مروری بر تازههای نشر؛ از ادبیات تا تاریخ و سینما
به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، تازههای نشر چند ناشر شناخته شده و پرمخاطب که به تازگی روانه بازار کتاب شدهاند، به شرح زیر معرفی میشوند. لازم به ذکر است این کتابها هم از طریق کتابفروشیها و هم از طریق سایت مراکز نشر، قابل تهیه برای علاقهمندان هستند.
یک تاریخ جهان در ۱۰۰ شی
نوشته: نیل مکگرگور
برگردان: ع. پاشایی و گروه مترجمان
نشر: چشمه
تاریخگویی [مثل داستانگویی] از طریق اشیا کاریست که موزهها برای آن درست شدهاند و از آنجا که بریتیش میوزیم یا موزهی بریتانیا [در لندن] بیش از ۲۵۰ سال است که دارد اشیایی را از سراسر کرهی زمین جمع میکند، شما اگر بخواهید از طریق اشیا تاریخ جهان را بگویید اینجا جای بدی برای شروع نیست. در واقع میشود گفت این کاریست که این موزه از اول تأسیسش سعی کرده بکند، یعنی از همان موقعی که پارلمان آن را در ۱۷۵۳ تأسیس کرد و خواست که «هدفش جهانشمول بودن» باشد و دَرش هم به روی همگان باز باشد. این کتاب گزارش یک رشته از برنامههایی است که در ۲۰۱۰ از رادیو ۴ بیبیسی پخش میشد، اما این در واقع فقط جدیدترین بازگویی کاریست که موزه از موقع پایهگذاریش میکرده، یا سعی میکرده بکند.
شوری در سر
نوشته: ارهان پاموگ
برگردان عینله غریب
نشر: چشمه
«اُرهان پاموک»، «شوری در سر» را سال 2015 منتشر کرد. رمانی که برعکسِ بقیهی نوشتههای این نویسنده دربارهی حاشیهنشینهای استانبول است. آنهایی که از روستاهای خاکگرفتهی شرقِ آناتولی در دههی پنجاه و بعدش، به استانبول مهاجرت کردند و بعدِ مدتی محلههای خود را ساختند. شخصیتِ اصلی پاموک، «مولود»، سالهاست در این شهر دستفروشی میکند و شاهدِ تاریخِ پُرفرازونشیبِ استانبول است. تاریخی مملو از کودتاها، درگیریهای خونین میانِ ارتش و کُردها، از بین رفتنِ بافتِ دوران عثمانی، عوض شدن سلیقهی مردم و… رمانی حیرتآور از برندهی جایزهی نوبل که باز روحِ استانبول و انسانِ اینبار حاشیهنشینش را احضار میکند و آنقدر خُردهروایت برایش مهیا میکند که او گم میشود در این حجمِ اتفاقهای عجیب. رمان مملو از شخصیتهای متفاوت است؛ کارگرانِ فصلی، ماستفروشها، چپهای اسلحهبهدست، ناسیونالیستهای خشنِ تُرک، اسلامگراها، مأموران رشوهگیر دولت، تازهبهدورانرسیدهها، گانگسترهای بسازوبفروش و… پاموک در این سمفونی باشکوهْ قهرمانِ تنهایش را روی تپههای دوردست میبرد تا به نورهای استانبول نگاه کند و راوی شهری باشد که ناگهان گسترده و متراکم شد. «شوری در سر» خوانندگانِ پاموک را غافلگیر کرده است.
آدمها در غروب اسم ندارند
سروده: علی باباچاهی
نشر: نگاه
علی باباچاهی ظرف این سالها شاعرِ پُرکار و پُرفراز و نشیبی بوده است. کتاب «آدمها در غروب اسم ندارند» حدود 140 صفحه است. این کتاب بدون مقدمه و مؤخره چاپ میشود و تمام آن شعر است.
مادونایی با پالتو پوست
نوشته: صباح الدین علی
برگردان: مهلا منصوری
نشر: نگاه
انتشارات نگاه در چهل و سومین شماره از مجموعه چشم و چراغ در بخش ادبیات مدرن جهان خود، رمانی از صباحالدین علی نویسنده معاصر ترکیهای را با عنوان «مادونایی با پالتو پوست» و ترجمه مهلا منصوری منتشر کرد و در دسترس علاقهمندان قرار داد.
این رمان که در سال 2015 در ترکیه به چاپ صد و بیستم رسیده و عنوان پرفروشترین اثر ادبی ترکیه را به خود اختصاص داده، ماجرای عشق خیالی یک مرد به تصویر تابلویی در پاریس را روایت میکند. این مرد که سراسر زندگیاش پر از شکستهای گوناگون است، بعد از مدتی با نقاش این تابلو آشنا و به او علاقهمند میشود.
در پشت جلد این کتاب آمده است: «کتاب داستانی با دو وجه متفاوت است. ابتدا روایت کارمند یک شرکت از همکاری پا به سن گذاشته است، راوی میکوشد با او رابطهای دوستانه برقرار کند و از این راه به زندگی او راه یابد. بخش دوم این کتاب خاطرات دستنوشت کارمند پیر است، روایتی عاشقانه از زندگی روزگار جوانی او در آلمان، پایان کتاب حیرتبار و تکان دهنده است. این اثر در ترکیه با استقبال شگفتی رو به رو شده و در سال 2015 میلادی بیش از یک میلیون نسخه از آن به فروش رفته است.»
در بخشی از این رمان که نویسنده به شرح روزگار جوانی او در آلمان میپردازد، میخوانیم: «بین نامههای پدرم فاصله افتاد و من بدون آنکه به یاد آورم که چرا به برلین آمدهام، به زندگی ادامه میدادم. سه روز در هفته از معلم سالخوردهام زبان یاد میگرفتم و بقیه روزها در موزهها و گالریهای تازه افتتاح شده میگشتم و هنوز صد قدم مانده به پانسیون، بوی کلم را حس میکردم.
بعد از گذشت چند ماه مثل سابق دلتنگ و خسته شدم. کم کم شروع به خواندن کتاب کردم. با گذشت زمان بیشتر از مطالعه خوشم میآمد. بعد از مدتی این عادت در من زیاد شد. اعتیاد به مطالعه پیدا کردم. توی رختخوابم دمر میخوابیدم، کتاب را جلویم و یک لغتنامه قطور هم کنار دستم گذاشته و ساعتها به همان شکل میماندم و غرق مطالعه میشدم. بعضی وقتها هم حال لغتنامه را نداشتم و تا سرنخی از جمله میگرفتم، رد میشدم. انگار دنیای جدیدی برایم باز شده بود…»
سایه باد
نوشته: کارلوس روئیس سافون
برگردان: سهیل سُمی
نشر: ققنوس
داستان این رمان در شهر بارسلون اسپانیا اتفاق میافتد. نویسنده در این باره نیز میگوید: «بارسلون یک دلربایی، راز و حالت رمانتیک در داستان ایجاد میکند. چیزهای زیادی این مکان، خیابانها تاریخ و مردمش را بیهمتا میکند. گذشته از این، آنجا زادگاه من است: جایی که من آن را مثل کف دستم میشناسم. میخواستم از این پسزمینة خارقالعاده، به عنوان یک عنصر اساسی استفاده کنم، خیلی شبیه کارهایی که رماننویسهای بزرگ قرن نوزدهم، همچون لندنی که دیکنز خلق کرده است یا پاریسی که ویکتور هوگو و بالزاک و غیره خلق کردهاند. وقتی رمان سایه باد نوشته شد استقبال گسترده جهانی از آن نظر بسیاری از منتقدان را به این موضوع جلب کرد و همة اینها به داستان مهیج آن باز میگردد. به شخصیتها، خوشایند بودن زبان و تصویرسازی و تجربهای که از خواندن آن حاصل میشود: «هنوز روزی را که پدرم برای نخستین بار مرا به گورستان کتابهای فراموش شده برد به یاد دارم. اوایل تابستان 1945 بود... ما در خیابانهای مدفون زیر آسمان خاکستریِ بارسلونا راه میرفتیم. پدرم هشدار داد که در مورد چیزی که امروز میبینی، نباید به احدی حرفی بزنی، حتی به دوستت... هیچکس.» کتاب سایة باد بیش از یک سال در اسپانیا پرفروشترین کتاب بود و پس از ترجمه به سایر زبانها، به کتابی پرفروش در جهان تبدیل شد.
کتاب حیرانی
نوشته: محمدعلی سجادی
نشر: ققنوس
«هرکس اینجا عاشق بشود سنگ میشود» داستانی از عاشقیت و دلدادگی. اما چرا او سنگ نشده؟ دختر در پاسخش گفت چون خود دیو سیاه عاشق اوست و سنگش نکرده. جوان پرسید چرا نگریختی؟ دختر گفت چون پابند اینجاست و جوان بیشتر از پیش عاشقش شد و گفت چه باید بکنم ای عشق؟ دختر به حسرت از گل سرخی گفت در دل غاری که با بوییدنش طلسمشان میشکند. جوان عزمش را جزم کرد و دختر پای چشمة نور به انتظار ماند. جوان از بادستان و خارستان و مارستان و تشستان گذشت و به غار دیو سیاه رسید و با او جنگید که ما تنها صداش را شنیدیم. صدای غرش آسمان و جرقههای نوری که چشم را آزار میداد. ناگاه نعرههای دیو با فریاد دلخراشش خاموش شد و چشمان نگران دختر برفی که به انتظار نشسته بود به وحشت باز شد. سکوت و سیاهی همه جا را گرفت. کم کمَک از دل تاریکی صحنه نور سرخی سوسو زد. تکثیر شد، آینه پشت آینه، شد جو باریکهای سرخ و کوچک، رسید به پای چشمة نور و آن هم سرخ شد. آنگاه... محمد علی سجادی نویسنده و کارگردان سینمای ایران این بار داستانی را نقل میکند که حیرانی نامیدهاش. حیرانی از سرنوشت و تقدیر در دل طوفان حوادث این روزگار... . داستان حیرانی سالها در انتظار انتشار باقی ماند تا در اردیبهشتی از انتظار به شکوفه بنشیند. سجادی پیش از این در سال 1389 رمان «با نوشته کشتن» را منتشر کرده بود.
هزارههای هبوط
نویسنده: مسلم ذوالفقارخانی (م. شید)
نشر: روزنه
هزارههای هبوط دومین مجموعه از شعرهای مسلم ذوالفقارخانی (م. شید) بعد از دفتر شعر عریانی است که در فضایی سیال و خلسهآمیز دستان خواننده را گرفته به سفری اسطورهای در عالم اندیشه وخیال میبرد. جهان شعرهای این دفتر، آخشیجانی است پیرامون آدم هبوط یافته که هر لحظه خود را در این عناصر چهارگانه غرق کرده و با طبیعت آمیخته میشود. همچنین فصلها و زمان که خود از نمونههای برتر اندیشههای اسطورهای به حساب میآیند، نقش پررنگی را در این اشعار بازی میکنند.
زیر پوست قصهها، سینمای رخشان بنی اعتماد
نویسنده: سعید عقیقی
نشر: روزنه
این کتاب بخشی از یک تحقیق گسترده درباره رابطه فیلم و واقعیت در سینمای ایران است که با استفاده از ترکیب نگره مولف، نقد جامعهشناسی و ملاحضات ساختارگرایانه به عنوان الگویی کاربردی، به بررسی فیلمهای رخشان بنی اعتماد می پردازد.
تقسیم کتاب بر مبنای جستجوی لحن و فضای واقعگرایانه در آثار فیلمساز صورت گرفته، رابطه واقعیت و مستندهای او در فصلی جداگانه بررسی شده و سه فیلم بانوی اردیبهشت، زیر پوست شهر و قصهها به عنوان کانون تمرکز جلوههای گوناگون واقعیت، بخشهای گوناگون کتاب را تشکیل می دهند.
سینمای عباس کیارستمی
نویسنده: روبرت صافاریان
نشر: روزنه
...و درست وسط معرکه دغدغههای پست مدرنیستی فیلمساز جهانی، همواره انسانی معمولی تفکری سنتی، حتی عامیانه، پیدایش میشود: باوری رمانتیک به زیبایی روستا نسبت به شهر، طبیعت نسبت به تمدن، احساساتگرایی در برابر پرهیز از سانتی مانتالیزم، پایانهای خوش آمیخته به موسیقی با هدف همذاتپنداری تماشاگر در برابر فاصلهگذاری و واسازی سازوکار سینما، بیاعتمادی به فمینیسم به عنوان گفتمانی مدرن، باور به حکمت عامیانه و فلسفهبافیهای شخصیتهای بیسواد یا کم سواد، انس با شعر کلاسیک فارسی، میل به بازیگر - ستاره و سینمای عامهپسند.
او که هر روز در گوشهای از جهان نمایشگاهی دارد و در گوشهای دیگر فیلمی میسازد، او که ابایی ندارد بگوید برای مخاطب جهانی فیلم میسازد، همان کسی است که در عین حال میگوید هنوز در ایران، آسودهتراز هر جای دیگر جهان، سرش را بربالین میگذارد.
گفت و گو باسایه یا بوف کور چگونه ساخته و پرداخته شد؟
نویسنده: جبیب احمدزاده
نشر: سوره مهر
این کتاب حاصل تحقیق مفصل و هفت ساله حبیب احمدزاده درباره چگونگی نگارش بوف کور توسط صادق هدایت است. آنچه دکتر حبیب احمدزاده در مورد صادق هدایت و به ویژه بوف کور پژوهش کرده اند ، پیش از ایشان در تحقیقات قبلی بوف کور هرگز وجود نداشته است. این کتاب حل المسائلی قاطع بر بوف کور ، پس از قریب به بیش از ۶۰سال ابهامات جاری به جامانده ، پس از مرگ این نویسنده می باشد . این کتاب به همراه دی وی دی فیلم ( گفتگو با سایه) اثرخسرو سینایی و نیز با قابلیت نرم افزارواقعیت افزوده، منتشر شده است.
انتهای پیام/