«آغوش باز» پیش به سوی محتوای زرد
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، ونوس بهنود- فیلم «آغوش باز» به کارگردانی بهروز شعیبی در اولین اکران خود با ترک مکرر تماشاگران سالن مواجه شد.
به گزارش خبرگزاری آنا، «آغوش باز» یکی از فیلمهای منتخب چهل و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر بود که در روز چهارم رونمایی شد و از قضا حس و حال تماشای یک فیلم جشنوارهای بر لبان تماشاگران ماسید.
در وضعیتی که برخی تماشاگران در حین پخش میپرسیدند این فیلم چگونه توانسته به جشنواره راه یابد، بعد از طی دقایقی از آغاز اکران آن ترک مکرر تماشاگران سالن شکست این فیلم را اثبات کرد.
نه در محتوا و نه در طرح داستانی مخاطبان ارتباطی بین خود و فیلم «آغوش باز» ندیدند و برخی اذعان میکردند که شاید نام کارگردان و شاید فقر تولید فیلمهای فاخر موجب شده تا چنین فیلمی که باید در گروه فیلمهای دست چندم گیشه باشد، به جشنوارهای بینالمللی راه یابد.اما چرا آغوش باز مورد استقبال قرار نگرفت؟
بازیهای ساختگی در حال و هوای ادا و اصول
کارگردان تلاش کرده مشکلات چند زوج را مطرح کند، اما بازی پر از تصنع حامد کمیلی، گلاره عباسی و محسن کیایی موجب شد تا از ابتدای داستان تماشاگر احساس کند که در یک آخر هفته از سر بیکاری برای تماشای یک فیلم نه چندان نامدار اما سرگرم کننده رفته است. فیلمی که بعد از تماشایش بگوید حتی نمیارزید برایش بلیط تهیه کند و باید میماند تا از یک مسیری به صورت رایگان دانلود شود.
حتی اگر سوژه شعیبی را موضوع مورد نیاز جوانان امروز بدانیم اما بازیهای بازیگران بیشتراین احساس را تداعی میکرد کهاین فیلم برای پر کردن کارنامه و یا دریافت دستمزد انجام شده است.
نه داستان آدمها را به سمت یادگیری سوق میدهد و نه فرم فیلم توانسته ادا و اصول آزاردهنده بازیگران را تقلیل دهد.بازیگر نقش اول قادر به پیاده سازی نقش خود نیست و انگار از یک گوشه بیربط او را برداشتهاند و در جای نقش اول گذاشتهاند. نه به بچههایش ربطی دارد و نه به همسر و نه پدر و مادرش. گیج و گنگ در صحنههای فیلم حضور مییابد و هیچ اقتداری از خود ندارد. بیشتر مانند کودکان قهر میکند و مانند انسانهای افسرده در کنج عزلت میرود.
به تعبیری آغوش باز که در عنوان نیز ارتباطی به موضوع داستان ندارد و اگر هم داشته باشد، از سوی تماشاگر دریافت نمیشود، یکی از ضعیف ترین فیلمهای جشنواره فجر به تعبیر کسانی است که آن را تماشا کردهاند.
زنان منفعل در فیلم شعیبی
کارگردان فیلم «آغوش باز» پیش ازاین گفته بود که خواسته در فیلمهایش اثرگذاری زنان در تمامیحوزههای جامعه را نشان بدهد. شاید این دغدغه کارگردان به دلیل انتخاب بد بازیگران و شاید هم به دلیل سیر اشتباه داستان در فیلم آغوش باز لمس نمیشود.
زنان فیلم بیش از نقشآفرینی افرادی زیردست، وابسته و یا دروغگو و متظاهر هستند. شخصیتهای زن در فیلم «آغوش باز» نه تنها تأثیری در پیرامون خود ندارند بلکه در زمانهای مختلف وابستگی آنها دیده میشود. بر خلاف دغدغه شعیبی در فیلم «آغوش باز» حضور زنان تنها در ظاهر زیاد بوده و در عمل و نقش نمیتوان به چهرهای اشاره داشت.
به عنوان مثال گلاره عباسی در فیلم «بی بدن» بسیار متفاوتتر از فیلم «آغوش باز» نقش ایفا میکند و این موضوع نیز تداعی میشود که کارگردان نتوانسته بازیگران را به قابلیتهایشان برساند.
قرار است مشکلات جوانان چگونه حل شود؟
داستان فیلم حول محور زندگی یک خواننده سپری میشود و به موازات آن زندگیها و روابط دیگری نیز دیده میشود. اما قرار بوده شعیبی چه پیامی برای جوانان داشته باشد و برای پاسخ به مشکلات آنها چه پاسخی بدهد؟ شخصیتهای داستان چه زن و چه مرد به ویژه در گروه سنی جوان همه معیوب و پر ازایرادهای ریز و درشت رفتاری هستند. حتی آرام ترینشان قادر به مهار خشم خود نیست و حتی محجوب ترینشان قادر به مدیریت روابط خود نیست.
همه به یکدیگر دروغ میگویند و چنان معصومانه آن را توجیه میکنند که تماشاگر دروغشان را با جان و دل بپذیرد. در عین حال یک نسل کهنسال نیز در داستان جانمایی شده و همچنین نسل کودک. کهنسالان با بازی احترام برومند و مهدیهاشمی کمیجاندارتر است که آن هم به دلیل تجربه این دو بازیگر شکل میگیرد. اما منفک شدن داستان آنها با مابقی داستانی که شعیبی ملغمهای بیربط را تدارک دیده در جای جای داستان دیده میشود.
نسل کودک نیز حاضر جواب، بیادب، متوقع و پر سر و صداست. حتی تحمل چند دقیقه گرسنگی یا تأخیر در پاسخ به نیازهای خود را ندارد.به سادگی به بزرگترها جواب پس میدهد و حرف خود را به کرسی مینشاند.
شعیبی سه نسل را بدون اینکه تکلیف مخاطب خود را روشن کند روایت کرده است. گویی مستندی بیارتباط از روزمرگی این آدمها در کنار هم فیلمی را تشکیل داده باشد.
در مقابل بیننده فیلم سینمایی که در یک جشنواره نشسته است، انتظار دارد آن چه میبیند یک سر و گردن بالاتر از فیلمهایی باشد که در گیشه و در یک عصر جمعه دلگیر به سراغشان رفته است.
آقای کارگردان فیلمتان را چگونه داوری میکنید؟
شعیبی پیش ازاین فیلمهای بدون قرار قبلی، روز بلوا، دارکوب، سیانور و دهلیز را ساخته و چندین بار نیز داور فجر بوده است. امروز باید از خود کارگردان سؤال کرد که فیلم خود را چگونه داوری میکند.
مگر نهاینکه سینما رسالتی دارد که با زبان فیلم آن را منتقل میکند وآیا به غیر ازاین است که فیلمی که اثرگذار نباشد، نمیتواند ماندگار شود؟
انتخاب فیلمهایی مانند آغوش باز در جشنواره فجراین سؤال را نیزایجاد کرده است که آیا تولید فیلم فاخر تا بهاین اندازه در عزلت بوده که چنین انتخابهایی صورت گرفته است وآیا فیلم خوب تولید نشده که برخی فیلمهای جشنواره فجر انگیزه فیلم دیدن را از حضار گرفته است؟
با وجود راهیابی آغوش باز به جشنواره، نه در انتقال پیام و نه در اثرگذاری، این اثر نمایشی موفق عمل نکرد. جانمایی نادرست بازیگران و طرح داستانی نامشخص و گنگ در کنار بازیهای تصنعی، صحنههای تصنعی و سکانسهای خالی از مفهوم موجب شده است تا ساخته جدید شعیبی زیر تیغ انتقاد برود.
شعیبی پیش ازاین در مورد فیلم خود گفته است که مهمترین پیام آن یادآوری هنجارهای اجتماعی است. اما باید پرسید که به تعبیر کارگردان هنجارهای خوب و بد چگونه دستهبندی شده و چگونه چارچوبی از هنجارها در این فیلم انتقال یافته است.حتی نمک طنز کیایی نیز نتوانسته جاذب مخاطب باشد و فیلمی که بتواند با آب و رنگ خود مخاطب را فریب داده و داروی هنجارها را در گلوی او بریزد، در آغوش باز حاصل لمس نمیشود.
انتهای پیام/