کنفرانس امنیتی مونیخ؛ مُهر استاندارد فرانسه روی سپر هستهای اروپا خورد
گروه سیاست و جهان خبرگزاری علم و فناوری آنا- مریم خرمائی: چهار سال صبر کرد تا ژرمنها را با خود همداستان کند. وقتی «امانوئل مکرون» رئیسجمهور فرانسه، ۷ فوریه ۲۰۲۰ در مدرسه جنگ پاریس، پشت میکروفون ایستاد تا از نقش «بازدارندگی هستهای» کشورش در تأمین امنیت جمعی اروپا سخن بگوید، آلمان که آن روزها تحت رهبری «آنگلا مرکل»، نماد خردمندی قاره سبز بود، حرفش را جدی نگرفت.
اما اکنون، سه سال بعد از آغاز جنگ اوکراین در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ و درحالیکه انتظار داریم تب بازگشت احتمالی «دونالد ترامپ» به کاخ سفید، زنجیر پیوند فراآتلانتیکی را به نقطه ذوب و ازهمگسیختگی برساند، صداهایی از داخل کابینه برلین میشنویم که موضع الیزه مبنی بر لزوم آغاز «گفتگوی راهبردی» با هدف ایجاد سپر هستهای اروپا را تقویت میکند.
این صداها آنقدر بلند است که «ینس استولتنبرگ» دبیر کل ناتو، روز شنبه، در جریان کنفرانس امنیتی مونیخ درباره تشدید شکاف میان اروپا و آمریکا هشدار داد و گفت: «دهها سال است که ناتو از یک قدرت بازدارندگی هستهای کارآمد برخوردار بوده است. اکنون نباید در راستای تضعیف آن گامی برداریم؛ زیرا چنین رویکردی به تردیدها دامن میزند و فضا را برای سوءمحاسبه و سوءتفاهم باز میکند.»
فرانسه در چارچوب پیمان آتلانتیک شمالی معرف «برند اروپا» است و تمام تلاش خود را میکند که بدون تقابل با آمریکا، ترازوی همکاری را به نفع «حق حاکمیت اروپایی» متوازن کند
دبیر کل پیمان آتلانتیک شمالی اینطور استدلال میکند که صحبت از هرگونه بازدارندگی هستهای خارج از چتر حمایتی آمریکا غیرسازنده است، چون به «موازیکاری» در ناتو منجر میشود.
بااینحال، جریان همسو با مکرون بسیار قوی است تا آنجا که زنگ صدای «دونالد توسک» نخستوزیر لهستان وقتیکه میگوید «باید اروپاییسازی تسلیحات اتمی» و «ایجاد نظام امنیتی مشترک» را جدی بگیریم، روی حافظه بلندمدت مخاطبی که میداند او سابقه هفت سال (۲۰۱۴ -۲۰۱۹) ریاست شورای اروپا را دارد، کش میآید.
کمتر از سه ماه است که توسک با شکست ملیگرایان، نخستوزیر لهستان شده و بازگشت او به صحنه سیاست داخلی، امیدها به احیای پلتفرم «مثلث وایمار» را که سال ۱۹۹۱ برای همکاری سیاسی بین آلمان، فرانسه و لهستان ایجاد شد، افزایش داده است.
این سه کشور که تقریباً نیمی از جمعیت اتحادیه اروپا (درمجموع، حدود ۱۹۰ میلیون نفر) را در خود جای دادهاند، طی هفتهای که گذشت، با هم قرار گذاشتند که برای مواجهه با پیروزی احتمالی ترامپ در انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا، به سمت ایجاد ساختار دفاعی و امنیتی مشترک در اروپا حرکت کنند.
حتی انتظار میرود که بازدارندگی هستهای اروپا یکی از تمهای اصلی انتخابات پارلمان اروپا در ماه میلادی ژوئن باشد.
فرانسه چه میخواهد؟
مکرون در حالی پیشنهاد همکاری با اروپا در زمینه دفاع هستهای را مطرح میکند که بازدارندگی هستهای فرانسه خارج از ساختار فرماندهی ناتو تعریف شده است. این را باید بدانیم که پاریس از اصل «هماهنگی و اشتراکگذاری اطلاعات هستهای ناتو» حمایت میکند، اما عضو گروه برنامهریزی هستهای ناتو (NPG) نیست؛ بهعبارتدیگر، تحت عنوان «خودمختاری راهبردی»، فرانسه در چارچوب پیمان آتلانتیک شمالی معرف «برند اروپا» است و تمام تلاش خود را میکند که بدون تقابل با آمریکا، ترازوی همکاری را به نفع «حق حاکمیت اروپایی» متوازن کند.
به گفته رئیسجمهور فرانسه، در نتیجه سه تغییر پارادایم شکل جنگهای آینده بسیار متفاوتتر از جنگهای امروزی خواهد بود
ازنظر مکرون، منافع حیاتی فرانسه ابعادی اروپایی دارد؛ چراکه فرسودگی چارچوب امنیت جمعی اروپا، راهبرد نظامی پاریس را تحتالشعاع قرار میدهد.
وی در توضیح آنچه به فرسودگی چارچوب امنیتی اروپا منجر شده است، به سه تغییر پارادایم در سطح جهانی اشاره میکند که عبارتند از:
*ظهور سلسلهمراتب جدید قدرت که خطر تقابل نظامی در پی تشدید رقابت را افزایش میدهد
*چالش فقدان معاهدات هستهای که چارچوبی حقوقی برای برقراری نظم چندجانبه قانونمحور تلقی میشوند و خطر رقابت هستهای را کاهش میدهند
*ظهور فناوریهای جدید و نقش احتمالی آنها در درگیریهای آتی
به گفته رئیسجمهور فرانسه، درنتیجه این سه تغییر عمده، شکل جنگهای آینده بسیار متفاوتتر از جنگهای امروزی خواهد بود.
برای مقابله با این تغییرات، راهبرد مکرون بر چهار رکن اصلی استوار است که عبارتند از:
۱. تقویت چندچانبهگرایی که شامل سرمایهگذاری مشترک دفاعی و بازنگری دستور کار کنترل تسلیحاتی بینالمللی میشود.
اظهارات دیروز «اورزلا فون درلاین» رئیس کمیسیون اروپا مبنی بر اینکه این کمیسیون ظرف ۳ هفته آینده، علاوه بر ارائه راهبرد صنایع نظامی، یک دفتر نوآوری نظامی هم دایر خواهد کرد، در همین راستا قابل ارزیابی است.
فون درلاین از ایجاد پست کمیسر دفاعی هم خبر داد و گفت اگرچه مدافع سرسخت اتحاد فراآتلانتیکی است، همزمان به ایجاد اروپای قوی هم باور دارد.
۲. توسعه اتحادهای استراتژیک متمرکز بر ارتقای صلح و امنیت
۳. خودمختاری هرچه بیشتر اروپا
۴. اولویت دادن به حاکمیت ملی
با تکیه به رکن آخر است که مکرون سال گذشته وقتیکه گفت «فرانسه به حمله اتمی روسیه علیه اوکراین واکنش نشان نمیدهد» مورد شماتت قرار گرفت؛ چراکه فارغ از هرگونه «ابهام راهبردی»، دکترین هستهای کشورش بر تأمین منافع ملت استوار است. درواقع، بیرون ماندن از حلقه برنامهریزی هستهای ناتو به رئیسجمهور فرانسه مجال طرح چنین ادعایی را داد.
آلمان چه میگوید؟
فرانسه تنها عضو اتحادیه اروپا است که دارای تسلیحات هستهای است. بااینحال، چندین عضو دیگر این اتحادیه ازجمله آلمان، میزبان تسلیحات هستهای آمریکا هستند.
از سوی دیگر، در قاره سبز، خارج از دایره اتحادیه اروپا، علاوه بر فرانسه، فقط انگلیس به تسلیحات هستهای مجهز است.
سخنان هفته گذشته ترامپ مبنی بر سلب حمایت واشینگتن از آن دسته از اعضای ناتو که سهم ۲ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را برای دفاع جمعی (ناتو) هزینه نکنند و حتی آزاد گذاشتن دست روسیه در حمله به آنها، بحث بازدارندگی هستهای اروپا را بار دیگر سر زبانها انداخت.
حتی آنهایی که مخالف سپر هستهای اروپا هستند، به لزوم تشکیل ارتش مستقل اروپایی باور دارند
اروپاییها از این میترسند که مبادا با بازگشت ترامپ به کاخ سفید، ناتو چتر حمایت هستهای خود را از سرشان بردارد؛ برای همین است که آنها میخواهند سپر هستهای خودشان را داشته باشند.
در این میان، «کریستین لیندنز» وزیر دارایی و رهبر حزب دموکرات آزاد در آلمان، تعارف را کنار گذاشت و از سیاستمداران خواست تا مدل جایگزینی را که میتواند شامل تسلیحات هستهای انگلیس و فرانسه باشد، در نظر بگیرند.
او در مقالهای برای روزنامه «فرانکفورتر آلگماینه زایتونگ» نوشت: «قوای راهبردی هستهای فرانسه و بریتانیا در حال حاضر به امنیت اتحاد ما کمک میکنند. ما باید اظهارات اخیر دونالد ترامپ را بهعنوان فراخوانی برای بازنگری بیشتر در مورد عنصر امنیت اروپا زیر چتر ناتو قلمداد کنیم. سؤال این است: پاریس و لندن تحت چه شرایط سیاسی و مالی آماده حفظ یا تعمیم قابلیتهای راهبردی خود برای امنیت جمعی خواهند بود؟ و در عوض، ما حاضریم چه سهمی داشته باشیم؟»
بهویژه جملات آخر این اظهارنظر را میتوان بهمنزله استقبال از پیشنهاد مکرون درباره آغاز گفتگوهای راهبردی برای استفاده از تسلیحات هستهای فرانسه در دفاع از اروپا تلقی کرد.
به نظر میآید که آلمان هنوز هم از اینکه آمریکا درگیر فرضیه موازیکاری اتحادیه اروپا با ناتو شود، بیمناک و دائم به فکر تضمین دادن به واشینگتن است
در این میان، «مانفرد وبر» رهبر حزب راست میانه «مردم اروپایی» هم از ایده وزیر دارایی آلمان استقبال کرده است.
اگرچه، نسبت به چهار سال گذشته، سد بیاعتمادی ژرمنها نسبت به پیشنهاد رئیسجمهور فرانسه شکاف بزرگی برداشته است، همچنان در داخل کابینه برلین، صداهایی در مخالفت با او شنیده میشود که از آن میان میتوان به «بوریس پیستوریوس» وزیر دفاع و از اعضای حزب سوسیالدموکرات اشاره کرد. او هشدار داده که طرح چنین ادعایی آن هم در شرایطی که دورنمای روشنی از حضور دوباره ترامپ در کاخ سفید نداریم، دور از احتیاط است.
«ماری-اگنس استراک-زیمرمن» رئیس کمیته دفاعی پارلمان آلمان هم با آقای وزیر همعقیده است. او میگوید بهجای این بلندپروازیها بهتر است آمریکا را فارغ از اینکه سکاندارش چه کسی است، به ادامه مشارکت با اروپا ترغیب کنیم.
بااینحال، او هم مثل سایر اعضای اتحادیه اروپا به دفاع سایبری مشترک و ارتش اروپایی واحد باور دارد و میگوید فعلاً تمرکز باید بر این دو مورد باشد.
در اینجا به نظر میآید که آلمان هنوز هم از اینکه آمریکا درگیر فرضیه موازیکاری اتحادیه اروپا با ناتو شود، بیمناک و دائم به فکر تضمین دادن به واشینگتن است.
مثلاً فرانسه معتقد است که گفتگوی راهبردی درباره «بازدارندگی هستهای» و نقش آن در حفاظت از اروپا میتواند در چارچوب راهبرد هستهای ناتو مطرح شود؛ اما برلین از آن میترسد که طرح چنین موضوعی تلاش برای تضعیف پیمان آتلانتیک شمالی ارزیابی شود.
انگلیس کجای معادله است؟
وقتی از اروپا سخن به میان میآید، همه ما تصویری یکپارچه از اتحادیه اروپا را تصور میکنیم؛ اما همه اعضای اتحادیه عضو ناتو نیستند و شماری از کشورهای اروپایی عضو ناتو هم منافع خود را در همراهی با اتحادیه نمیبینند و بیش از آنکه به بروکسل متعهد باشند، راه همپیمانی با واشینگتن را میپیمایند. برای سالهای طولانی، اعضای قاره سبز تلاش کردهاند تا این شکاف عمیق را پنهان کنند و آن را زخمی ناچیز بر چهره اتحاد خود جا بزنند حالآنکه گاهی اتحادیه عنان خویشتنداری را از کف میدهد و اختلافات علنی میشود.
رابطه انگلیس-آمریکا بیش از آنکه فراآتلانتیکی باشد، آنگلوساکسونی است و بعید است که حتی با روی کار آمدن ترامپ یا هر سیاستمدار جمهوریخواهی در کاخ سفید، این معادله به هم بخورد
فراموش نکنیم که بال شمالی ناتو (شامل دانمارک، هلند، نروژ، ایسلند، بلژیک، نروژ و انگلیس) با تبعیت از لندن، بیش از آنکه سرنوشت خود را به اتحادیه گره بزند، به لحاظ امنیتی وابسته به واشینگتن است.
بهاینترتیب، بار دیگر که خواستیم اروپا را یک کل منسجم در نظر بگیریم، بهتر است در عقیده خود تجدیدنظر کنیم و در دام خوشبینی کاذب نیفتیم.
در بحث هستهای، مسئله این است که «آیا انگلیس و فرانسه سلاحهای خود را ذیل پکیجی به نام ناتو، در خدمت راهبرد بازدارندگی قرار میدهند یا نه.»
انگلیس میگوید که تسلیحات هستهای این کشور تنها به اعتبار آمریکا و در «شرایط حاد دفاع از خود و دفاع از متحدان ناتو» مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
رابطه انگلیس-آمریکا بیش از آنکه فراآتلانتیکی باشد، آنگلوساکسونی است و بعید است که حتی با روی کار آمدن ترامپ یا هر سیاستمدار جمهوریخواهی در کاخ سفید، این معادله به هم بخورد. فرض بر این است که لندن در پکیج ناتو باقی میماند.
بااینحال، همیشه اماواگرهایی وجود دارد. انگلیس امسال انتخابات پارلمانی را پیش رو دارد و بعد از ۱۳ سال زمامداری محافظهکاران، ستاره اقبال حزب «کارگر» دوباره پرفروغ شده است. این حزب بیآنکه حرفی از تقسیم مزایای بازدارندگی هستهای انگلیس بزند، وعده داده که در صورت پیروزی، همکاریهای نظامی با اروپا را افزایش دهد.
کلام آخر
رابطه نامنسجم اعضای قاره سبز و تاب خوردن دائمی آنها بین ائتلافهایی که در بعضی مناطق با هم همپوشانی ندارند، تفکیک منافع ملی از منافع جمعی و وابستگی به آمریکا در سطوح مختلف، راه رسیدنشان به یک چارچوب دفاعی مشترک را ناهموار میکند. بااینحال، آنها عطش سیریناپذیری برای تحقق رویای «خودکفایی راهبردی» دارند.
از این گذشته، فارغ از تهدید ترامپ، اتحادیه اروپا هم مثل سایر حلقههای میانی قدرت، تصمیم گرفته که خود را از صف رویارویی آمریکا و چین کنار بکشد و تا جایی که ممکن است از نقطه «بیطرفی» به چشمانداز تشکیل نظم نوین جهانی نگاه کند. برای داشتن چنین نگاه بیطرفانهای، داشتن حدی از استقلال ضروری است و برای همین، پیشنهاد رئیسجمهور فرانسه روزبهروز خریداران بیشتری پیدا میکند.
انتهای پیام/