«یییی»؛ تمثیلی از زندگی واقعی به روایت «ادوارد یانگ»
به گزارش خبرگزاری آنا، ششصد و ششمین برنامه از سری برنامههای سینماتک خانه هنرمندان ایران، دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳ به نمایش فیلم سینمایی «یی یی» به کارگردانی ادوارد یانگ (محصول ۲۰۰۰ تایوان و ژاپن) اختصاص داشت. پس از نمایش فیلم، نشست نقد و بررسی آن با حضور امید عبدالهی (فیلمساز) برگزار شد. اجرای این برنامه برعهده سامان بیات بود.
عنوان فیلم «یی یی»، «یکی پس از دیگری» معنی میدهد و فیلم به مشکلات و درگیریهای احساسی مهندسی به نام انجی و سه نسل از خانوادهاش میپردازد که از طبقه متوسط تایوانی و در تایپه بزرگ شدهاند. ادوارد یانگ کارگردان فقید این فیلم از پیشگامان موج نوی سینمای تایوان بود که برای این فیلم نخل طلای بهترین کارگردانی را از جشنواره کن به دست آورد.
امید عبدالهی در این نشست گفت: ما با فیلمی شاهکار و باشکوه رو به رو هستیم که آخرین اثر ادوارد یانگ، فیلمساز تایوانی است که خیلی زود و در سن ۵۶، ۵۷ سالگی از دنیا میرود. یانگ در طول فعالیت خود هفت فیلم ساخته است. او بسیار متاثر از فیلمسازان مدرن اروپایی به خصوص آقای آنتیونی، فیلمساز ایتالیایی است. اگر بخواهیم سینمای آقای یانگ را در یک جمله توصیف کنیم، باید بگوییم که با یک سینمای سهل و ممتنع روبه رو هستیم. سینمایی که فیلمساز آن خیلی تلاش میکند تا دنیای درون فیلم را به دنیای واقعیت نزدیک کند. به صورتی که ما بهعنوان مخاطب، انگار در حال تماشای زندگی واقعی هستیم. یانگ نگاه واقعگرایانهای دارد که به سبک خودش تصویر میشود. به نوعی انگار کارگردان خودش را لابه لای صحنهها پنهان کرده است. در واقع تمام تلاش یانگ این است که بخش کارگردانی را از فیلم حذف کند.
او افزود: بنابراین وقتی ما با یک فیلم آسانِ غیرممکن رو به رو هستیم، شاید در نگاه اول حس کنیم که چقدر این نوع از فیلمسازی راحت بوده، اما از جمله فیلمهایی است که ساخت آن برای دیگری غیر ممکن است. در واقع وقتی فیلم را برای چند بار میبینیم و به جزییات آن نزدیک میشویم، شاید به نوعی باید بگویم که آدم از این همه ظرافت و زیبایی و نگاه ریزبین فیلمساز وحشت میکند. در واقع سینمای واقعگرایانهای است که در آن همه چیز به واقعیت نزدیک است، اما هیچ چیز آن واقعی نبوده و چیدمان است. فیلمساز در شروع فیلم اشاره جالبی دارد که میخواهد خیلی هوشمندانه به مخاطبان بگوید که چگونه فیلم میسازد و این اثر چگونه فیلمی است. اگر دقت کرده باشید، پس از آن صحنه عقد و عروسی ابتدای فیلم، ما وارد آن اتفاق میشویم که مادربزرگ باید به خانه برود. در همان دقایق اول، فیلمساز نوع نگاه خود را که واقعگرایانه است و تنها یک ناظر از بیرون ایستاده و فقط همهچیز را نگاه میکند را به ما با چند نما از دوربین مداربسته که شخصیتهای داستان وارد ساختمان میشوند، نشان میدهد.
این فیلمساز در ادامه صحبتهایش بیان کرد: فیلمساز به شکل بصری در همان ابتدا به ما میگوید که تمام این فیلم میتواند نمایی از دوربین مدار بسته باشد که شما از طریق آن در حال تماشای زندگی آدمهای درون داستان هستید. به نوعی کارگردان تلاش میکند تا به توهم واقعی بودن دامن بزند. کارگردان تلاش میکند تا با جزییات بسیار زیاد، تمامالمانهایی که در زندگی روزمره اتفاق میافتد را مدیریت کند تا ما آن را در طول فیلم باور کنیم و هیچ حسی از دخالت کارگردان نداشته باشیم.
فیلم با یک عروسی شروع شده و با مرگ تمام میشود. در واقع فیلم به نوعی تمثیلی از زندگی است. فیلم از نگاه فلسفی، انگار مشخصا در حال پرداختن به مفهوم یینگ و یانگ فلسفه چینی است. انگار هر پدیدهای در جهان هستی تشکیل شده از عوامل متضادی بوده که مکمل هم هستند. در واقع این دوگانهها هستند که یکدیگر را کامل میکنند و زندگی را شکل میدهند. همه فیلم هم به این دوگانهها اشاره میکند. در واقع یانگ در حال بیان تجربه و بیان زندگی از این زاویه است.
انتهای پیام/