سیر تحولات مسئولیت اجتماعی دانشگاه
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، در سالهای اخیر، با پیچیدهتر شدن مسائل اجتماعی، اهمیت کاربرد علم و فناوری ضرورت یافته و نقش اجتماعی دانشگاهها بهمثابه یکی از مهمترین نهادهای مرتبط با علم و فناوری رو به افزایش است.
پژوهشگران در مقالهای با عنوان «توصیفی فرانظری از تطور مفهوم مسئولیت اجتماعی دانشگاه» به این موضوع میپردازند که دانشگاهها برای هرچه نزدیکی بیشتر با جامعه و در راستای انجام مسئولیتهای خود در قبال ذینفعان درونی و بیرونی کارکردها و ساختارهای خود را بهطور مستمر اصلاح کردهاند.
* مسئولیت اجتماعی دانشگاه
این پژوهش مطرح میکند که با افزایش حضور دانشگاه در جامعه، مسئولیت اجتماعی دانشگاه از رویکردی فرعی به مفهومی ضروری و تعبیهشده در همه کارکردهای دانشگاهی تبدیل شده است.
به زعم این پژوهشگران در چهل سال گذشته مفهوم مسئولیت اجتماعی دانشگاه تحولات زیادی داشته است. در طول این دوران، دانشگاهها از وضعیت وابستگی به دولتهای مرکزی و جداافتادگی از جامعه و نخبهگرایی خارج شده و به حالت مستقل، نامتمرکز، بینالمللی و مشارکتیتر درآمدهاند.
در ادامه این گزارش آمده است که مؤسسات آموزشی، از طریق توانمندسازی افراد و تولید علم مورد نیاز جامعه، ظرفیت لازم برای تسریعگذار پایدار اجتماعی را فراهم میکنند. این نهادها نقش مهمی در مقابله با چالشهای بومی و بینالمللی از جمله شکاف میاننسلی، بحران سلامت، بحران محیط زیست، بحران دموکراسی و بحران اقتصاد دارند.
در این پژوهش به این مهم اشاره شد است که بازنگری مستمر در ساختار و کار ویژههای دانشگاه در رابطه با محیط اجتماعی ضروری است در این راستا، در طول دهههای گذشته، مفاهیم جدیدی همچون دانشگاه کارآفرین، دانشگاه پایدار و نسلهای دانشگاهی ارائه شده است.
* اهمیت مسئولیتپذیری اجتماعی در حل مسائل اجتماعی
محققان در این پژوهش بیان میکنند که شناخت عمیق مفهوم مسئولیتپذیری اجتماعی دانشگاه به دلایلی همچون فهم دقیقتر نقشهای جدید دانشگاه، تعریف نظام آموزش عالی محلی، ملی و بینالمللی و درونیسازی وظایف اجتماعی در کارکردهای اصلی اهمیت دارد.
تعامل دانشگاه با جامعه خود، میتواند به مطالعه فرایند تحول و تطور فهم بهتر مسیر اختصاصی و استثنایی توسعه پایدار آن جامعه کمک کند
این پژوهش ادامه میدهد که تعامل دانشگاه با جامعه خود، میتواند به مطالعه فرایند تحول و تطور فهم بهتر مسیر اختصاصی و استثنایی توسعه پایدار آن جامعه کمک کند.
مطالعات این پژوهش نشان میدهد نبود انسجام در تعریف مسئولیت دانشگاه در قبال جامعه و گوناگونی تعاریف دانشگاه اجتماع به کژفهمیها و ابهاماتی برای سیاستگذاران آموزش عالی منجر میشود که میتواند به سیاستهای ناکارآمد منتهی و باعث تنزل نقش دانشگاه در جامعه شود.
در این مقاله آمده است موضوعی که در ایران بهدلیل فاصله روزافزون دانشگاههای ایرانی از جامعه شاهدش هستیم دانشگاه در ایران نتوانسته انتظارات جامعه را بهخوبی برآورده کند.
به زعم نویسندگان این پژوهش وجود مرجعیت خلق و توزیع دانش و فناوری ازسوی دانشگاه و مراکز علمی در جامعه به دغدغهای همیشگی تبدیل شده است مسائل درونی دانشگاه و چالشهای ارتباطی و تعاملی آن با دیگر نهادهای اجتماعی، توانمندی آن را برای نوآوریهای علمی و فنی در جهت حل مسائل اجتماعی محدود کرده است.
* سه دوره زمانی از مفهوم مسئولیت اجتماعی دانشگاه
این پژوهش توضیح میدهد که جایگزین واژههای دیگری مانند گسترش یا خدمات مفهوم مشارکت دانشگاه در جامعه، از حضور محدود، به حضور تمامعیار و در تمامی ابعاد، ارتقا پیداکرده است. با توجه به یافتههای پژوهش و مطالعات مشابه صورتگرفته سه دوره زمانی از مفهوم مسئولیت اجتماعی دانشگاه قابل توجه است.
دوره اول (۱۹۸۰-۲۰۰۰): کاهش بودجه عمومی دانشگاهها محرکی برای تأمین بودجه از منابع مالی خصوصی و حضور بیشتر در حوزه ارائه خدمت به جامعه شد؛ اما در این دوره خدمات دانشگاهی و برنامههای توسعه جامعه مأموریت اصلی دانشگاهها جدا بودند و دانشگاهها با جامعه به شیوهای یکطرفه ارتباط برقرار میکردند.
دوره دوم (۲۰۰۰-۲۰۱۵): در اوایل قرن جدید، در مفهوم مسئولیت اجتماعی تغییر پارادایمی اتفاق افتاد. شورای جهانی کسبوکار برای توسعه پایدار (WBCSD) مسئولیت اجتماعی را بهعنوان تعهد کسبوکار برای کمک به توسعه پایدار و بهبود کیفیت زندگی کارکنان و جامعه محلی تعریف کر د.
بدینترتیب نگاه ابزاری صرف به مسئولیت اجتماعی جای خود را به نگاهی هنجاری داد. مفهوم دانشپژوهی مشارکت که در سال ۱۹۹۶ توسط بویر مطرح شد؛ نسخه بهبودیافتهای از خدمات دانشگاه ارائه کرد که به تعامل دوطرفه بین دانشگاه و جامعه عمومی منجر شد و آموزش و پژوهش را به مسائل اجتماعی متصل کرد.
مسئولیت اجتماعی فراتر از فعالیتهای فوقبرنامه بود و به موضوعات مهمی همچون پایداری و حل چالشهای اجتماعی و زیستمحیطی میپرداخت
بر اساس مطالعات صورت گرفته ظهور اینترنت و وب ۲، آموزش مجازی و توجه به مفاهیم مارپیچ چهارگانه و پنجگانه از نمونههای دیگر تغییر در توجه دانشگاه به مسائل اجتماعی در این دوره است.
در ادامه این پژوهش به این نکته اشاره شده است که در این دوره، مسئولیت اجتماعی فراتر از فعالیتهای فوقبرنامه بود و به موضوعات مهمی همچون پایداری و حل چالشهای اجتماعی و زیستمحیطی میپرداخت.
در این پژوهش به این نکته اشاره شده است که اگر در دوره اول مفهوم خدمات اجتماعی مطرح بود؛ در این دوره، مفهوم دانشپژوهی مشارکت مطرح شد. مشارکت، چیزی فراتر از مأموریت سوم دانشگاهها و خدمات عمومی است و متضمن تعامل دوسویه بین دانشگاه و جامعه است.
دوره سوم (در حال ظهور): در دهه گذشته فشارهای متعدد اقتصادی، سیاسی و محیطی جامعه را در نقطه شکننده و ناپایدار ۷ قرار داد. پیشرفتهای فناورانه و تغییرات بازار اشتغال، تغییرات اقلیمی و ظهور بیماریهای همهگیر، مسائل ناشی از تغییرات سیاسی در کشورها، افزایش اهمیت پژوهش و نوآوری، افزایش تقاضا برای آموزش فراگیر و مادامالعمر و کاهش بودجههای عمومی مهمترین روندهای ده سال آینده هستند.
* فرارشتهای شدن دانشگاه و مسئولیت اجتماعی
این پژوهش توضیح میدهد که با توجه به سرعت گرفتن جابهجاییهای بینالمللی، شدت یافتن بحرانهای زیستمحیطی، توسعه سریع فناوریهای وب ۳ (دوطرفه و نامتمرکز)، انقلاب صنعتی چهارم همکاری فناوریهای گوناگون اطلاعاتی و زیستی، دانشگاهها باید در سطح محلی، ملی، منطقهای و در سطح جهانی مؤثر باشند.
در آینده دانشگاهها مأموریتهای خود را در خدمت پایداری، ارزیابی و پاسخگو بودن به ارزشها قرار خواهند داد
از نظر این پژوهش این موضوعات به فرارشتهای شدن دانشگاه میانجامد که به متخصصانی نیاز است تا از صنعت و جامعه در طراحی دروس، تدریس، پژوهش و همچنین در مدیریت کلان و راهبردی دانشگاه مشارکت داشته باشند.
این پژوهش توضیح میدهد که فعالیت گسترده دانشجویان در شبکههای مجازی به افزایش تواناییهای آنها در فعالیتهای شخصی و اجتماعی منجر میشود. در آینده ماهیت و ساختار دانشگاهها ترکیبی از فضاهای فیزیکی و مجازی باز است. دانشگاهها مأموریتهای خود را در خدمت پایداری، ارزیابی و پاسخگو بودن به ارزشها قرار خواهند داد.
به زعم نویسندگان این پژوهش این امر مستلزم تعادل دقیق بین تأمین مالی اولویتهای تحقیقات استراتژیک، حفظ آزادی پژوهشگران و به رسمیت شناختن مسئولیت دانشگاهها از طریق تحقیقات کنجکاومحور است.
در پایان این پژوهش اینگونه جمعبندی میشود که از بررسی مضامین استخراجشده سه دوره تحولی در طول این زمان شناسایی شد:
- دوره اول، مفهوم مسئولیت اجتماعی دانشگاه به دو مفهوم منفصل در دو جهانبینی جداگانه (لیبرالیستی و سوسیالیستی) اشاره دارد. درکشورهای با اقتصاد آزاد این مفهوم بیشتر به دانشگاه کارآفرین اشاره دارد که هدف آن کمک به توسعه اقتصادی است، اما در کشورهای اقتصاد دولتی (آموزش عالی دولتی) این مفهوم بیشتر مربوط به توجه دانشگاه به عدالت اجتماعی است. در دوره اول توجه به حفظ محیط زیست محدود بود.
- دوره دوم، مسئولیت اجتماعی به تمامی ذینفعان توجه میکند و موضوعات پایداری اقتصاد، جامعه و محیط زیست در سرفصلهای دروس و پژوهشهای بینرشتهای دیده میشوند.
- دوره سوم که تازه آغازشده است، دیوارهای جداکننده دانشگاه و جامعه فرومیریزند. از جمله محدودیتهای این پژوهش بررسی مقالات و اسناد فارسی و انگلیسی در دوره زمانی مشخصی بوده است. پیشنهاد این پژوهش انجام مطالعات کتابشناختی در زمینه مسئولیت اجتماعی دانشگاه با استفاده از دیگر روشهای مروری است.
این پژوهش به کوشش حمزه حاجیعباسی (دکتری سیاستگذاری علم و فنّاوری، مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور،تهــران)، اکرم قدیمی (دانشیار مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور، تهران) و حسین شیخرضایی (استادیار مؤسسه پژوهش حکمت و فلسفه ایران، تهران) انجام شده است.
انتهای پیام/