شکاف جنسیتی در بین پژوهشگران روانشناسی دانشگاههای آمریکا
به گزارش گروه پژوهش و دانش خبرگزاری علم و فناوری آنا، در مطالعهای که اخیر در امریکن سایکولوژیست منتشر شد، مشخص شد که محققان مرد حوزۀ روانشناسی تمایل دارند کمتر به زنان متخصص در این حوزه ارجاع دهند. این سوگیری ضمنی به نرخ استناد و فرصتهای کمتر برای زنان در این رشته منجر میشود و علیرغم اینکه زنان در سالهای اخیر بیش از ۷۰ درصد مدارک دکترای روانشناسی را دریافت کردهاند آنها را نسبت به مردان در مقام پایینتری قرار میدهد.
آسیا ایتون (Asia Eaton) از دانشگاه بین المللی فلوریدا، در مصاحبهای که در رابطه با همین پژوهش با مجلۀ ساینس داشته، بر لزوم بازنگری در میزان تأکید بر برخی عوامل در ارزیابی کار محققان اشاره میکند و برای نمونه این سوگیری را نشان از ناکارآمدی این عوامل میداند.
نویسنده اصلی این مقاله، ورونیکا یان (Veronica Yan) از دانشگاه تگزاس در آستین این مطالعه را برای بررسی دلایل شکاف استناد جنسیتی در تحقیقات روانشناسی انجام داد. این مطالعه شامل بیش از 5,000 عضو هیأت علمی و محقق از دانشگاههای تحقیقاتی ایالات متحده بود که نشان میدهد نوعی سوگیری در نحوۀ فراخوانی و استناد به کارشناسان وجود دارد. مردان در مقایسه با زنان شرکت کننده، کمتر از متخصصان زن نام بردند، که نشاندهنده سوگیری قابل توجهی در یادآوری جنسیت است.
این مطالعه همچنین شناخت «ستاره های نوظهور» را در این زمینه مورد بررسی قرار داد و نشان داد که محققان زن بیشتر تمایل داشتند از زنان همکار به عنوان محققان آیندهدار نام ببرند. علیرغم اینکه مردان از کمکهای یافتههای همکاران زن خود آگاه بودند، وقتی از آنها همین سوال پرسیده شد، سعی کردند نام مردان را به خاطر بیاورند، که نشاندهنده جانبداری ضمنی است.
برای پرداختن به این سوگیری، محققان استفاده از ابزارهایی مانند سمانتیک اسکولار (Semantic Scholar) را برای جستجوی بهتر ادبیات و ایجاد تفکیک جنسیتی نویسندگان ذکر شده برای ارتقاء آگاهی و بحث پیشنهاد میکنند. اجرای استراتژیهایی برای اصلاح عدم تعادل جنسیتی در نقل قولها و دعوت از سخنرانان در کنفرانسها نیز میتواند به کاهش تعصب کمک کند.
علاوه بر این، محققانی مانند آندری سیمپیان (Andrei Cimpian) بر اهمیت تغییرات ساختاری بر تغییر نگرشهای فردی برای مبارزه با سوگیری ضمنی به طور مؤثر تأکید میکنند. این مطالعه همچنین بر نیاز به در نظر گرفتن اینکه چگونه نژاد و قومیت ممکن است بر تعصب و به یادآوری تأثیر بگذارد، تأکید میکند و اقدامات پیشگیرانهای را برای ترویج کار گروههایی پیشنهاد میکند که کمتر نمایندگی میشوند؛ مثلاً محققان زن یا رنگین پوست.
علیرغم چالشهایی که در برابر اصلاح این نوع سوگیریهای ضمنی وجود دارد، محققان امیدوارند که اجرای این استراتژیها بتواند منجر به تغییرات مثبت در حوزۀ روانشناسی شود. با پرداختن به سوگیریها و شیوههای استناد و ترویج تنوع و شمول، این حوزه میتواند به سمت یک محیط تحقیقاتی عادلانهتر و نمایندگی بیشتر گروههای حاشیهای حرکت کند.
انتهای پیام/