هنر؛ ناجی به قهقرارفتن دانش یک جامعه
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا ـ زهره سعیدی: سؤال این است که تابهحال چند اثر هنری شما را وادار به ورقزدن متون ادبی پارسی کرده است؟ در عصر حاضر و با زندگی در دنیای تکنولوژی هر چقدر امکان دسترسی ما به متون بیشتر میشود، همان قدر نیز بهواسطه حجم دادههای حشو از خوانش متون ادبی دیرینه نیز دورتر میشویم.
دادههایی که در کسری از ثانیه در حال ارسال است و به راحتی در دسترس عموم قرار میگیرد. این اتفاق، آدمی را در بند و اسارت عادتهای کسلکننده میکشد و سطح دانش وی را تا حد دادههای حشو و بیهوده به قعر میبرد. در این میان اگر هنرمندان دستبهکار نشوند، سطح دانش یک جامعه با تمام مردمش به قهقرا میرود. حرف از رسالت هنرمندان شد. چرا برای نجات سطح دانش یک جامعه به سراغ اندیشمندان، مخترعان، فیلسوفان و... نرویم؟ چرا هنرمند؟ ابتدا باید گفت هنر یک شیوه بیان است، یک شیوه اداکردن است. منتها این شیوه بیان، از هر تبیین دیگر رساتر، دقیقتر، نافذتر و ماندگارتر است.
چرا که در کلام بزرگان و با مطالعهٔ نمونههای موفق موجود به این نکته میرسیم که: هر پیامی، هر دعوتی، هر انقلابی، هر تمدنی و هر فرهنگی تا در قالب هنر ریخته نشود، شانس نفوذ و گسترش ندارد و ماندگار نخواهد بود. در روزگاری که گوش، چشم و زبان مردم این جامعه عادت به شنیدن، دیدن و گفتن مطالب و دادههای انبوه (کمی) فضای مجازی دارد میانگین ۷ الی ۱۰ ساعت از وقت جوانان در فضای مجازی میگذرد چه کسی میتواند این روتین زائد را به هم بزند و با یک بیان بلیغ و شیوا، ظریف و زیبا، کوبنده و پابرجا، هنرمندانه اثری ادبی و فاخر را یادآور و در ذهن مخاطب بنشاند؟ صدالبته که برای چنین کنشی، عزم و ارادهای استوار، انگیز و هنر، مطالعه و تحقیق و... لازم است.
در این صورت کار سخت شده و یک حرکت جمعی میخواهد تا زنگ خطر به قهقرا رفتن به صدا درآید. میخواهم بگویم چنین خصوصیاتی را در "هنرمند" به معنای کلمه میتوان جستجو نمود. بههرحال میرسم به خط اول و پرسشی که داشتم. چندی پیش به تماشای نمایشی نشستم که پس از آن وادار به گشتوگذار در کتاب گلستان سعدی شدم. مسلماً این اولین تجربهام برای خوانش اشعار و متون جناب سعدی نبود؛ ولی میتوانم بگویم دیدن این نمایش، در مراجعه به گلستان پر حکایت جناب سعدی، زاویهٔ دید جستجو و ورقزدن کاغذهای پر محتوای این کتاب را برای من متفاوت کرد
چگونه میتوان رنگ و لعاب گلواژههای این گلستان را با چشم سر دید؟ چگونه میتوان صدای موسیقی بلبل گلستانش را با گوش سر شنید؟ و در قهقههٔ مستانهٔ شنیدن و دیدن حکایتش، به تفکر نشست؟ قطعاً ادراک مفاهیم و پیامهای انتزاعی کلمات و واژگان عدالت، وطنپرستی، شجاعت و در مقابل آن بیکفایتی، بیلیاقتی، جبن و بزدلی و... را جز با به "نمایش گذاشتن" نمیتوان درک نمود. اصلاً بیایید برای این مفاهیم رنگ و بو انتخاب کنیم و صدا بگذاریم. چگونه میتوان هنگام خوانش متن، ذهن آدمی را پر از تصور و عینیت کنیم؟ استفاده از متون کهن بهعنوان منبع الهام برای خلق آثار هنری، از جملهنمایش، سابقهای دیرینه دارد و بی شک فواید متعددی را به همراه دارد. این امر به حفظ و احیای گنجینههای ارزشمند فرهنگی کمک میکند. با اقتباس از متون کهن، این آثار پر مغز، دوباره در معرض دید مخاطبان امروزی قرار میگیرند و از فراموشی نجات مییابند.
نمایش کمدیموزیکال «بادشاه» اثری فاخر و ارزشمند، برگرفته از حکایت سوم در سیرت پادشاهان گلستان سعدی؛ بی شک یکی از رساترین آثار در تبدیل ذهنیت مفاهیم و پیامها به عینیت است. این نمایش با بنمایهٔ داستانیِ برگرفته از ادبیات فاخر و اصیل ایرانی توانسته است شما را به دنیای گلستان پر حکایت جناب سعدی ببرد و به شما در درک بهتر فرهنگ، هنر، زبان و تاریخ ایران کمک کند.استفاده از طنز هوشمندانه و ظریف در این نمایش، عامل مهم و نقطهٔ قوت آن است. این طنز نه تنها به سرگرمی مخاطب میپردازد، بلکه به آنها فرصتی میدهد تا در کنار قهقههها و لبخند عمیقشان، به تفکر وادار شده و بهنقد بنشینند.
این طنز تلفیقی، نهتنها در کلام و متن، بلکه در موسیقی و حرکتها نیز مشاهده میشود. بهجرئت میتوان گفت این نمایش اولین تئاتر طنز موزیکال بامحتوا و متن سنتی پر مخاطب است.داستان جذاب و سرگرمکننده بادشاه ؛ یک برگ از حکایت گلستان سعدی است که پر از رنگ، حرکت، آهنگ و گفتگوست.
مجموعهای هماهنگ از بازیگران پر تعداد و توانمند، کارگردان و نویسندهٔ حاذق، موسیقی زنده و روح بخش، طراحی صحنه و لباس چشم نواز و پر رنگ و لعاب، اکسسوآر متعدد و خلاقانه و هنر دست کارگردان، همه و همه تلاشی است برای بر هم زدن یک روتین کسل کنندهی دامن گیر و حشو و از آن مهم تر ارجاعی است خلاقانه، هنرمندانه و زیرکانه به متون با ارزش و کهن ادبیات فارسی. با این امر نه تنها به غنای فرهنگی و ادبی این نمایش میافزاید، بلکه به مخاطبان فرصتی میدهد تا با ادبیات کلاسیک فارسی آشنا شده و از تلفیق آن با هنر اصیل نمایش لذت ببرند.با این اوصاف میتوان ادعا کرد در بیست سال اخیر هیچ نمایشی به این شکل و با این مضمون در استان قزوین به روی صحنه نرفته است. نمایشی که مخاطبانش از طیف وسیع مردم جامعه تشکیل شده و مورد پسند سلایق مختلف قرار میگیرد.
انتهای پیام/