سلوک و شهود از مختصات ادبیات ایرانی است/ تذهیب نفس؛ عامل موفقیت بزرگان فرهنگ ایرانی-اسلامی
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، سید میثم موسویان برای اهالی ادبیات نام آشنایی است. «لیلی»، «مدرسه شبانه»، «به نام مادر»، «بی نام پدر» و «من جانباز نیستم» ازجمله آثار اوست. در سابقه او برگزیده شدن در جشنواره قلم زرین و دو جایزه جلال آل احمد هم به چشم میخورد.
بهتازگی کتاب «روزهایی که هنوز از آن سر در نمیآوریم» به قلم او توسط انتشارات بینالمللی جمال منتشر و در روزهای نمایشگاه کتاب رونمایی شد. این کتاب یک داستان عرفانی با چاشنی فانتزی است که از زبان چهار راوی روایت میشود و درباره یک سفر است.
ادبیات این کتاب و ماجرایی که روایت شده، جالب و در نوع خود بینظیر است. با این نویسنده درباره این سبک از نوشتن گپ و گفتی داشتیم که در ادامه میخوانید:
در صحبتی از شما شنیدم که منابع داستاننویس، یکی سفر و تجربه زیسته است و دیگری مطالعه، اما شما شهود را به این منابع اضافه کردید. آیا از این عنصر شهود فقط داستاننویسان مسلمان بهرهمند هستند یا این که اساساً یک منبع مشترک بین نویسندگان است؟
نه اینکه من اضافه کرده باشم، این مسیر را گذشتگان ما هم طی کردهاند. ما چرا حافظ داریم؟ چرا مولوی داریم؟ اینها غیر از سواد مطالعاتی، وقتی سفر درونی یا همان «سلوک» را آغاز کردند به آن جایگاه و مرتبه والا رسیدند.
آثار آنها محصول سلوکشان است نه محصول کتاب خواندنشان. این سلوک از مختصات ادبیات ایرانی است. مختصات ادبیات غربی و مادّهگرایانه، ابزار مادی است. ولی مختصات ادبیات معنوی، ابزار معنوی است. ممکن است یکی آیتالله باشد، ممکن است یکی شیخ باشد و هیچ سلوکی به سمت حضرت باری تعالی نکند. ممکن است فردی بتواند مجتهد کامل بشود در حوزه علمیه، کامل عربی بداند، تفسیر قرآن بداند، اما این به این معنی نیست که در حیطۀ معنویت توانسته چیزی را تجربه کند.
تجربه کردن معنوی، سلوک میخواهد؛ حرکت به سمت حضرت باری تعالی میخواهد، انجام دادن برخی تکالیف میخواهد که در سیره معصومین (ع) هست.
از نگاه شما، شرط لازم سلوک تشیع است یا این که ممکن است فرقههای دیگر هم بتوانند با تزکیه نفس و... سلوک داشته باشند؟
سلوک بدون تشرع، یک سلوک انحرافی است. برای رسیدن به تجربه ملکوت مورد ادّعای تشیع، باید مبتنی بر معنویت تشیع حرکت کرد، حالا ممکن است در آمریکای لاتین سرخپوستها بر مبنای اهداف مطرحشده در معنویت خودشان و بر ملکوت خودشان حرکت کنند.
قصدم صحبت در مورد حق بودن یا باطل بودن نیست؛ اما کسانی که از ابزار مادّی فراتر رفتهاند و ادبیات بومی ایجاد کردهاند، (مثل نویسندگان آمریکای لاتین) قاعدتاً به این روش مادّهگرایانه رمان غربی عمل نکردهاند. حضرت حافظ، سعدی، حضرت مولوی و... در واقع به ادبیات مادّیگرایانه عمل نکردهاند که محصولش شده بوستان و گلستان و مثنوی، یا غزلیات حضرت حافظ. و این مختصات هر بنای ادبی است که بر پایه ملکوتی که آن آدمها ادّعا میکنند، بنا میشود.
بهتازگی در رونمایی از کتابتان روزهایی که هنوز از آن سر در نمیآوریم گفتید در حوزه معنویت، نیروهایی از بلوک غرب تلاش میکنند بنیانهای هویت فرهنگی ما را تضعیف کنند. آیا این کتاب تلاشی برای مقابله با این پروژه است؟
بله. این اتفاق جدیدی نیست و سالهاست که رقم خورده است. مسیر گذشتگان ما تذهیب نفس است و بر پایه معنویت محصول خلق کردهاند. اگر بخواهیم محصولات ادبی مشابه آنها تولید کنیم، باید مسیر آنها را برویم. نمیتوانیم مسیر آدمهای مادهگرا را برویم.
مسیر آنها، یک مسیر خاصّ است. مسیر آنها تهذیب نفس است. مسیر آنها درواقع حرکت کردن است، سلوک کردن است، این مسیر را باید مثل آنها طی کرد، نه این کار، در واقع هر کسی که میخواهد رمان مذهبی بنویسد، به نظرم باید همچین کاری بکند. ممکن است من کارهای مشابه را از نظر تئوریک، رد کنم و بگویم این با آن چه من فکر میکنم مطابق نیست. ممکن است از منظر تئوریک و از نظر معنوی، سلوکی با آن چیزی که من میگویم حقّ است، متضاد و متفاوت باشد، ولی به هر حال این مسیرِ طی شده خودش است و این مسیری است که باید طی بشود.
منظورتان از نیروهای بلوک غرب علیه ما، نیروهای فراطبیعی است؟
خیر، با تئوریهای زدودن اعتقادات از ما، ما را به سمت تولید کارها و آثار کاملاً مادهگرایانه میبرند.
یعنی پروژه سکولار کردن ما؟
بله 150 سال است که دارد اتفاق میافتد، از بعد از فروپاشی عثمانی و هجوم انگلستان به این منطقه دانه دانه دولتها را میچینند تا دگردیسی کنند و در تمام کشورها هم موفق شدهاند؛ مصر، اسرائیل، فلسطین، عراق، ترکیه و عربستان صعودی و... در همۀ اینها موفق شدهاند، تنها جایی که موفق نشدهاند ایران بوده که به پشتوانۀ امام و مرجعیت شیعه، تا الآن موفق نشدهاند.
ولی با جدیت و بیوقفه کار میکنند و متأسفانه بخشی از قشر فرهیخته ما هم همراه شدهاند تا جایی که نسبت رمانها و اشعار مادّهگرایانه ما، به بخشی از ادبیات که میخواهد برگردد به هویت اصلی خودش، زیاد است.
به نظر میرسد این رویکرد به ادبیات با شاخصههای معنوی در حال عالمگیری است. انگار مردم دنیا تشنه این مفاهیم هستند؟
بله، دنیا تشنه است. اگر اشتباه نکنم، اشعار و داستانهای مولوی در ۱۳۹۰ کتاب سالِ آمریکا شد. دنیا تشنه است و به هر حال در این راه منافع عدهای با این معنویت و شهود در تضاد است. دنیا تشنۀ چنین ادبیاتی است. دنیا تشنۀ این نیست که ما مثلاً «رئالیسم کاروری» را بازآفرینی کنیم که متاسفانه داریم میکنیم.
صد سال است که به این راه میرویم. اساتید و داستاننویسان ما که داستان را وارد کردهاند، این کار را میکنند. به نظرم جا دارد که نویسندگان ما به سمت این ادبیات معنوی برگردند و البته بعضی دارند برمیگردند و این رویکرد در کشورما وجود دارد.
چگونه میتوانیم به ادبیات اصیل و معنوی خودمان برگردیم؟
ابزارهای برگشتن ما به ادبیات ما، ابزارهای مختص خودش است که در ابزارهای غربی نیست. این سلوک، ابزاری دارد. این سلوک مباحثی دارد که در عرفان و معنویت اسلامی آمده و باید راجع به آن هم کار کلاسیک و هم کار آکادمیک صورت بگیرد و هم در این راستا تولید شود.
از نگاه شما، عرفان اسلامی اگر بخواهد تبدیل به رمان شود، قالب خاص خودش را میخواهد که فعلاً موجود نیست؟ آیا لازم ست این قالب را بیافرینیم یا میتوان از همین قالبهای مرسوم داستاننویسی برای بیان این محتوا استفاده کرد؟
این سؤال شما مثل این میماند که شما بگویید میشود یک مفهوم جدید را وارد شعر کرد و بعد شعر، کلاً ماهیتش تغییر کند؟ بله اما آن وقت دیگر اسمش شعر نیست، اسمش میشود یک چیز دیگر، اسمش میشود مثلاً هایکو، اسمش میشود داستانک، اسمش میشود مثلاً داستان کوتاه، دیگر اسمش شعر نیست، اگر بخواهیم بگوییم غزل؛ خیر غزل نیست. اگر بخواهیم بگوییم رمان؛ نه رمان نیست، ولی ممکن است چیز دیگری هم نیاز باشد که بیاید.
اگر کسی بتواند به فرمت دست بزند، چرا نزند، اگر کسی احساس نیاز کند و به فرمت دست بزند، خلاقیت است. چرا که نه.
یعنی به نظرتان ما هنوز آن قدر کار نکردیم که بفهمیم اصلاً نیاز به نوآفرینی در زمینه این داریم یا نه؟
اصلاً ما هنوز وارد نشدیم، ما هنوز محتواهایی را نگرفتیم که خودمان میخواهیم وارد کنیم، درصد خیلی کمی این کار انجام شده است. اول اینهایی را که آوردهایم، بپذیریم بعد بگوییم احتیاج به یک قالب جدید داریم.
انتهای پیام/