دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
08 فروردين 1403 - 11:00
در یک پژوهش بررسی شد؛

نحوه جامعه‌پذیری و چگونگی پزشک شدن دانشجویان پزشکی

نحوه جامعه‌پذیری و چگونگی پزشک شدن دانشجویان پزشکی
این پژوهش با بررسی چگونگی پزشک شدن دانشجویان پزشکی و چگونگی کسب دانش حرفه‌ای توسط آن‌ها و متخصص شدنشان مناسبات و روابط اخلاقی موجود در این حوزه را مورد بررسی قرار می‌دهد.
کد خبر : 903190

به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، به زعم بسیاری از پژوهشگران، «پزشکی» تلفیقی از علم و هنر است. یک پزشک خوب علاوه بر آگاهی از علوم پزشکی، باید هنر برقراری ارتباط با بیمار را نیز داشته باشد. کلید ارتباط کارآمد در رابطه­ پزشک و بیمار، اعتماد است. خدشه‌­دار شدن این اعتماد، منجر به برقراری یک رابطه­ ناکارآمد و مبتنی بر نیاز صرف از طرف بیمار می­‌شود.

برقراری یک رابطه­ خوب بین پزشک و بیمار، نتایج درمانی مثبتی نیز در بر خواهد داشت، از این رو دانشجویان پزشکی می‌بایست از همان ابتدا و قدم‌های اول با این اصول اساسی آشنا شوند. 
اینکه بیماری صرفا تقلیل پیدا کند به جسم بیمار موضوعی است که مورد نقد پژوهشگران این حوزه است، پزشک باید تجربه زیسته و سبک زندگی و حتی وضعیت طبقاتی بیمار را در نظر بگیرد و از همه اینها مهم‌تر به حرف‌های بیمار گوش دهد و با او حرف بزند.

در دهه‌های اخیر به واسطه کالایی شدن همه امور، میدان پزشکی کشور نیز از این موضوع دور نمانده است، تعداد مراجعه بیشتر برای هر پزشک به معنای درآمد بیشتر است و از این رو در تجربه زندگی شخصی خود شاهد کمترین دیالوگ با پزشکان هستیم و روابط بین پزشک و بیمار رورز به روز کمتر می‌شود. گاه شاید یک جمله ساده از طرف پزشک می‎‌تواند افکار و روحیه بیمار را دگرگون کند، اما سال به سال این رابطه کم رنگ‌تر و گفتگو تبدیل به امری ناپیدا‌تر می‌شود.

سهیل حاج‌جعفر (کارشناس ارشد انسان‌شناسی) در مقاله‌ای با عنوان «اخلاق پزشکی در رابطه میان پزشک و بیمار و جایگاه جامعه‌پذیری حرفه‌ای دانشجویان پزشکی در شکل‌گیری آن مناسبات اخلاقی» به بررسی و شناخت مناسبات و سازوکار‌ها و قوانین پزشکی از خلال روابط پزشک و بیمار، پرداخته است. در این مقاله تلاش شده چگونگی آموزش و انتقال این سازوکار‌ها به دانشجویان پزشکی بررسی شود.

* جایگاه نابرابر میان پزشک و بیمار

در این پژوهش آمده است در مجموع این مناسبات با توجه به جایگاه نابرابری که میان پزشک و بیمار و در درون خود نظام پزشکی میان استاد (پزشک)، انترن و استژر بوجود می‌اورند نظامی اخلاقی را شکل می‌دهند که در خدمت حفظ جایگاه فرادست پزشک و جایگاه فرودست بیمار عمل می‌کند. بخشی از مناسبات اخلاقی موجود میان پزشک و بیمار مبتنی بر منزلت و اقتداری است که دانشجو در جریان تحصیل کسب می‌کند و با نشستن بر کرسی پزشکی به حد نهایت از آن برخوردار می‌شود.

* چگونگی پزشک شدن دانشجویان پزشکی

نویسنده در این پژوهش با بررسی چگونگی پزشک شدن دانشجویان پزشکی و چگونگی کسب دانش حرفه‌ای توسط آن‌ها و متخصص شدنشان مناسبات و روابط اخلاقی موجود در این حوزه مورد بررسی قرار می‌دهد و از خلال مشاهده عناصری کوچک در رابطه پزشک و بیمار نظام معنایی شکل گرفته دراین روابط معرفی می‌کند.

این پژوهش مطرح می‌کند در جریان این بررسی می‌توان مشاهده کرد که عوامل موثر در پزشک شدن و آن چه فردی را در جایگاه پزشک و دارای منزلت واقتدار گفته شده در بالا قرار می‌دهد فقط دانش نظری و آموزش علمی اخذ شده توسط آنها نیست بلکه جایگاه واعتباریست که به صورت غیررسمی در مواجهه، مشاهده و مشارکت در فعالیت درمانی همراه با پزشک وجود دارد. اطلاع از سازوکار و مناسباتی که به این وضعیت منجر شده و آن را تداوم می‌بخشد و همچنین شناخت و فهم آن مخصوصا برای جامعه پزشکی می‌تواند راهگشایی برای تغییر مناسبات موجود و اخللقی‌تر نمودن آن باشد.

* کارکرد دوگانه درمانگاه

منظور از پزشک و پزشکی در این پژوهش با تکیه بر مفهومی فوکویی تمرکز بر صورت جدیدی از دانش پزشکی است که در اواخر قرن ۱۸ ظهور پیدا کرد و در پی آن درمانگاه واجد کارکردی دوگانه گشت. هم محلی بری آموزش پزشکی و هم محلی برای تشخیص بیماری و احتمالا درمان.

همچنین منظور از جامعه‌پذیری حرفه‌ای در این پژوهش انطباق افراد با اصول و هنجار‌های فرهنگی یک گفتمان به مرور زمان، با حضور مداوم در یک جامعه یا فضای فرهنگی و در جریان گذر از مراحلی که به درونی کردن مولفه‌ها و هنجار‌های فرهنگی و ارزشی یک جامعه، آشنا شدن با نظام معنایی موجود در آن جامعه و در پی آن توانا شدن به تولید معنا بر مبنای همان نظام معنایی است.

* اهداف، استراتژی و روش پژوهش

اهداف پژوهش تولید فهم در خصوص مناسبات پزشک و بیمار و نقش و جایگاه هر کدام دراین مناسبات معرفی شده است. فهم ویژگی‌های فرهنگی و هنجاری یک پزشک و چگونگی انتقال آنها به دانشجو در جریان تدریس از دیگر موضوعاتی است که مورد بررسی قرار گرفته است.

استراتژی انتخاب شده برای این پژوهش مردم‌نگاری است. مردمنگاری با توجه به هدف پژوش و تلاش در جهت فهم افراد و مفهومی از معنا و نظام معنایی که در پژوهش به دنبالش هستم استراتژی مناسبی برای انجام این پژوهش است. هدف مردمنگاری شناخت لایه‌های ساختار کنش و شناخت شبکه معنایی است که فهم معنای رویداد‌ها و کنش‌ها بدون شناخت آن شبکه معنایی ناممکن است.

برهمین مبنا از مشاهده مشارکتی و مصاحبه به عنوان ابزار‌های روشی انجام این پژوهش مردمنگارانه استفاده شده است. پژوهشگر برای انجام این پژوهش مدت ۸ ماه در بیمارستان مصطفی خمینی تهران عملکرد ۵ پزشک مختلف را خصوصا در جریان آموزش دادن به دانشجویان (استژر و انترن) مورد مشاهده قرار دادده است.

تمرکز این پژوهش بر آن بخش از تحصیل دانشجوین پزشکی است که در جریان آن دانشجو با حضور در درمانگاه در ابتدا شاهد درمان بیماران توسط استاد خود است و رفته رفته خود در این درمان نقش بیشتری ایفا می‌نماید.

اخلاق پزشکی در رابطه میان پزشک و بیمار

در جریان این پژوهش سه دانشجوی پزشکی به عنوان اطلاع رسان به پژوهشگر کمک کرده‌اند و همچنین در مواردی از مصاحبه عمیق و مصاحبه گروهی برای گردآوری داده‌های مورد نظر استفاده شده است.

* نحوه‌ جامعه‌پذیری دانشجویان پزشکی

نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که در این پژوهش با تعریف چهار الگوی نقشی که پزشکان در این درمانگاه آموزشی بر عهده می‌گیرند نوع مناسبات پزشک و بیمار مورد تحلیل قرار گرفته و تلاش شده نحوه‌ جامعه‌پذیری دانشجویان پزشکی که شاهد این مناسبات هستند، نشان داده شود.

در این پژوهش آمده است که پزشک بیمار را در بدنش خلاصه شده می‌بیند. به عبارتی دیگر می‌توان گفت پزشک بیمار را به بیماریش تقلیل می‌دهد. بیماری‌ای که غالبا به بدن (بدن زیستی) خلاصه میشود و تقلیل پیدا میکنه؛ و به عبارتی در نظام پزشکی هستی فرد بیمار به بدن زیستی‌اش تقلیل پیدا می‌کند. 
به تبع آن جایگاه بیمار به تن بیمار شده او تقلیل پیدا میکنه؛ و جایگاه بیمار جایگاه فعالی نیست. تجربه بیمار از بیماری با آنچه رویکرد پزشکی بررسی می‌کند فاصله دارد. در دومی تنها بیماری (غالبا بیماری نمود‌یافته در تن بیمار) مورد بررسی قرار می‌گیرد حال آنکه تجربه بیمار از بیماری تنها تجربه‌ای تنانه نیست. او در محیط فرهنگی و اجتماعی خودش بیماری را تجربه می‌کند و تفاوت این محیط‌ها می‌تواند تجارب متفاوتی از بیماری را صورت بدهد.

* نادیده گرفته شدن تجربه زیست بیمار

این پژوهش توضیح می‌دهد که حتی وضعیت اقتصادی بیمار هم بر تجربه او از بیماری تاثیر می‌گذارد. دانش پزشکی از نگاه کردن به ابژه آن شکل می‌گیرد در حالی که تجربه بیماری از خلال ذهن فرهنگی بیمار قابل لمس است. در واقع پزشک و بیمار در چنین جایگاه‌هایی با یکدیگر روبه‌رو می‌شوند و نکته مهم این است که در درمانگاه‌های آموزشی دانشجو با مشاهده این رابطه فرهنگ پذیر شده و هویت خود را شکل می‌دهد.

بر همین مبنا نتایج پژوهش نشان می‌دهد که در گفتمان پزشکی جایگاه پزشک در مقام عاملیت علوم زیست-پزشکی است حال آنکه در نظر بیمار پزشک موجودی فرهنگی اجتماعی است هرچند در نهایت به خاطر تفوق پزشک در درمانگاه جایگاه پزشک به عنوان عاملیت علوم زیست – پزشکی دست بالا را پیدا می‌کند؛ و چرخه معیوبی شکل می‌گیرد که: باور به عدم آگاهی بیمار و دانش کم او – جلوگیری از مشارکت بیمار – عدم تبادل و به اشتراک گذاشتن اطلاعات پزشکی با او و در نتیجه‌ این چرخه، تعامل ناقصی بین بیمار و پزشک شکل می‌گیرد.

این پژوهش بیان می‌کند که در مسیر شکل گیری جایگاه فوق الذکر برای پزشک مراحلی که دانشجویان پزشکی طی می‌کنند و جایگاه نابرابر آنها در مراحل مختلف و سلسله مراتب حاکم میان دانشجویان هم قابل بررسی است.

نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می‌‎دهد، در این مسیر فشار گفتمانی‌ای بر دانشجویان وارد می‌شود که آنها را به صورت پزشک حرفه‌ای در می‌آورد. در اینجا و در بررسی این تقابل میان پزشک و بیمار یا میان پزشک و دانشجویی که مسیر کسب این تخصص و جایگاه را آغاز کرده چند حوزه قابل توجه است: زبان (مورد استفاده توسط هرکدام)، تجربه بیماری به صورت: illness, sicknes, disease و در نهایت قواعد و سازو کار‌های موجود در این نظام؛ که بررسی هرکدام از این حوزه‌ها نحوه شکل‌گیری و تثبیت مناسبات اخلاقی موجود در حوزه پزشکی را توضیح می‌دهد.

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب