دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
22 آبان 1403 - 19:47
یادداشت؛

آیا فیزیکدانان دل‌شکسته باید به دنبال «انرژی منفی» بگردند؟!

آیا فیزیکدانان دل‌شکسته باید به دنبال «انرژی منفی» بگردند؟!
ترویج علم کار راحتی نیست و نیاز به تلاش و خلاقیت زیادی دارد. بسیاری از کسانی که در این مسیر قدم برمی‌دارند خیلی وقت‌ها از اینکه علم را به شکل جذابی ترویج دهند نومید می‌شوند.
کد خبر : 940587

خبرگزاری آنا- نوید فرخی: ترویج علم به فعالیت‌ها و اقداماتی اطلاق می‌شود که هدف آن افزایش آگاهی عمومی از محتوای علمی، ارتقای سواد علمی و ایجاد علاقه و انگیزه در میان عمومِ مردم در رابطه با علم و فناوری است. ترویج علم فاصله میان دانشگاه و جامعه را کم می‌کند و افراد را بیش‌ازپیش به مشارکت در پروژه‌های علمی و پژوهش‌های جمعی سوق می‌دهد. در عین حال با توجه به پیچیدگی‌های دنیای کنونی، برخی ترویج علم را یک وظیفه اجتماعی می‌دانند که باید مورد توجه همه اقشار قرار گیرد. از طریق این فعالیت‌ها می‌توان کنجکاوی و خلاقیت را در میان نسل‌های مختلف تحریک کرد و آنان را به تفکر انتقادی و انجام پژوهش سوق داد. 

ترویج علم همیشه از نمای بیرونی بسیار ساده و سرگرم‌کننده به نظر می‌رسد، ولی واقعیت این است که این کار به اندازه یک معادله پیچیده فیزیکی، دشوار و پر از جزئیات است! خیلی‌ها که در این حوزه کار می‌کنند، بارها به این مشکل برخورده‌اند که چطور می‌توان علم را به گونه‌ای توضیح داد که هم ساده باشد و هم جذاب. با این حال مانند هر حوزه رسانه‌ای دیگری اینجا هم چالش‌های بسیاری برای دست اندرکاران وجود دارد.

حقیقت این است که بزرگ‌ترین چالش ما خود علم است! برای اینکه درک درستی از یک موضوع علمی داشته باشیم، لازم است که آن موضوع را با عمق و جزئیات زیاد بررسی کنیم. اما وقتی می‌خواهیم آن را برای کسی توضیح دهیم، با مشکل بزرگتری مواجه می‌شویم؛ چطور می‌شود این حجم از اطلاعات و مفاهیم پیچیده را به زبانی ساده و در عین حال درست بیان کرد؟ برای مثال وقتی یک اخترفیزیک‌دان درباره سیاه‌چاله‌ها حرف می‌زند، باید بتواند توضیح دهد که چرا این اجرام بسیار پرجرم و در عین حال ناپیدا هستند، ولی طوری باید این کار را انجام دهد که مخاطب عادی گیج نشود و وسط حرف‌هایش خوابش نگیرد!

ساده کردن علم کار راحتی نیست. خیلی وقت‌ها تلاش می‌کنیم همه چیز را به زبان روزمره و خودمانی بگوییم، ولی نتیجه این می‌شود که مفاهیم عمیق به نظر سطحی می‌آیند و اصل مطلب گم می‌شود. گاهی هم برعکس، سعی می‌کنیم زیاد ساده‌سازی نکنیم و نتیجه این می‌شود که مخاطب درگیر اصطلاحات تخصصی و جملات پیچیده می‌شود و دیگر از اصل ماجرا لذتی نمی‌برد.

چالش دوم رقابت با دنیای پرزرق و برق سرگرمی‌های متنوع است. بیایید با هم روراست باشیم؛ در دنیای امروز علم برای اینکه توجه مخاطب را به خودش جلب کند باید با حریفان قدرتمندی وارد رقابت شود. مردم از شبکه‌های اجتماعی و پلتفرم‌های ویدئویی گرفته تا سریال‌ها و بازی‌های کامپیوتری و... همیشه در حال تفریحند و علم باید با این سرگرمی‌های بسیار جذاب رقابت کند. وقتی این همه گزینه برای تفریح وجود دارد، آیا کسی حاضر است بنشیند و درباره ژن‌ها، کهکشان‌ها و سحابی‌های رنگارنگ و مکانیک کوانتومی مطلب بخواند یا بشنود؟

اگر شما هم به عنوان مروج علم بخواهید مطلبی علمی را توضیح دهید، باید آن را طوری بگویید که به اندازه کافی جذاب و سرگرم‌کننده باشد، وگرنه کسی توجهی به شما نمی‌کند (این تجربه شخصی خودم بوده است). به همین دلیل مروجان علم ناچارند به روش‌های خلاقانه‌ روی بیاورند؛ مثلاً از طنز و داستان‌گویی استفاده کنند یا تصاویر جذاب و ویدیوهای کوتاه تولید کنند. در غیر این صورت علم همیشه عقب می‌افتد و کسی حوصله نمی‌کند که درباره موضوعات پیچیده و انتزاعی وقت بگذارد.

گردنه سخت بعدی مروجان علم این است که خیلی از مفاهیم علمی از زندگی و تجربیات روزمره مردم فاصله دارد. وقتی درباره چیزی صحبت می‌کنیم که مردم در زندگی روزمره‌شان آن را نمی‌بینند و لمس نمی‌کنند، به عبارت ساده‌تر به دردشان نمی خورد، طبیعی است که نتوانند به سادگی با آن ارتباط برقرار کنند. مثلاً وقتی بحث درباره مولکول‌ها، کهکشان‌ها یا پدیده‌های زیراتمی می‌شود، این مفاهیم آن‌قدر دور و پیچیده به نظر می‌رسند که برای بسیاری جذابیت خود را از دست می‌دهد.

یک راه‌حل برای این مشکل این است که علم را به تجربه‌های ملموس مردم نزدیک کنیم؛ یعنی مثلاً وقتی درباره نور یا گرانش صحبت می‌کنیم، آن را به تأثیری که روی زندگی روزمره دارد ربط دهیم. اما همین مقدار هم همیشه ممکن نیست و در نتیجه بسیاری از مردم ترجیح می‌دهند علم را کنار بگذارند و سراغ چیزهایی بروند که به زندگی‌شان نزدیک‌تر است و فهمیدن‌شان آسان‌تر.

جدای از تمام این مسائل، کنار آمدن و حتی رقابت با اهالی شبه‌علم یک معضل همیشگی است. اطلاعات غلط و غیرعلمی این روزها به راحتی از طریق اینترنت و شبکه‌های اجتماعی پخش می‌شود. مردم به این اطلاعات دسترسی دارند و متأسفانه خیلی وقت‌ها آن‌ها را به جای اطلاعات علمی و درست باور می‌کنند. چرا؟ چون این اطلاعات معمولاً ساده، سریع و خوشایند هستند و بیشتر به مخاطب «احساس» خوبی می‌دهند تا اینکه نیاز به فکر کردن جدی داشته باشند.

علم ذاتاً به جای اینکه یک پاسخ سریع و ساده ارائه دهد، سوال‌های بیشتری ایجاد می‌کند و به تفکر عمیق و جستجو نیاز دارد. برای همین اغلب افراد به سمت پاسخ های شبه‌علمی و درمان‌های معجزه‌آسا که جواب فوری و به آن‌ها می‌دهد، جذب می‌شوند. مقابله با اهالی شبه‌علم‌ واقعاً نیاز به صبر ایوب دارد، چون برای رد اطلاعات نادرست باید تلاش زیادی کرد و با شواهد علمی حرف زد و در نهایت این توضیحات هم همیشه توسط مردم پذیرفته نمی‌شود.

اگر بخواهیم ترویج علم به درستی انجام شود، باید برای افرادی که در این زمینه فعالیت می‌کنند، منابع و انگیزه‌های بیشتری فراهم کنیم. مؤسسات علمی می‌توانند برنامه‌هایی برای آموزش مهارت‌های ترویج علم به محققان و پژوهشگران برگزار کنند یا از آن‌ها برای تولید محتوای علمی حمایت کنند. همه این چالش‌ها در کنار هم نشان می‌دهد که ترویج علم کار راحتی نیست و نیاز به تلاش و خلاقیت زیادی دارد. بسیاری از کسانی که در این مسیر قدم برمی‌دارند، با مشکلات مختلفی روبه‌رو می‌شوند و خیلی وقت‌ها از اینکه علم را به شکل جذابی به مردم معرفی کنند، نومید می‌شوند؛ درست مثل فیزیکدانی که وقتی ناراحت شد، «انرژی منفی» جذب می‌کند!

این عبارت شاید به طرز شبه‌علمی‌ای طنز باشد، اما حقیقتی هم در آن مستتر است. وقتی تلاش‌های‌مان نتیجه نمی‌دهد، حس بدی پیدا می‌کنیم اما به جای اینکه نومید شویم، شاید بهتر است از آن انرژی برای ایجاد تغییرات مثبت استفاده کنیم. ترویج علم هم چیزی شبیه به همین است. وقتی با مشکلات و چالش‌ها مواجهیم، بهترین کار این است که خودمان برای ایجاد شیوه‌های جدید و خلاقانه آماده کنیم. شاید روزی برسد که ترویج علم آن‌قدر جذاب و ساده شد که همه از آن لذت ببرند و دیگر نیازی نباشد دنبال راه‌های سخت برای جلب توجه مخاطب بگردیم.

 

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب