۶ دلیل ساده ای که شکست ورزشکاران جوان را در رسیدن به اهداف رقم می زند
به گزارش خبرگزاری آنا، ورزشکاران جوان تمایل دارند تمرکز خود را در طول یک فصل حفظ کنند و در پایان فصل بتوانند به اهداف خود برسند. تعیین و دستیابی به اهداف مناسب کار آسانی نیست، به خصوص برای کودکانی که با انتظارات بزرگسالان اطراف خود نیز سروکار دارند.
ورزشکاران به دلالی زیر نمیتوانند موفق شوند:
۱. آنها مالکیت ندارند
برای ورزشکاران آسان است که هدفشان را نداشته باشند. به عبارت دیگر، یک مربی اغلب به آنها میگویند که هدفشان چیست، و چون به آن نرسیدهاند، ورزشکار واقعاً انگیزه لازم برای متعهد شدن به آن را ندارد. با اجازه دادن به ورزشکاران در تهیه لیستی از اهداف فصل بدون نظر شما، به غلبه بر این مانع کمک کنید. شما میتوانید پس از نوشتن اهداف در مورد آنها صحبت کنید، اما تا آن زمان از مشاوره دادن خودداری کنید. مطمئن شوید که واقعاً اهداف ورزشکار است، نه اینکه آنها آنچه را که شنیده یا گفتهاند تکرار کنند.
۲. آنها برنامهای ندارند
هر بزرگسالی تجربهای برای تصمیمگیری دارد که جوانان آن را دنبال نکردند. به این دلیل که زمان زیادی را صرف شناسایی هدف نکردند، اما پس از آن زمان بسیار کمتری را صرف توسعه برنامه برای دستیابی به آن میکنند. بدون برنامهریزی برای رسیدن به خط پایان، یک ورزشکار جوان رویاپردازی میکند، نه هدف گذاری.
نوجوانی ممکن است بگوید: «میخواهم در ترکیب اصلی قرار بگیرم.»، اما برای اینکه در ترکیب اصلی قرار بگیرند، آیا میداند چه کاری باید انجام دهد؟ بیشتر بچهها میگویند: «نمیدانم.» اما میتوانید به ورزشکار کمک کنید تا آن را بفهمد. بسته به نوع ورزش جدول زمانی چگونگی دستیابی به هر هدف را میتوان آماده کرد.
۳. آنها به هدف بازنگری نمیکنند
این یک مشکل واقعاً رایج است. همه در ابتدای سال اهدافی را تعیین میکنند، اما به ندرت آنها را به طور منظم برای ارزیابی پیشرفت مرور میکنند. هدف گذاری تنها زمانی کار میکند که افراد نسبت به هدفشان بازخورد دریافت کنند. هم مربیان و هم والدین میتوانند راهی برای ایجاد بازخورد مداوم برای یک ورزشکار و ترکیب نوعی معیار یا ارزیابی پیدا کنند.
تحقیقات همچنین نشان داده است که انگیزه بین زمان هدفگذاری و رسیدن به هدف کاهش مییابد، اما تعیین اهداف کوچک مرتبط که قابل اجرا هستند میتواند انگیزه را بالا نگه دارد.
۴. اهداف خیلی مبهم یا خیلی بزرگ هستند
میدانیم اهدافی که خاص و قابل اندازهگیری هستند بسیار مؤثرتر از اهداف کلی «بهترین خود را انجام دهید» هستند. برای مثال، اگر به فرزند خود بگوییم که میخواهیم نگرش بهتری داشته باشند، این کاملاً کلی است. این به معنای چیزهای زیادی برای افراد مختلف است. در عوض، واقعاً رفتارهایی را که میخواهید ببینید، مانند نشان دادن اخلاق خوب ورزشی، عدم اظهارنظر موهن به مسئولان، شلوغی بین تمام تمرینها و تشکر از مربیتان را بشکنید. معنای موفقیت را واقعاً روشن کنید و برای رضایت بخش بودن، نباید اهداف قهرمانی بزرگ باشند. تحقیقات نشان داده است که اهداف کوچکتری که راحتتر به دست میآیند میتوانند فوقالعاده رضایتبخش باشند، بنابراین مطمئن شوید که ورزشکار شما فقط اهداف بزرگی را تعیین نمیکند.
۵. آنها انتظار کمال دارند
مایکل جردن، اسطوره بسکتبال، گفته معروفی دارد که بیش از ۹۰۰۰ هزار شوت را در دوران حرفهای خود از دست داده است. بازیکنان بیسبال در تالار مشاهیر هستند که از هر ۱۰ بار هفت بار شکست خوردند. کل این ایده که باید کامل باشید غیرواقعی است، با این حال بچهها معتقدند که ممکن است. اما ورزش راه بسیار خوبی برای آموزش به یک جوان است که یک شکست به این معنا نیست که یک هدف اکنون دست نیافتنی یا دور از دسترس است. اگر آنها در یک هدف شکست خوردند، فقط به آنها کمک کنید راه اندازی مجدد شوند.
اهداف جدید و واقعی را بر اساس اطلاعات جدید تعیین کنید. بعداً در زندگی، ما به ندرت این فرصت را داریم که از شکستها با حداقل پیامدها درس بگیریم، بنابراین از ورزش جوانان به عنوان راهی برای کودکان استفاده کنید تا آن مهارتها و انعطافپذیری را ایجاد کنند که در خارج از ورزش و بعداً در زندگی به آنها خدمت کند.
۶. اهداف آنها، اهداف شما نیستند
گاهی اوقات، ناکامی یک ورزشکار در دستیابی به یک هدف، صرفاً موردی از عدم تطابق انتظارات بین آنها و یک بزرگسال است. به عنوان مثال، یکپدر و مادر ممکن است ستاره فوتبال دفاعی در دبیرستان بوده باشند و بنابراین از فرزندشان همین انتظار را دارند حتی اگر آن ورزشکار جوان ترجیح میدهد تنیس بازی کند. مطمئن شوید که ورزشکاران واقعاً میخواهند به اهدافی که تعیین میکنند برسند!
انتهای پیام/