دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
20 آذر 1403 - 16:03
در یک پژوهش بررسی شد؛

فرهنگ خلاقیت و خلاقیت فرهنگی

فرهنگ خلاقیت و خلاقیت فرهنگی
در تشریح و تبیین خلاقیت و لزوم تحکیم اصول آن اختلافی نداریم، اما مشکلی که فرا‌روی ما خودنمایی می‌کند نهادینه نشدن پدیده خلاقیت به عنوان یک فرهنگ است.
کد خبر : 945296

به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری آنا، همه عظمت انسان در فکرت او و همه قدرت او در خلاقیت اوست. انسان با یاری خلاقیت می‌تواند گره‌های ناگشوده را بگشاید و راه‌های نرفته را بپیماید. دل، کانون حرارت است وعقل کانون هدایت؛ آن، راه را نماید و این می‌پیماید. خلاقیت دغدغه، رازهای نهفته و سخن‌های نگفته را دارد.

غلام حسين حيدری (عضو هیئت علمی و رئیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن) در مقاله‌ای با عنوان «فرهنگ خلاقیت و خلاقیت فرهنگی» به این موضوع پرداخته‌اند که فرد خلاق نه تنها به عوامل غیر منطقی خود ارج می‌نهد بلکه آن را به عنوان نوید‌بخش‌ترین منبع خلاقیت در تفکر خود گرامی می‌دارد. فرد خلاق هم بدوی‌تر و هم با فرهنگ‌تر، هم مخرب‌تر و هم سازنده‌تر، هم دیوانه‌تر و هم عاقل‌تر، از فرد عادی است.

* گونه‌های خلاقيت 

در این پژوهش آمده است که گونه‌های مختلفی از خلاقیت وجود دارد که توضیح مختصری درباره هرکدام ارائه می‌شود:

  • خلاقیت عملی؛ منجر به اختراعاتی می‌شود که افراد پس از برخورد با آن، بسیار ساده قلمدادش می‌کنند واز اینکه چرا به فکرایشان نرسیده، دچار تعجب می‌شوند؛
  • خلاقیت ذهنی؛ این خلاقیت از گوناگونی مسائل ذهنی سرچشمه می‌گیرد؛
  • خلاقیت هنری؛ آنچه ما به عنوان هنراز هنرمندان انتظار داریم، خلاقیت ذهنی ایشان می‌باشد؛
  • خلاقیت غیرکلامی و تخیلی؛ این نوع از خلاقیت در سازمان‌ها به ندرت اتفاق میافتد که از نظر اعضای سازمان غیرعادی و غیرمنطقی به نظر می‌رسد. در این نوع خلاقیت افراد فقط از تخیلات خود استفاده می‌کنند.

* فرايند خلاقيت

در این پژوهش آمده است که برای خلاقیت، فرایند چهار مرحله‌ای در نظر گرفته شده است کـه بـا یکدیگرتعامل وتداخل داشته‌اند و منجربه ایجاد اندیشه‌ای نو می‌شوند. این چهار مرحله، عبارتند از:

  • مرور و مطالعه ناخودآگاه؛ مرور و مطالعه ناخودآگاه که در پس ذهن انسان، انجام می‌شود. این مرحله را می‌توان به عنوان آمادگی افراد در نظر گرفت که خود را برای انجام یک خلاقیت آماده می‌کنند؛
  • کشف و شهود؛ مرحلهی کشف زمانی است که ذهن ناخودآگاه به ذهن خودآگاه پیوند داده می‌شود. در مرحله کشف پدیده‌هایی که زمانی با یکدیگر در تضاد و تعارض بودند دارای رابطه می‌شوند؛
  • بینش؛ زمانی که افراد، بین ارتباط میان پدیده‌ها و خود مسئله، همبستگی مشاهده کننـد؛ آنگاه دچار هیجان میشوند که نشان از به وجود آمدن بینش جدیدی در فرد است؛
  • صورتبندی منطقی یا اثبات قضایا؛ برخی مواقع این بینش‌ها زمان بسیار کمی دوام دارند و در کوتاه مدت از بین می‌روند؛ لذا لازم است ابزار‌هایی برای ثبت و نگهداری آنها نزد افراد به وجود آورد. لازمه دستیابی به یک اندیشه جدید، آزمایش و آزمون بینش‌های جدید است؛ البته از چالش‌های موجود نقصان در شیوه‌های ارزیابی می‌باشد.

* اصول خلاقيت

به زعم این پژوهش فرد خلاق نه تنها به عوامل غیر منطقی خود ارج می‌نهد بلکه آن را به عنوان نویـد بخش‌ترین منبع خلاقیت در تفکر خود گرامی دارد. فرد خلاق هـم بدوی‌تروهم با فرهنگ تر، هم مخرب‌تر و هم سازنده‌تر، هم دیوانه‌تر و هم عاقل‌تر، از فرد عادی است.

این پژوهش به این مهم اشاره می‌کند که محیط خلاق محیطی است که این دوگانگی را از طریق بیان و تحرک آزادانه، فقدان ترس از مخالفت و تضاد، تمایل به گسستن از سنت‌ها، روحی‌های بازیگرا و همچنین تعهد بـه کار و هدف در مقیاس عظیم، تشویق کند.

فرد خلاق نه تنها به عوامل غیر منطقی خود ارج می‌نهد بلکه آن را به عنوان نویـد بخش‌ترین منبع خلاقیت در تفکر خود گرامی دارد

در این پژوهش آمده است که وقتی به اشکال ساختاری سازمانهایمان بنگریم، روشن می‌گردد که با چه عمقی این نظام اعتقادی را پذیرفته‌ایم؛ به طبع شخصی که در رأس قرار دارد دارای اختیار، قدرت و نفوذ بیشتری است و افرادی که در رأس امورند، ایـده‌های بهتری دارند و خلاق‌ترند. این‌ها افرادی مسئول هستند و برای آنکه کارها را به ثمربرسانند، توانمند گردیده‌اند.

این پژوهش مطرح می‌کند که هر چه به افرادی که در نمودار سازمانی در مرتبه پایین‌تری قرار دارند بنگریم؛ ملاحظه می‌کنیم که این افراد کم قدرت‌ترو کم اهمیت‌تر می‌شوند. آنها براین باورند که توده مردمی که در قاعده هرم قرار دارند، فرصت کمی برای آنکه خود را مسئول، توانمند و یا خلاق تلقی کنند، دارند. در حقیقت، صحیح‌ترو دقیق‌تر است که بگوییم با آنها که مانند مهره‌های دون پایه، رفتار می‌شود، اغلب خود را دون پایه تلقی می‌کنند و در بسیاری موارد مانند افراد دون پایه، عمل می‌کنند.

* ارتباط اجتماعی شدن و خلاقیت

این پژوهش توضیح می‌دهد که فرایند اجتماعی شدن، خلاقیت طبیعی استعداد فکری ما را با برچسب زدن از طریق داوری‌هایی از قبیل خوب، بد، درست، غلط، مناسب، نامناسب، زشت و زیبا مانع ایجاد کرده، سرکوب می‌کند.

در پایان این پژوهش آمده است که کودکان خردسال درکی از ارزش‌ها و برچسب‌ها ندارند و بدون این محدودیت‌ها کنش و واکنش برقرار می‌کنند. توانایی ما در ابراز خلاقیتمان به تدریج که می‌آموزیم نظرها، ارزیابی‌ها و باور‌های دیگران را بپذیریم، افت می‌کند. آن چه بـا کار کردن با بزرگسالان مشاهده کرده‌ایم آن است که نبوغ خلاق پنج سالگی در درون وجود ما پنهان و در انتظار آزاد کردن خویش است.

در این پژوهش به‌عنوان جمع‌بندی می‌توان گفت که انقلاب‌ها هرچند اصیل باشند، تا به فرهنگ تبدیل نشوند، ماندگار نمی‌شوند. در تشریح و تبیین خلاقیت و لزوم تحکیم اصول آن اختلافی نداریم اما مشکلی که فرا‌روی ما خودنمایی می‌کند نهادینه نشدن پدیده خلاقیت به عنوان یک فرهنگ است.

همه متولیان فرهنگی، آموزشی، پرورشی، پژوهشی و اجرایی کشور باید خلاقیت را در باورها، بارور کنند و همه رسانه‌های دیداری، شنیداری و نوشتاری نیز ایده خلاقیت را سرلوحه برنامه‌های ارشادی و فرهنگی خود قرار دهند تا ان شاءاالله بتوانیم با برداشتن گامی بلند و اقدامی شکوهمند و با خلاقیت فرهنگی، فرهنگ خلاقیت را در جامعه نهادینه کنیم.

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب