سفرنامههای تاریخی «خودی» از ما نشان میدهند که نکوشیدهایم آن را از خود بدانیم
به گزارش گروه فرهنگی آنا، محمدرضا جوادییگانه، عضو هیات علمی دانشگاه تهران در رشته جامعهشناسی در همایش بازنمایی ایران و ایرانی در سفرنامهها» که با حضور صاحبنظران حوزه سفرنامهپژوهی، به همت پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، مؤسسه کتابخانه و موزه ملی ملک و انجمن جامعهشناسی ایران، عصر سهشنبه 11 خرداد 1395 خورشیدی در سالن همایشهای کتابخانه و موزه ملی ملک برگزار شد، با بیان این مطلب افزود: میتوانیم با شواهد معتبر و دلایل قانعکننده، بیشتر نوشتههای سیاحان را زیر سوال ببریم اما اگر بخواهیم اصلاحی در جامعه ایران رخ دهد، دستکم باید یافتهها و مشاهدههای ایندست از ناظران فرهنگ ایرانی را جدیتر ببینیم.
رییس پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در سخنرانی خویش، بررسی دیدگاه آندسته از ناظران فرهنگ ایرانی را مورد توجه قرار داد که با ماموریتهای سیاسی و نظامی در ایران حضور یافته و مدتی را در مقام ریاست بر گروهی خاص از ایرانیان سپری کردهاند.
وی با اشاره به اهمیت موضوع خلقیات در حوزه جامعهشناسی ایرانی افزود: سفرنامهها تقریبا از زمان جمالزاده به بعد، یکی از منابع اصلی درباره خلقیات ایرانیان بودهاند. موضوع مهم در این میانه، میزان اعتبار این سفرنامهها است. باید توجه کرد در اعتبار اظهارات یک سفرنامهنویس، عناصری گوناگون نقش دارند؛ از جمله میزان حضور او در ایران، شیوه ورود و چگونگی مسیر سفر در ایران. به عنوان مثال پرنسس بیبسکو و مامونتف، هر دو در زمانی یکسان و از مرز انزلی به ایران وارد شدهاند اما تصویرپردازی این دو از بندر انزلی کاملا متفاوت است زیرا اولی تنها زیباییهای این بندر را دیده و دومی به جز توصیف فضایی کثیف و آلوده، تصویری از این بندر ارایه نکرده است. از این رو بیشک میان نگاه نماینده یک دولت متخاصم، با فردی که در کنار مردم ایران حضور یافته و زندگی کرده است، تفاوت بسیار وجود دارد. همچنین آشنایی سیاح با زبان فارسی و فراتر از آن، آشنایی پیشین با ایران و متنهایی که درباره این کشور نوشته شده بوده، مثل روایت حاجی بابا اصفهانی یا شاردن، از اهمیتی ویژه برخوردار است. افزون بر اینها، جنسیت، سن و انگیزه سفر سیاح و امکان حضور او در فضاهای خصوصی یا مذهبی ایرانیان، نیز در شکل دادن به محتوای سفرنامهها باید مورد توجه قرار گیرد.
وی در ادامه تصریح کرد: برخی مسافران به ایران، با پستهای سیاسی و نظامی در اینجا حضور و با ایرانیان تماس مستقیم داشتهاند که البته در قالبی رسمی و اداری و در حوزه گزلشافتی (جامعه) رخ داده است. در این میان میتوان به اشخاصی چون «اسپاروی» معلم انگلیسی فرزندان ظلالسلطان، «اودیژه» استاد دارالفنون، «ماکسیم سیرو» استاد دانشگاه تهران، «فوربز لیث» مباشر انگلیسی سردار اکرم در همدان و «ژنرال سمینو» فرمانده ارتش عباس میرزا اشاره کرد. افزون بر اینها، کسانی چون بهلر، برونیار، تاد، فوریه، شیندلر، نیلستروم، ویشارد، هیل و هایزر نیز در این گروه از سیاحان میگنجند. در زمینههای اقتصادی و مالی نیز شوشتر و میلسپو با حضور در ایران، ریاست بر حوزه مالی را برعهده داشته و پس از آنها نیز گروه مشاوران هاروارد در این حوزه فعال بودهاند.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات خاطرنشان کرد: طیفی که بدان اشاره شد، نکاتی مهم درباره ایرانیان آوردهاند زیرا آنها، ایرانیان را در موقعیتهایی دیدهاند که دیگران نتوانستهاند؛ در این عرصهها است که ایرانیان، خود واقعیشان را نمایاندهاند. از اینرو است که گاردان مینویسد «در آسیا، پول، حلال تمام مشکلات است»، یعنی او در این سیستم زندگی کرده و توانسته این واقعیت را ببیند. از نقطه نظر دیگر، تقریبا همه این افراد که به جامعه ایران مسلطاند و آن را از منظرهای سیاسی و اقتصادی دیدهاند، یکی از منفیترین دیدها را نسبت به ایرانیان داشته و معمولا در پی ناکامی، با سرخوردگی و نامیدی، ایران را ترک کردهاند. از اینرو اگر در پی آسیبشناسی تاریخ اجتماعی باشیم، این دسته از سفرنامهنویسان چنین مشکلاتی را خیلی خوب بازنمایاندهاند. این گروه، هم نشان میدهند در ایران در پسِ دستگاه پرطمطراق دولتی، چیزی موجود نیست، هم ایگوییسم مفرط حاکمان ایرانی را به نمایش میگذارند؛ افرادی که تنها در پی نفع شخصی خود بودهاند.
نویسنده کتاب «ایرانیان در زمانه پادشاهی» یادآور شد: اگر قرار است با همه اما و اگرهایی که درباره سفرنامهها و گزارشهای نوشتاری فرنگیان وجود دارد، متوجه باشیم مشکل در سطح مورد اشاره وجود دارد، نوشتههای همین دسته از سیاحان، یک نقطه قابل اتکا است که نمیتوان در آن تردید کرد. آنها خودی از ما دیدهاند که چندان نکوشیدهایم، آن را از خود بدانیم؛ به تعبیری شبیه آنچه در اصطلاح ایرونیبازی رخ میدهد، در اینجا نیز اتفاق میافتد.
جوادی یگانه در پایان گفت: میتوانیم با شواهد معتبر و دلایل قانعکننده، بیشتر نوشتههای سیاحان را زیر سوال ببریم اما اگر بخواهیم اصلاحی در جامعه ایران رخ دهد، دستکم باید یافتهها و مشاهدههای ایندست از ناظران فرهنگ ایرانی را جدیتر ببینیم.
انتهای پیام/