فرکانس درمانی؛ آیا درمان با ارتعاشات صوتی ممکن است؟
خبرگزاری آنا- محمدامین پورحسینقلی: چندی پیش، در یک جلسه سلامت شرکت کردم که سخنران آن با هیجان از قدرت فرکانسهای صوتی و ارتعاشات برای درمان بیماریها صحبت میکرد. او ادعا میکرد که با تنظیم فرکانسهای خاص میتوان بدن را به حالت تعادل بازگرداند و حتی بیماریهای مزمنی مثل سرطان یا افسردگی را درمان کرد. در میان حضار، این ایده با استقبال زیادی روبهرو شد. اینکه بتوان تنها با استفاده از صدا و ارتعاشات به سلامت کامل رسید، وسوسهبرانگیز است. اما آیا این ادعاها واقعاً علمی هستند یا صرفاً شبهعلمی جذاب برای جلب توجه؟
فرکانس درمانی بر این ایده استوار است که هر سلول و بافت بدن ارتعاش خاص خود را دارد و اگر این ارتعاشات به هم بخورند، میتوانند منجر به بیماری شوند. این باور ادعا میکند که با تنظیم و هماهنگی فرکانسهای بدن میتوان سلامت را بازگرداند و بیماریها را درمان کرد. این مفهوم ریشه در ایدههای قدیمی مانند "موسیقی درمانی" و "اثر هارمونیکهای صوتی" دارد، اما بهطور خاص در سالهای اخیر با تکنولوژیهای جدیدی مانند دستگاههای تنظیم فرکانس و اپلیکیشنهای مدیتیشن فرکانسی، گسترش یافته است. اما سؤال اینجاست: آیا واقعاً این فرکانسها توانایی درمان بیماریها را دارند؟
بسیاری از افرادی که به فرکانس درمانی اعتقاد دارند، تجربههای مثبت خود را با استفاده از این روش گزارش میکنند. برخی ادعا میکنند که فرکانسهای خاصی به آنها کمک کرده تا از استرس رهایی یابند، خواب بهتری داشته باشند یا حتی دردهای جسمانی خود را کاهش دهند. اما باید دقت کنیم که این تجربهها به معنای اثبات علمی این روش نیستند. در بسیاری از موارد، اثر پلاسیبو یعنی تأثیر مثبت به دلیل باور به درمان، نقش مهمی در بهبودی افراد دارد، نه خود درمان.
از نظر علمی، هیچ شواهد قوی و معتبری وجود ندارد که ثابت کند فرکانسهای صوتی یا ارتعاشات میتوانند بیماریها را درمان کنند. در واقع، بدن انسان با سیستمهای پیچیده بیولوژیکی اداره میشود و هیچ تحقیقی نشان نداده که بتوان با تغییر فرکانس یا ارتعاشات بیرونی، عملکرد سلولها یا بافتها را بهبود بخشید. علم فیزیک و زیستشناسی نشان داده که بدن ما از طریق سیگنالهای الکتروشیمیایی و نه امواج صوتی عمل میکند. در حالی که صداها و موسیقی میتوانند احساسات و روان ما را تحت تأثیر قرار دهند، این اثرات به هیچ عنوان به معنای درمان بیماریهای جسمی یا روانی نیست.
یکی دیگر از ادعاهای مرتبط با فرکانس درمانی این است که برخی از فرکانسهای خاص، مثل "فرکانس شفابخش 432 هرتز" یا "فرکانس DNA 528 هرتز"، میتوانند تأثیرات خارقالعادهای بر بدن بگذارند. با این حال، هیچ شواهد علمی معتبری وجود ندارد که این فرکانسها بتوانند عملکرد سلولها یا DNA را تغییر دهند. حتی برخی مطالعات نشان دادهاند که تأثیر این فرکانسها بیشتر روانی است و هیچ تأثیر فیزیکی واقعی بر بدن ندارد. مشکل دیگر فرکانس درمانی این است که میتواند افراد را از درمانهای علمی و پزشکی مؤثر دور کند. وقتی کسی باور کند که تنها با گوش دادن به یک فایل صوتی میتواند بیماریاش را درمان کند، ممکن است از مراجعه به پزشک خودداری کند یا درمانهای اثباتشده علمی را کنار بگذارد. این امر میتواند پیامدهای جدی برای سلامتی فرد به همراه داشته باشد.
باید در نظر داشت که تأثیر صداها و موسیقی بر روان انسان غیرقابلانکار است. موسیقی درمانی، بهعنوان یک شاخه معتبر علمی، از موسیقی برای بهبود وضعیت روانی و روحی بیماران استفاده میکند. اما این به معنای درمان بیماریهای فیزیکی یا مزمن با استفاده از فرکانسهای صوتی نیست. تفاوت اصلی بین موسیقی درمانی و فرکانس درمانی در این است که موسیقی درمانی بهطور مشخص بر تأثیرات روانی و روحی موسیقی تمرکز دارد و هیچ ادعای علمی برای درمان بیماریهای جسمی ندارد.
در نهایت، اگرچه فرکانس درمانی برای برخی افراد جذاب به نظر میرسد و شاید تجربههای مثبتی را گزارش دهند، از منظر علمی نمیتوان این ادعاها را بهعنوان واقعیت پذیرفت. بهتر است بهجای اتکا به این روشهای شبهعلمی، به درمانهای مبتنی بر شواهد علمی اعتماد کنیم. استفاده از تکنیکهای فرکانسی بهعنوان مکملی برای بهبود روحیه و کاهش استرس شاید بتواند مفید باشد، اما بهعنوان روشی برای درمان بیماریهای جسمی نباید مورد استفاده قرار گیرد.
انتهای پیام/