«در آغوش درخت» و اثرگذاری اجتماعی با ابزار سینما
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، با تصمیم هیئت ۹ نفره انتخاب نماینده سینمای ایران برای حضور در نودوهفتمین دوره آکادمی اسکار، فیلم سینمایی «در آغوش درخت» به نویسندگی و کارگردانی بابک خواجهپاشا و تهیه کنندگی محمدرضا مصباح و سجاد نصراللهی به عنوان نماینده ایران در این رویداد سینمایی معرفی شد.
«در آغوش درخت» اولین فلیم بلند بابک خواجهپاشا است که نخستین بار در بهمن ماه سال ۱۴۰۱ و در جریان چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و از اواسط مردادماه امسال نیز اکران عمومی خود را آغاز کرد. بابک لطفی خواجهپاشا کارگردان ۴۳ ساله این فیلم، کار خود را با تولید فیلمهای کوتاه در انجمن سینمای جوان آذربایجان غربی شروع کرده است و پس از ساخت چند سریال در شبکه استانی آذربایجان غربی، تجربه بازیگری در فیلمهایی همچون «خورشید»، «قصر شیرین»، «تو میمانی» و «موقعیت مهدی» را نیز به کارنامه خود اضافه کرده است.
او همچنین دستیار کارگردان فیلم «محمد (ص)» به کارگردانی مجید مجیدی نیز بود. «آبی روشن» دومین فیلم خواجهپاشا بود که در جشنواره چهل و دوم فج از آن رونمایی شد و به تازگی و پس از پایان اکران کوتاهی که روی پردههای سینما داشت، به صورت برخط درحال اکران است.
یک فیلم خانوادگی استاندارد و به دور از شعار
مارال بنی آدم، جواد قامتی، روح الله زمانی و دو بازیگر خردسال (اهورا و رایان لطفی) بازیگران این فیلم سینمایی هستند که با مشارکت سازمان سینمایی سوره و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تولید شده است. «در آغوش درخت» روایتگر قصه طلاق زن و شوهری به نام «فرید» و «کیمیا» است که قرار است دو پسر خردسال خودشان را پس از جدایی بین خودشان تقسیم کنند و در این مسیر با چالشهایی مواجه میشوند.
این فیلم با بیانی بهروز و پاکیزه و در عین حال به دور از شعار به مشکلات خانوادگی میپردازد؛ در عین حال سعی دارد از قضاوتهای مرسوم در پدیده جدایی زوجها شخصیتها پرهیز کند و واقعیات را آنگونه که هستد با چاشنی فضاسازی و دکوپاژها و قابهای شاعرانه به مخاطب ارائه دهد. البته این شاعرانگی هرگز به مرز احساساتگرایی نزدیک نمیشود و تصویری نزدیک به واقعیت را به تماشاگر ارائه میدهد.
«خانواده» و ظرفیتهایی که میتواند برای خنثیکردن تهدیدها و عبور از تنگناها داشته باشد محور اصلی فیلم است. ارتباط پر چالش میان فرید و کیمیا در پرتو حضور دو کودک خردسال رنگ و بوی دیگری گرفته و مخاطب را به خوبی درگیر میکند؛ اتفاقی که بیش از هر چیز ناشی از بازی درست و به اندازه دو بازیگر اصلی این فیلم (مارال بنیآدم و جواد قامتی است) بازیگرانی که پس از سالها تجربهاندوزی در تئاتر و فیلم کوتاه، بازی قابلقبولی از خود به نمایش گذاشتهاند.
از سوی دیگر بابک خواجهپاشا به خوبی توانسته تا از دو بازیگر خردسال فیلم نیز بازی بگیرد به گونهای که تأثیر تلخی جدایی دو برادر از یکدیگر به خوبی به مخاطب منتقل میشود. ضمن این که انتخاب جغرافیای ارومیه و طبیعت بکر و دستنخورده اطراف این شهر به عنوان بستر قصه نیز یکی از نقاط قوت این اثر سینمایی است.
کوهها، بیشه سرسبز، ماهی و رودخانه صرفً عناصری طبیعی نیستند بلکه یک ظرفیت محتوایی برای کارگردان محسوب میشوند تا در این بستر، حالات روحی شخصیتها را نیز با تأثیرگذاری بیشتری روی پرده بیاورد. این عناصر، کاملاً در خدمت داستان فیلم هستند و صرفاً برای چشمنواز شدن قاب تصویر به کمک کارگردان نیامدهاند.
شخصیتپردازی درست خواجهپاشا در فیلمنامه و به تصویر کشیدن جزئیات به ظاهر بی اهمیت، اما تأثیرگذار در ارتباط عاطفی میان اعضای این خانواده چهارنفره، «در آغوش درخت» را به اثری تبدیل کرده که با وجود برخی ایرادات جزئی در کارگردانی، میتواند روی مخاطبان خود تاثیری مثبت به جای بگذارد.
اثرگذاری اجتماعی با ابزار هنر هفتم
اما یکی از اخبرای حاشیهای و جالب که در زمان اکران فلیم سینمایی «در آغوش درخت» منترش شد مربوط به انصراف یک زوج از جدایی پس از تماشای این فیلم بود. بر اساس این خبر، یک ک زوج جوان گیلانی با دو فرزند خردسال که با گذشت ده سال از زندگی مشترکشان به دلیل اختلاف نظر و عدم تفاهم، مدتی را بصورت طلاق عاطفی و جدایی میگذراندند و تصمیم به طلاق گرفته بودند، پس از تماشای یک فیلم سینمایی از تصمیم خود منصرف شدند.
این زوج که مسیر مشاورههای پیش از طلاق را طی میکردند، توسط مشاور خود به تماشای فیلم سینمایی «در آغوش درخت» دعوت شدند و پس از تماشای این فیلم روانشناختی خانوادگی از تصمیم خود منصرف شده و به کانون خانواده خود بازگشتند.
این خبر بیش از هرچیز نشاندهنده قدرت اثرگذاری یک اثر سینمایی به مثابه رسانهای پویا بر مخاطبان است. تأثیری که به واسطه تحریک قوه عاقله و عاطفه افراد، شرایطی را فراهم میکند تا مانع از اتخاذ تصمیمهای عجولانه شدد. این اثرگذاری در همه محصولات هنری و رسانهای کمابیش دیده میشود، اما سینما با جاذبههای جادویی خود در این زمینه قدرت مانور و اثرگذاری بیشتری دارد.
سینما در این معنا، ابزاری برای اصلاح آسیبهای اجتماعی و حمایت از ارکان خانواده است. در سالهای دهه شصت و هفتاد، ملودرامهای خانوادگی با داستانهایی نه چندان پیچیده در سینما و تلویزیون تا حدی این نقش را ایفا میکردند.
هنوز هم مخاطبان قدیمی تلویزیون پیامدهای خانمانسوز اعتیاد را با شخصیتهای سریال «آئینه عبرت» میشناسند. از سوی دیگر، بحرانهای زناشویی، شکاف نسلی، طلاق و.. نیز در ذهن بخش زیادی از جامعه با فیلمهای دهه شصت و هفتادی همچون پاییزان، عروس، پدربزرگ، بی قرار، گمشده، میخواهم زنده بمانیم، نرگس و... ماندگار شده است.موضوعی که بیش از هر چیز بر لزوم حمایت از این گونه آثار به جای سرمایهگذاریهای بیهوده در تولید کارهای سفارشی و بیاثر را گوشزد میکند.
انتهای پیام/