مجسمه؛ از اغتشاش بصری تا زیباسازی شهری
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، در عصر حاضر، فضاهای متعدد شهری با بافتهای گوناگون و وضعیت ترافیکی، طراحی شهری و پیکربندی مختلف، محمل مناسبی برای عرضاندام بسیاری پدیدههای موزون و متاسفانه ناموزون شده است. یکی از مظاهر شایسته در این فضاها که در حوزه زیباسازی و انسجامبخشی معنایی و صوری هم بسیار پرمدعاست، مجسمهسازی شهری است.
مجسمهسازی شهری به مثابه راهحلی مطلوب درجهت رفع نابسامانیهای بصری، زیباسازی و نقش کارکردگرایی که برای خود قائل است، به فضاهای محیطی عمومی و به میان خیل گسترده شهروندان ـ مخاطبان هنر شهری ـ آمده است.
محسن موسیوند (دکتری پژوهشهنر) در مقالهای با عنوان «بررسی عوامل موثر در کیفیت مجسمهسازی شهری» به این موضوع اشاره میکند که مجسمهسازی شهری بهرغم اهداف شایسته خود، نه تنها در بسیاری موارد موفق نبوده؛ بلکه خود به عنوان عنصری مزاحم بر اغتشاش بصری فضاهای شهری افزوده است.
* عوامل تاثیرگذار در کیفیت مجسمهسازی شهری
این پژوهشگر مینویسد مهمترین عوامل تاثیرگذار در کیفیت مجسمهسازی شهری این دو مورد است:
- وضعیت پیکربندی مجسمهسازی شهری
- نقش و کارکردهای مجسمهسازی شهری
موسیوند در این مقاله در هر دو بخش مؤلفهها و عوامل موثر بر کیفیت مجسمهسازی شهری و نیز حضور کارکردگرایانه آن، با توجه به برخی نمونهها در سطح شهر تهران بررسی کرده است؛ روش مقاله توصیفی - تحلیلی است.
* رابطه هنر شهری وآسایش شهروندان
موسیوند در این پژوهش توضیح میدهد که امروزه اگرچه دنیا آکنده از دستاوردهای نوین بشر است؛ آوردههایی که با هدف ایجاد رفاه و آسایش بیشتر خلق شده است، اما این مصنوعات، انسان امروزی را به نوعی قربانی خودخواهیهای خود کرده است. نمود بارز این مساله را در شهرها و فضاهای آن میتوان یافت؛ اتومبیل، ترافیک و عناصر و لوازم متبوع آن، مبلمان شهری نامتناسب، قطارهای شهری و غیره، همه این موارد بر سرعت و پیشبرد بهتر کارها افزوده، اما در مقابل در بسیاری از موارد دیگر گریبان انسان امروزی را گرفته است.
او بیان میکند در جایجای نقاط شهری بار بصری سنگین عناصر مصنوع در فضاها و ازدحام پدیدههای ناموزون و ناهماهنگ، همگی به اغتشاش و آشفتگی فضاها انجامیده است و شهروندان را به بسیاری از مشکلات روحی و بهویژه عدم آرامش بصری دچار ساخته است.
بسیاری از همین احجام شهری، خود به عنوان عنصری مزاحم، بر اغتشاش بصری فضاهای شهری بیافزاید؛ این امر درواقع ناشی از عدم درک صحیح چگونگی طراحی، اجرا و نصب این آثار است
به زعم این پژوهشگر هنرهای شهری بهویژه مجسمهسازی شهری، مقولهای است که به تبع ویژگیهای اساسی خود، امروزه درصدد درمانِ بخشی از این نابسامانیهاست، هرچند علیرغم اهداف کارکردگرایانه خود، در بسیاری موارد چندان هم توفیقآمیز نبوده است.
* چرایی تبدیل عناصر شهری به معضلات شهری
این پژوهشگر در این مقاله مینویسد بسیاری از احجام شهری، خود به عنوان عنصری مزاحم، بر اغتشاش بصری فضاهای شهری بیافزاید؛ این امر درواقع ناشی از عدم درک صحیح چگونگی طراحی، اجرا و نصب این آثار است و از این میان آن معضلی که بیشتر خودنمایی میکند، عدم ارتباط مناسب میان فرم و شکل یک حجم شهری با فضای محیطی و پیرامونی آن است؛ و این مساله درواقع بیانگر ضرورت ارائه مباحث، تحقیقات و بررسیهای دقیق و مصداقی را در این حوزه از هنر شهری نشان میدهد.
در این پژوهش آمده است که دستیابی به دیدگاهی جامع در این ارتباط، میتواند به مسئولان و متصدیان مربوطه، طراحان شهری و البته خود هنرمندان، در روند برنامهریزی صحیح و نیز ارائه طرحهای متناسب با محیط و نهایتا خلق فضاهایی زیبا و هنرمندانه که هم به ارتباط متقابل شهروندان با آن و هم درعین حال بتواند به افزایش سواد هنری و بصریِ عمومی بیانجامد، یاری رساند.
* تفاوت و تعریف واژه مجسمه و حجم
در این مقاله آمده است که در تعریف دقیق هنری، میان واژه «مجسمه» و «حجم» تفاوت ظریفی وجود دارد؛ حجم ـ در تعریف هنریـ اثری هنرمندانه و زیباییشناسانه است که عموما حداقل شرط اطلاق آن، دارا بودن سه بعد طول، عرض و ارتفاع است و اینکه بتوان از جهات مختلف با آن ارتباط بصری برقرار کرد. حتی در برخی سبکها و دیدگاههای نوین مانند آثار الکساندر کالدر، بعد چهارم (حرکت) را نیز به اثر میافزایند.
اما مجسمه، اصطلاحا حجمی است آشنا که معمولا نمایشی شبیهسازانه از بدن انسان و حیوانات یا دیگر جانداران است و درواقع حجم اعم از مجسمه است. اما به دلیل وفور بهکارگیری واژه مجسمه بهجای واژه حجم ـ بهویژه در حوزه هنر شهری ـ حتی در میان هنرمندان، در مقاله حاضر هم، با اغماض و در پارهای موارد، واژه مجسمهسازی شهری بهکار برده شده است.
این پژوهشگر مینویسد در این مقاله و بهصورت نمونهای با بهرهگیری از ارزیابی برخی آثار موفق در زمینه احجام شهری تهران و نیز آوردن برخی از آثار ناموفق و نامتناسب در فضاهای شهری تهران، سعی بر آن دارد که به مساله کیفیت مجسمهسازی شهری بپردازد.
در آخر فضای شهر تهران به نسبت دیگر شهرهای تهران فضایی آشفته و مغشوش از نظر بصری است. معماری و فضاسازیهای شهری از پیش مناسب سازی نشدهاند و یکی از بزرگترین ضعفهای مجسمهسازی شهری تهران همین مکانهای نامناسب برای نصب مجسمههای شهری است. پس بی شک مکان مند بودن آثار چندان ممکن نیست. مجسمهها عموما در کارگاه ها ساخته میشوند و بعد در فضاهای خالی قرار میگیرند. در حالی که مجسمه باید در پیوند با فضا معنای بگیرد و ساخته شود.
علاوه بر مسئله مکان یکی دیگر از ضعفهای مجسمههای این روزهای شهر تهران دور بودن این احجام از معنای معمول مجسمه هستند. شهروندان بیشتر انگار با مشتی عروسک و اسباب بازی طرف هستند و از این رو چندان نمیتوان با آنها ارتباط برقرار کرد.
انتهای پیام/