام فکر نکردهام تا مسائل صنف، جنبه سیاسی نگیرد زیرا قابل بهرهبرداری میشود، کما اینکه در سال 76 و پس از آن خیلیها بهرهبرداریهای خاص کردند و عملا برخی افراد وارد جریان اجرایی و سیاسی شدند ولی من اهل چنین تفکراتی نیستم. من معتقدم نگرش سیاسی من یک موضوع شخصی است و وارد کردن یک جریان صنفی به مقولات سیاسی آن هم از جنس جناحی عواقبی دارد که چون ما این بازیها را خیلی بلد نیستیم و کارمان هم نیست، چرا باید خودمان را وارد این جریانات کنیم.»
رئیسیان افزود: «در آن جلسه به غیر از من و آقای عسگرپور، فرهاد توحیدی، امین تارخ و محسن هاشمی حضور داشتند اما آنها هم با وجود اینکه این جلسه به منظور مشخص شدن معاون سینمایی تشکیل شده بود، ترجیح دادند سکوت کنند و کسی را معرفی نکنند.
پیشنهاد من این است که اگر در یک دوره هیات هنرمندان مسلمان مسئولیت را بر عهده گرفت چه خوب است که یک دوره هم هنرمندان خانه سینما بیایند و این مسئولیت را بر عهده بگیرند، من مطمئنم شرایط خوبی برای سینما پیش بیاید.
ایوبی آدم روشنفکر و مثبتی است اما با وجود شباهتهای ظاهری، مربی والیبال هیچ وقت در فوتبال موفق نخواهد شد.»
شمقدری قسم خورد که در جریان تعطیلی خانه سینما نبوده است
وی ادامه داد: «در دو سال اول آن دوره دولت مشکلی با خانه سینما نداشت و در کنار خانه سینما بود، اما در جریان بسته شدن خانه سینما عسگرپور با نوشتن نامهای بسیار تند و هتاکانه به وزیر ارشاد اولین تیر را شلیک کرد.
حتی در جلسهای شمقدری قسم جلاله خورد که من در جریان این تصمیم گیری نبودم. این اتفاق در شورای فرهنگ عمومی افتاد که خیلی از آقایانی که از پشت مدافع خانه سینما بودند در آنجا رای داده بودند و دفتر حقوقی این طرح را به شورای فرهنگ عمومی میبرد.
شکل دعوا در حقیقت یک نبرد قدرت بود. این یک جنگی بود که ریشه در قدرت این دو جناح داشت و خانه سینما تشکیلاتی تر بود. در مقابل جناح مقابل کسانی بودند که به شدت احساساتیتر تصمیم میگرفتند و نیروی تشکیلاتی هم نداشتند و تنها فردی که در میان آنها کمی تفکر و اندیشه تشکیلاتی داشت سجادپور بود که با حذف او شرایط بدتر شد.»
خانه سینما پوزیشن سیاسی گرفته است
رئیسیان در ادامه سخنان خود خاطرنشان کرد: «من هیچ ملاقات شخصی راجع به مسائل خانه سینما نداشتم اما کسانی بودند که وقتی سجادپور از مکه آمد، تاج گل ده متری برایش بردند. من نه هیچ وقت تاج گل فرستادم نه با خانه سینما موافق بودم. من همیشه منتقد جدی مدیریت خانه سینما بودم و هستم زیرا خانه سینما از لاک صنفی خارج شد و پوزیشن سیاسی گرفت و حتی در آن دعواها از نیروهای سیاسی برای پشتیبانی استفاده کرد.
صنف قدرتش را از اعضا میگیرد اما باید تفکر تشکیلاتی داشته باشد.
آقای ضرغامی قبل از سال 76 و در زمانی که من مدیر مجمع عمومی بودم، ناصر شفق را با حکم مدیرعاملی به خانه سینما فرستادند و آن حکم در همان جلسه پاره شد. این دهشتناکتر بود یا اینکه بگویند اینجا به لحاظ فلان قانون تعطیل است؟ خانه سینما میتوانست در آن مقطع به این اندازه سیاسی نشود و کنترل شدهتر حرکت کند و این اتفاقات نیفتد.
وظیفه صنف دفاع از حقوق اعضاست. این بدترین شکل کار است که حوزه هنری فیلمی را پایین بکشد و صنف برود با کسی که فیلم را پایین کشیده همکاری کند.
در یک سال اخیر در خصوص هیچ موضوعی هیچ واکنشی از هیات مدیره خانه سینما دیده نمیشود.
سیف الله داد در دوره مدیریتش خیلی چیزها را میخواست واگذار کند اما زمینهاش فراهم نبود. همیشه ریشه این جریانات از یک سری قدرتطلبیها و تنگنظریها در درون میآید وگرنه یک سینما نباید آنقدر آسیبپذیر باشد. اگر قدرت پشت خانه سینما بود شمقدری یا وزیر یا حتی رئیس جمهور نمیتوانستند خانه سینما را ببندند.»
احمدینژاد گفت خانه سینما را باز کنید، اما باز نشد
این کارگردان سینما اضافه کرد: «من نامهای را دیدم که دستور داده شده بود دفتر سیف الله داد، خانه سینما و دفتر من تعطیل شود، ولی تعطیل نشد.
آقای جوزانی به من گفت که سه بار در شورای عالی سینما آقای احمدی نژاد گفت بروید و خانه سینما را باز کنید اما باز نشد زیرا مقاومتهایی وجود داشت که این اتفاق نیفتد. نتیجهگیری این است که وقتی افراد با جناحهای سیاسی وارد بده و بستان میشوند دیگر موقعیتتان را آنها تعیین میکنند.
در هیچ کشوری در دنیا خانه سینما وجود ندارد و نهاد صنفی از نهاد فرهنگی کاملا جدا است. آکادمی در تمام دنیا به وجود آمده حتی در روسیه که آقای انوار الگوی خانه سینما ما را از آنجا عینا کپی کرده بود. در همه کشورهای دنیا بدون استثنا سینمای دولتی دیگر وجود ندارد. سینمای سوبسیدی وجود دارد ولی سینمای دولتی وجود ندارد. در هیچ جای دنیا سندیکا کار فرهنگی نمیکند چون تعارض دارد. سندیکا کار صنفی میکند و فقط در جهت رفاه و معیشت و بیمه و بیکاری حرکت میکند و کار فرهنگی مثل جشنها و اکران و جوایز به عهده آکادمیها است.
ایوبی به نظر من آدم روشنفکری است و مسائل را به خوبی میتواند درک کند ولی خیلی خودش را درگیر یک دین اخلاقی کرده که شاید به نظر بیاید که چون این دوستان در ریاست او نقش داشتند ترجیح میدهد دایره مشاورانش را گستردهتر کند.
پیشنهاد من به آقای ایوبی این است که پارلمان سینما را تشکیل دهد و نخبگانی که افکار متفاوتی دارند بیایند و مسائل اصلی و حیاتی و جدی سینما تصمیمگیری کنند. چیزی که آسیبها را کاهش میدهد حضور حداکثری نیروهای موثر است.
من به لحاظ عاطفی دو نفر را نمیتوانم فراموش کنم که من هیچ بدی به آنها نکردم ولی آنها این کار را کردند اما اگر آقای ایوبی درخواست کند من حتما در چنین جمعی شرکت میکنم برای این قصد که چه کنیم تا مشکلات سینما که محل حرفه و شغل و فکر ما است، حل شود.»
جوابیه محمدمهدی عسگرپور
در پی این صحبتهای رئیسیان، محمدمهدی عسگرپور نامهای را در پاسخ به او در سایت سینماسینما منتشر کرد که در متن آن نامه آمده است:
«به نام خدا
سلام جناب رئیسیان
به گمانم ایجاد تنش و دهان به دهان گذاشتن با همراهان و حامیان مدیران سابق ارشاد بعد از اتفاق موسوم به بازگشایی خانه سینما امری نکوهیده و ملال آور محسوب میشود، پس با تکیه بر همین قاعده به استناد مصاحبه و گفتارم تمام تلاشم بر ایجاد همدلی و دفن کردن کدورتها بود. به نظرم ثمره تلخی سالهای سختِ ارتباط با دولت دهم، کسب تجارب گرانقدری است که میتواند از قضا شیرین باشد، اما در این میان و درست در زمانی که مایل به سکوت و آرامش بودم، اظهارنظر اخیر شما چارهای جز پاسخگویی و یادآوری برخی نکات ناخوشایند برایم نگذاشت.
بعد از ماجراهای پیش آمده بین خانه سینما و وزارت ارشاد دولت دهم که اینک به برکت جهان ارتباطات و دیجیتال، همه به خوبی از آن آگاهند و البته منجر به ایجاد شکافهای عمیق بین معدودی از سینماگران با هم صنفان خود شد، و آن ایستادگی و پایمردی ستودنی قاطبه سینماگران برای حفظ خانه خود را رقم زد، پیشبینی میشد تا اندک همکارانی که با اعمال ناجوانمردانه و به دور از اخلاق خود که در حق بخش بزرگتری از همکارانشان روا داشتند، برای پاک کردن گذشتهای که درآن به شدت بد عمل کرده و متهماند، با تحریف تاریخ که ظاهرا آن هم جزو تخصصشان شده است، بکوشند تا با مظلومنمایی، پیشینه رفتار ضدصنفی و غیر قابل دفاعشان را وارونه جلوه دهند و البته دراین مسیر پرسشهای آقای جیرانی که احتمالاً ازسر کم اطلاعی بود نیز کمک شایانی به این امر کرده است.
در مصاحبهتان برای شخصی نشان دادن اختلافات پیش آمده و اینکه بفهمانید سابقه رابطه بنده و آقایان شمقدری و سجادپور خیلی خاص بوده، اشاره داشتید که بنده و این آقایان آنقدر به هم نزدیک بودیم که فرزندانمان ما را عمو خطاب میکردند، فکر کنم این از معدود مواردی است که بنده و آقایان شمقدری و سجادپور درآن اتفاق نظر داریم که فرزندانمان تا به حال همدیگر را ندیدهاند و حتی بنده فرزندان ایشان و ایشان هم فرزندان من را از نزدیک ندیدهاند، اما میدانم برای شما واژه «عمو» کارکرد نوستالژیک دارد و شاید به همین دلیل آن رادر جای ناصوابش به کار بردید.
فرمودید در شبی که با آقای حسینی (وزیر ارشاد سابق) در دانشگاه پیام نور جلسه داشتیم شما بر اساس منش خاصتان در پاسخ به درخواست طرف مقابل که همانا معرفی فردی برای تصدی پست معاونت سینمایی بود، گفتید که ما گزینهای را معرفی نمیکنیم و این را درحالی گفتید که لابد بقیه چیز دیگری در سر داشتند، به گمانم عارضهای باعث فراموشیتان شده که قبل ازآن جلسه، نشستی در خانه سینما با حضور افرادی چون آقایان فرهاد توحیدی، امین تارخ، محسن هاشمی، مازیار میری و شما داشتیم و این تصمیم جمع و اصرار من بود، نه شما که از معرفی نامزد مشخص پرهیز کنیم.
اما موضوع نامه من به وزیر سابق ارشاد که شما و آقای شمقدری متفقا آن را هتاکانه و شلیک تیر اول خواندهاید پس از بازداشت پنج مستندساز و اعلام برانداز بودن آنان (پیش از تشکیل دادگاه) از سوی وزیران سابق اطلاعات و ارشاد، و در پی آن بیانیه هیأت مدیره خانه سینما برای دفاع ازحقوق این افراد و اظهارنظر تند و بیاساس وزیر سابق ارشاد در بخش خبری صداوسیما مبنی بر همکاری خانه سینما با شبکه بیبیسی بود. اتهامی بس عجیب و پرمساله در آن روزها که بوی پروندهسازی گسترده برای همکارانتان را میداد، و همه اینها در زمانی بود که شما احتمالا از بیم نمایش حضور خود در ویدئوکلیپی که در حمایت از یکی از نامزدهای ریاست جمهوری سال ۸۸ که از شبکه های ماهوارهای پخش میشد، تصور میکردید همکاری با وزارت ارشاد دولت دهم راهگشاست! تصدیق میفرمایید کار چه کسی سیاسی بود من یا شما؟
در مسیر همکاری خیلی جدیتان هم که مفتخر به دریافت حکمی از آقای شمقدری برای عضویت در کمیته ساماندهی صنوف که قرار بود به موازات خانه سینما و در پی حذف آن فعالیت کند، شدید. اگر در این مورد هم خاطر مبارکتان نیست (کما اینکه آقای جیرانی هم فراموش کرده بودند) این همان کمیتهای است که مسئولیت دریافت و پرداخت مبالغ بسیار زیاد به خانواده سینما و افراد متفرقه را داشت و در نهایت برای معدوم کردن اطلاعاتش، اعلام کردند کامپیوترهایش را دزدیدند (یک بار هم گفتند در آتشسوزی سوخت!)
موارد ریز و درشت خلاف واقع از قبیل اینکه در دورهای که سایه شما بر سر خانه سینما بود مجامع عمومی با حداکثر اعضا برگزار میشد و بعدها نه و اینکه انگار مدیران خانه سینما همگی مثل کارتن خوابها بودند و به سرانگشت اشاره شما میشدند مدیرعامل خانه سینما هم بماند که بیش ازپیش درونیات خود را به نمایش گذاشتید.
آحاد سینماگران شاهدان خوبی هستند برای بیان اینکه در چه دورهای بیشترین اهتمام به امورشان وجود داشته است.
در خصوص فیلمسازیام در حوزه هنری درست در زمانی که این نهاد از نمایش برخی فیلمها در سینماهایش ممانعت میکرد، حداقل خود صاحبان آن فیلمها میدانند و گواهند که با مسئولین حوزه هنری و حتی ریاست سازمان تبلیغات اسلامی جلساتی برای اقناعشان به نمایش فیلمهای موصوف داشتیم که اعضای هیأت مدیره خانه سینما و بعضا آقایان منوچهر محمدی و منوچهر شاهسواری و رضا میرکریمی هم در آنها حضور داشتند که این جلسات متاسفانه در برخی موارد بدون نتیجه و در برخی موارد، مفید واقع شد؛ و البته پروژه سینمایی من که سرمایهگذارش حوزه هنری بود به چند ماه پیش از این رفتارهای حوزه برمیگشت و تعطیلی پروژه در میانه تولید، یک عمل غیرحرفهای بود به ویژه که من اقدامات لازم صنفی را بی هیچ رودربایستی دنبال میکردم.
در خصوص برکناریتان از کانون کارگردانان هم بهتر است دیگر اعضای شورای وقت مثل آقایان احمد امینی، کامران قدکچیان، محمدعلی سجادی و حسن برزیده که خاطرات تلخی از روزهای تعاملاتتان با آقایان سجادپور و شمقدری دارند سخن بگویند.
البته شما این بخش را درست متوجه شدید که خانه سینما برای ایستادن در مقابل بیمنطقی و تمامیتخواهی مدیران وقت ارشاد باید یکدست میشد، ولی این یکدست شدن، تا حدی با کنار گذاشتن کسانی صورت میگرفت که به هر علتی فکر میکردند باید اطلاعرسانی دقیقی از فعالیت صنفی همکارانشان به مدیران وقت ارشاد داشته باشند.
آنچه مایل نبودم علنی کنم اینکه آقای سجادپور در حضور من و جناب توحیدی ناخواسته از نقش جنابعالی در معرفی مسیر ورود معاونت سینمایی وقت (به نظر من) و دفتر حقوقی ارشاد (به نظر شما) به ماجرای انحلال خانه سینما پرده برداشت. به عبارتی راه ورود وزارت ارشاد برای تخریب خانه سینما میتوانست از طریق اشکالتراشی بر اساسنامهای باشد که اتفاقا شما در تنظیم آن نقش جدی و اساسی داشتید، و این از نظر شما و آقای شمقدری شاهکلید ماجرا بود، ولی آنچه که روی آن اصلا حساب نکردید، اتحادی بود که در دل اهالی خانه سینما شکل گرفت و از آن پس سیاست یکی به نعل زدن و یکی به میخ، روزگار و رفتار شما را شکل داد.
اما در خصوص قسم جلاله آقای شمقدری مبنی بر مایل نبودن ایشان به اعلام تعطیلی خانه سینما، تاریخ نشان داده گاهی در دورههای هیجانی کسانی بنا به وظیفه یا منافع در کاری مشارکت میکنند که بعدها متوجه اعمال ناصوابشان میشوند، مثل فردی که با حکم تعطیلی خانه سینما آمده بود و بعدا از دوستان خوب من شد، و یا مسئولین وقت دفتر حقوقی ارشاد که بعدتر رفتار مسئولین سینمایی را برایمان رمزگشایی کردند. شما بهعنوان یکی از معدود کسانی که در این ایام ذکرخیری از آقای شمقدری داشته، معلوم بفرمایید اگر ایشان مخالف تعطیلی خانه سینما بود، و ایضا آقای وزیرارشاد، ودفتر حقوقی هم که شامل افراد بیارتباط با سینما بود، پس نامه تعطیلی چگونه صادر شد؟ اینکه آقای احمدینژاد مستقیم در جلسه میگوید بهانه را ازدست اینان (زیرمجموعه خودشان) بگیرید، یعنی چه؟ بد نیست از دوستتان آقای شمقدری بپرسید مطالب سراسر دروغِ ارتباط خانه سینما با شبکههای خارجی را چه کسی در اختیار شورای فرهنگ عمومی گذاشت؟
آقای رئیسیان اگر رفتار و تصمیمات من در خانه سینما سیاسی بود، شما و همفکرانتان باید امتداد آن را در سابقه من روشن میساختید و حتی پس از ماجرای بازگشایی خانه سینما که برخی ازعزیزان، پیشنهاد نامزدی در مجلس را برایم داشتند، من باید از این امکان و فرصت بهره میبردم!
رجوع به عقل (نه حتی وجدان) امری است پسندیده، این چه فرد سیاسی است که نه سابقه فعالیت سیاسی دارد و پس از ماجرای خانه سینما هم درمحدوده سیاسیون دیده نشده، من بر خلاف شما که ترجیح دادید برای پاک کردن انتخابِ گذشتهتان به رفتارهای ناپسندیده در قبال همکاران صنفیتان دست یازید، کوشیدم در حد توانم در احقاق حقوق برخی از همکاران گرفتارم تلاش کنم.
بهنظرم منطقی آن است که به جای توهین به شعور بیش از دو هزار تن (که برخی از آنان از اساتید خود شما بودند) از همکاران سینماییتان که در حمایت از مدیرعامل خانه سینما بیانیه صادر و لابد از نظر شما سیاسیکاری کردهاند، کمی اخلاقمدارانه به اشتباهات خود نظر افکنید و عبرت بگیرید.
هنوز تعداد بسیار زیادی از همکاران شما و من، خاطرات آن روزهای سخت دولت دهم را فراموش نکردهاند! امید که از سر لطف و شفقت از خطاها درگذرند.
دوش چه خوردهای دلا راست بگو نهان مکن
چون خمشان بیگنه روی بر آسمان مکن
باده خاص خوردهای نقل خلاص خوردهای
بوی شراب میزند خربزه در دهان مکن
محمدمهدی عسگرپور»
انتهای پیام/