وقتی مفاهیم ضدجنگ، استاندارد و غیرشعاری میشوند
خبرگزاری آنا ـ زهره سعیدی: از سالها پیش هر زمان که پای تماشای یک نمایش ضدجنگ یا دفاع مقدس نشستم در نهایت به این نتیجه رسیدم که این نمایشنامه و این اجرا هم همان تکرار قبلیهاست، این هم شعارزدگی را تا جا دارد به خورد مخاطب میدهد. مخصوصا این نقد به کارهای جشنوارهای بیش از هر کاری وارد بود.
اخیرا نمایشی به نام «کاتیوشا» تماشا کردم، برداشتی آزاد از «پیک نیک در میدان جنگ» یک نمایشنامه شناخته شده که بارها و بارها اجرا شده، اما حال این فرشاد ارج و آرش داوودی هستند که نمایشنامه را با اقتباسی آزاد و همخوان با زمانه جلو بردهاند، زمانهای که جنگها کشورهای همسایه را به ویرانی کشاندند، روال عادی زندگی آنها را برهم زدند و حال دامنه آن گسترش یافته و به کشور خودشان هم رسیده است. فضا برای دوران جنگ جهانی است اما واقعیت آن جهانشمول و بی زمان و مکان است.
داستان ازاین قرار است که در دهکده کولیها در منطقهای جنگی، عروسیای همراه با موسیقی و پایکوبی برپاست. کولیها که به شدت تحت کنترل ارتش هستند، برای این کار به مجوز نیاز دارند. از طرفی در سنگر مجاور این دهکده سربازی با ماجراهای عجیبی دستوپنجه نرم میکند.
«کاتیوشا» نمایشنامهای ضدجنگ است و به کرات احمقانه و مضحک بودن جنگ را به رخ میکشد، با ادا و اطوار، دیالوگ و محتوا به مخاطب نشان میدهد که همه چیز یک بازیچه است، بازیچه دست فرماندهان و سیاستمداران اما آنچه که نابود میشود، مردم هستند. مخاطب شاید ابتدا دنبال یک محتوای جنگی باشد در سنگری کوچک از یک سربازی که حتی الفبای جنگ را هم نمیداند، اما یک مرتبه وارد یک پیک نیک خانوادگی میشود، با شخصیتهایی روبه رو میشود که انتظارش را ندارد در یک سنگر ببیند، مثل پدر و مادر و نامزد و عروسی گرفتن در میدان جنگ.
جشن عروسی کولیها یک اتفاق نمادین در جنگ است که نشان میدهد حتی در بحبوحه جنگ هم زندگی ادامه دارد، امید و انتظار و ازدواج و مسائل دیگر در کنار کورههای آدم سوزی نازیها در جنگ جهانی دوم هم فراموش نمیشود. خود این کنتراست و برقراری تعادل بین جنگ و خشونت و ازدواج و ملایمت یک تعادل زیبا و نرم ایجاد میکند تا مخاطب را هم بخنداند و هم به بحران جنگ فرو ببرد.
بازیگران این نمایش از بازیگران حرکت گرفته تا بازیگران اصلی همه مشخص است که مدتهای مدید تمرین کرده و کار ناشیانه روی صحنه نبردهاند، همه با رزم و جنگ و آشنا به مفاهیم مختلف هستند حتی بازیگران حرکت به خوبی با موسیقی ریتم گرفته و الهه جنگ کاتیوشا نیز طوری مخاطب را جذب خود میکند که نفس در سینه مخاطب حبس میشود، بنابراین یکی از نقاط مثبت این کار گروه فرم و موسیقی است که البته شاید در جاهایی بهتر ازاین میتوانست همراه و کنار گروه باشد.
شاید انتظار میرفت از چنین نمایشی با مفهومی این چنینی مخاطبان بیشتری را جذب کند، اما سالن نیمه خالی نشان میدهد که تنها چیزی که این روزها تئاتر و مخاطبان را به خود جذب میکند، نه محتوا بلکه حضور سلبریتی و جنجال برای اجرای یک نمایش است، بدون اینکه وقتی از درب سالن بیرون میروی تفکر کنی که این نمایش چه دستاورد و آوردهای برای ذهن شما داشت.
آرام نیکبین در نقش سرباز گشتاپو، سالار کریمخانی در نقش سرباز، سوگل نوابصفوی در نقش نامزد سرباز، مرضیه صدرایی در نقش مادر سرباز، محمد حاجیزاده در نقش پدرناتنی سرباز، صدف بهشتی در نقش امدادگر، مهران ضیغمی در نقش سرباز دشمن و هانیه شهیمی در نقش نامزد سرباز، بازیگران نمایش «کاتیوشا» هستند. تمامی بازیگران به خوبی از پس کار برآمدند و، اما بازیگر نقش سرباز و مادر و پدرناتنی سرگل کار بودند.
فرشاد ارج کارگردان درباره این نمایش میگوید: کاتیوشا یک ترانهای روسی است که در ابتدای نمایش اجرا میَشود، نام یکی از بازیگران کار، داستان یک دختر روس که برای نامزد خود در جبهه نامه مینویسد. کاتیوشا «نه به جنگ بزرگ» است که سراسر جهان درگیر آن بودند و میخواهد بگوید که جنگ یک کار بیهوده است. ما دراین نمایش میخواستیم نشان دهیم که جنگ جهان شمول است و اگر ایجاد شود همه درگیر آن میشوند و فقط محدود به یک منطقه خاص نیست.
«طنز» یکی از دستمایههای جذاب این نمایش است با توجه به اینکه فضای نمایش ضدجنگ میتواند خشک و آزادهنده و خشن باشد چاشنی طنز به خوبی میتواند مخاطب را در جای خود میخکوب کند و او را حتی بخنداند، هرچند به نظر میرسد در جاهایی این طنز بیش از اندازه میشود، اما باز هم برای مخاطب جذاب است و فرشاد ارج معتقد است که شاید این طنز کار را به سمت رگههای تئاتر آزاد برده، اما واقعا کار را گل درشت نکرده است.
او درباره تشابه بازی یکی از بازیگران در این نمایش به کاراکتر «باب اسفنجی» میگوید: خواستیم نشان دهیم این کاراکترها افرادی احمقطور هستند. ما برای کاراکترهای زیادی اتود زدیم از جری لوئیس تا باب اسفنجی که در نهایت نقشی ترکیبی از هر دو بود. به سمتی آوردیم که این حماقت را بیشتر نشان دهد و بیهوده بودن جنگ را بهتر به مخاطبان نشان دهیم. تغییر ذائقه در سینما، تئاتر ما را به سمت کارهای طنز برده است. بستر اجتماعی ما این تغییرات را ناشی شده است. زمانی سینما تابع تئاتر بود ولی امروز تئاتر پیرو سینما شده است. این روزها مردم مانند گذشته به دنبال فیلمهای متفکرانه نیستند و امروز به دنبال فقط تماشا و خندیدن هستند. این تغییر ذائقه به ساختار اجتماعی ما برمیگردد که تغییر کرده است.
نمایش «کاتیوشا» این شبها در پردیس تئاتر شهرزاد به صحنه میرود.
انتهای پیام/