اروپا در دور باطل؛ «نمایش اتحاد» به پرده آخر رسید
گروه سیاست و جهان خبرگزاری علم و فناوری آنا- حنیف غفاری: نمایندگان پارلمان اروپا در استراسبورگ و بروکسل ترجیح میدهند کمترین سخنی از حقوق شهروندی و حق آزادی اعتراضات در برلین و پاریس به میان نیاورند تا نزد افکار عمومی دنیا متهم به خودزنی نشوند.
نظرسنجیهای صورتگرفته در آلمان و فرانسه بسیار معنادار هستند: در آلمان حزب افراطی «جایگزینی برای آلمان» (AFD) نه تنها وقعی بر اعتراضات جاری در این کشور و لابیگری خود با نئونازیها نمینهد، بلکه سیاستمداران سنتی کشور را در خصوص برگزاری همه پرسی خروج از اتحادیه اروپا در آیندهای نزدیک تهدید کرده است.
در آلمان و فرانسه، به طور همزمان، عرض اندام دو جریان ملیگرای افراطی را شاهد هستیم
با توجه به رشد تصاعدی آرای حزب جایگزینی برای آلمان و افول شدید محبوبیت و کارآمدی احزاب دموکرات مسیحی، سوسیال دموکرات، دموکراتهای آزاد و حزب سبز نزد مردم، وعده حزب جایگزینی برای آلمان (وابسته به جریان راست افراطی) مبنی بر خروج این کشور از اتحادیه اروپا دیگر یک شوخی یا گزینه نامحتمل تلقی نمیشود!
این اتفاق میتواند کمتر از ۵ سال دیگر در سرزمین ژرمنها رخ دهد. در کشور فرانسه نیز میانگین نظرسنجیهای صورت گرفته، بیانگر محبوبیت حدود ۳۰ درصدی «امانوئل مکرون» رئیس جمهور میانهرو نزد افکار عمومی این کشور و متقابلاً، گرایش فرانسویها به «مارین لوپن» رهبر جبهه ملی این کشور و حزب افراطیاش در انتخابات پارلمانی پیش روی اروپاست. به عبارت بهتر، ما عرض اندام همزمان دو جریان ملیگرای افراطی در آلمان و فرانسه را شاهد هستیم.
تحلیلگران مسائل بینالملل میگویند نه تنها آلمان و فرانسه امروز ناآرام هستند، بلکه آینده پژوهی تحولات اتحادیه اروپا نیز بیانگر وقوع تضادهای آنتاگونیستی و حتی منازعات گسترده داخلی در این مجموعه خواهد بود. تقلیل منازعات زیربنایی و ماهوی در اروپای امروز به چالشهای روبنایی و گذرا، همان ماموریت و وظیفهایست که جریانات رسمی و غیررسمی قدرت در اتحادیه اروپا بر عهده دارند. حتی رسانههای مدعی استقلال از دولتها و احزاب در غرب، ترجیح میدهند هیچ چراغ قوهای را به سوی برلین و پاریس نیندازند.
اتحادیه اروپا در کتابهای درسی حوزه روابط بین الملل در آینده، نماد مجموعهای خواهد بود که توسط دولتها به وجود آمده و توسط ملتها به نقطه پایان و سقوط رسیده است
سکوت، سانسور و ساده انگاری وقایع جاری در اروپا قطعاً مانع از تحقق اصل این منازعات نخواهد شد. انهدام اتحادیه اروپا و نمادها و متعلقات آن، دیگر یک احتمال نیست و حکم واقعیتی قابل تعبیر را دارد. در اواخر قرن گذشته و یک دهه ابتدایی قرن بیست و یکم، شاهد «نمایش اتحاد» در اروپا بودیم، اما مدتهاست اکران این نمایش به پایان رسیده است!
شکاف «دولت –ملت» در اروپا به اندازهای پررنگ شده که ساختار حاکم بر اتحادیه اروپا، حتی فرصت حس همدردی با جمعیت انبوه معترضین در فرانسه و آلمان را نیز به رسانهها و نمایندگان پارلمانی نمیدهد و البته آنها نیز تمایلی نسبت به این موضوع ندارند. معادله «ساختار –بازیگر» در اتحادیه اروپا توسط جریانات اصلی قدرت چیده و متولد شده است، اما مرگ این جریان توسط شهروندان معترض اروپایی رقم خواهد خورد.
قطعا اتحادیه اروپا در کتابهای درسی حوزه روابط بین الملل در آینده، نماد مجموعهای خواهد بود که توسط دولتها به وجود آمده و توسط ملتها به نقطه پایان و سقوط رسیده است!
نکته مهمتر اینکه کمترین نشانهای از درایت و تدبیر برای عقبگرد راهبردی و حتی تاکتیکی اروپای واحد نسبت به مسیر تاریکی که در پیش گرفته وجود ندارد و همین مسئله، جایی برای خوشبینی طرفداران اتحادیه اروپا و منطقه یورو برای بقای موثر در آینده نزدیک و اساساً بقا در آیندهای دور را باقی نگذاشته است.
آیا سران غربی در ابتدای تشکیل اتحادیه اروپا تصور رسیدن به چنین نقطهای را میکردند؟!
انتهای پیام/