دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
به مناسبت سالگرد شهادت سردار دل‌ها؛

در این ایل غریب، گر پدر رفت، تفنگ پدری هست هنوز

در این ایل غریب، گر پدر رفت، تفنگ پدری هست هنوز
در چهارمین سالگرد شهادت یگانه سردار دل‌ها سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی دو رخداد (ویران‌سازی غزه و ترور شهید سیدرضی) ذهن را دوباره به سمت بازخوانی راهبرد رهبری معظم انقلاب و مرد میدان‌دار آن شهید سلیمانی می‌برد.
کد خبر : 888638

گروه پژوهش و دانش خبرگزاری علم و فناوری آنا، فرهاد بامداد؛ این گزارش تلاشی است برای نور روز تاباندن بر راهبرد دفاعی جمهوری اسلامی و نقش سردار شهید در اجرایی شدن آن. در آستانه چهارمین سالگرد شهادت یگانه سردار دل‌ها سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی دو رخداد (ویران‌سازی غزه و ترور شهید رضی) ذهن را دوباره به سمت بازخوانی راهبرد رهبری معظم انقلاب و مرد میدان‌دار آن شهید سلیمانی می‌برد.

دو جنایت ویران‌سازی غزه و ترور شهید رضی یادآور شد که آن‌چه در منطقه ما از نان شب واجب‌تر است قدرت دفاعی و عمق راهبردی یک کشور است، چرا که در جهانی که قدرتمندان آن به هیج یک از قوانین و پروتکل‌های خود ساخته‌شان هم پایبند نیستند -مانند همه کشی غزه که صدای دبیرکل ملل متحد و سازمان بهداشت جهانی را درآورد، اما با حمایت دولت به اصطلاح دمکرات آمریکا ادامه دارد، و ترور برون مرزی مستشار رسمی دولت سوریه در خاک سوریه از سوی رژیم غصاب- تنها راه ادامه حیات قدرتمند شدن همه‌جانبه است.

یرای بازخوانی راهبرد دفاعی ایران باید به کمی پیش بازگشت و از دکترین بوش آغاز کرد.

دکترین بوش-چینی

عنوان معاون نخست ریئس جمهوری شاید در ذهن خواننده ایرانی آن نوایی را نداشته باشد که ذر ذهن یک آمریکایی دارد، در ایالات متحده دومین نفر از نظر قدرت معاون نخست رئیس جمهور است. حتی بر اساس باور پرشماری از کارشناسان در دوره زمامداری بوش پسر، دیگ چینی در ظاهر معاون نخست، اما در واقع نفر اول آمریکا و همه کاره دولت بود. دیک جینی دارای یک نظریه بود که بعدتر به دکترین بوش شهرت یافت، چینی می‌گوید:

«تنها راهی که در برابر متحدان غربی قرار دارد یک دفاع پیشگیرانه، پیگیرانه و طولانی مدت به جوامع و الگو‌های رفتاری متقابل آنهاست. ما در حالی که باید کشورهایمان را حفظ نماییم در همان حال باید خطرات را نیز دور کنیم. تروریسم بین‌المللی (اسلامی) امروز قصد دارد تا جوامع، اقتصاد و الگو‌های رفتاری ما را از میان بردارد»(Summer ۲۰۱۶: Political Science Quarterl).

در این متن دیک چینی آشکارا این هدف و نقشه رسیدن به آن را بیان می‌کند. بر اساس باور او ایالات متحد باید با همراهی هم‌پیمانان غربی خود دست به دفاع پیشگیرانه (بخوانید تهاجم و اشغال) بزند تا با به هرج و مرج کشیدن و ناآرام سازی کشور‌های دیگر منابع و اقتصاد آن‌ها را به تاراج ببرند.

در این ایل غریب گر پدر رفت، تفنگ پدری هست هنوز

دکترین بوش که در اصل تئوری چینی بود، ابرچراغ راه ایالات متحده آمریکا در آغاز و ادامه قرن بیست و یکم شد. بوش در یکی از سخنرانی هایش می‌گوید: 

اولین وظیفه دولت ایالات متحده همان چیزی است که همیشه بوده است، حفاظت از مردم آمریکا و منافع آمریکا. این یک اصل پایدار آمریکایی است که این وظیفه دولت را مکلف می‌کند تا پیش از آن که تهدید‌ها به آسیب جدی بدل شوند، با استفاده از تمام عناصر قدرت ملی، تهدیدات را پیش بینی و مقابله کند. هر چه تهدید بیشتر باشد، خطر بی‌عملی بیشتر می‌شود – و در نتیجه انجام اقدامات پیشگیرانه برای دفاع از خود قانع‌کننده‌تر است.

در مقابل تهدید‌های بزرگی مانند حمله تروریستی با سلاح‌های کشتار جمعی در راستای جلوگیری از این گونه اقدامات توسط دشمنان، ایالات متحده، در صورت لزوم، از حق ذاتی خود برای دفاع از خود، به صورت پیشگیرانه عمل خواهد کرد(A. Summary of National Security Strategy ۲۰۰۲).

در بالا بر اساس سخنان بوس و چینی روشن است که آمریکا می‌خواهد بر بنیاد دفاع پیش از موعد عمل کند. یا آن‌گونه که در میان پارسی زبانان گفته می‌شود با قصاص قبل از جنایت، هر کشوری که می‌تواند در آینده برای او تهدید به شمار آید(چه از سویه نظامی، اقتصادی و از همه مهم‌تر تمدنی) را با حمله و ویران کردن آن نابود کند. در واقع انگار کشور‌ها را در آغاز به پایان برساند.

برهمین اساس بوش کوچک ایران را محور شرارت خواند و عنوان کرد که دکترین او با حمله به ایران و براندازی جهوری اسلامی سرانجام پیدا می‌کند، هرچند که بوش رفت و آمریکا بعد از او چند رئیس جمهور دیگر را هم به خود دید، اما پرچم نظام مقدس ایران همچنان برفراز است.

رهبر فرزانه، استراتژیست یگانه خاورمیانه 

دیک چینی و بوش از زاویه خودشان درست اندیشیده بودند و ایده‌شان در افغانستان، عراق و بعد‌تر به شکلی دیگر تا حدی در سوریه، لیبی و فلسطین اشغالی اجرایی شد. این امر تا به آن‌جا پیشرفت که کشور‌های مرتجع و دولت‎‌های ضعیفشان نقش گاو شیرده را پذیرفتند و برای بیعت با رژیم غاصب صف کشیدند.

اما دو مرد نگذاشتند که این نقشه شوم اجرایی شود: آیت الله العظمی خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی و مرد میدان سردار سرافراز حاج قاسم سلیمانی.

در این ایل غریب گر پدر رفت، تفنگ پدری هست هنوز

رهبری معظم سال‌ها پیش از برآمدن بوش کوچک و در زمان بوش پدر پس از لشکرکشی نخست آمریکا به غرب آسیا یا دوراندیشی منحصربه‌فرد خودشان دریافتند که انقلاب اسلامی از منظرغربیان دو راه بیشتر ندارد: نخست: تن دادن به نظم جهانی پسا جنگ سرد. یعنی تسلیم شدن و حل شدن در نظم آمریکا خواه جهان یا  دوم: از میان برداشته شدن از راه قدرت سخت یعنی مورد حمله نظامی قرار گرفتن و پیامد‌های آن(اشغال و ویرانه شدن).

اما انتخاب یکی از این دو سرنوشت، باور مستکبرین بود. 

در واقع نکته کلیدی این است که فرزانه‌ای در این سمت جهان به راه سومی اندیشید. قوی ساختن کشور از راه خودباوری و پایبندی به آرمان‌های اصیل انقلاب اسلامی.

رهبر فرزانه انقلاب در سال ۱۳۷۰ که شماری از مسئولین وقت بر این باور بودند که با پایان یافتن دفاع مقدس، تمامی خطرات از کشور دور شده و به نام بازسازی به دنبال کوچک سازی سپاه و کاستن از بودجه‌های دفاعی کشور بودند آشکارا این امر را غفلت خواندند و راهبرد خودشان را به شرح ذیل بیان کردند: ملت ﻭ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺍﺳﻼمی ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻫﺪﻑ ﺗﻮﻃﺌﻪ‌ﻫﺎی ﺍﺳﺘﻜﺒﺎﺭ ﺟﻬﺎنی ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪ‌ﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﻧﺸﺎن ﺪﻫﻨﺪﻩ ﺑﻴﻢ ﻭ ﻫﺮﺍسی ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﺧﻴﺰﺵ ﺍﺳﻼمی ﺩﺭ ﺍﻗصی ﻧﻘﺎﻁ ﺟﻬﺎﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ؛ بنابراین ﺑﺮﺍی ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﺩﺳﻴﺴﻪ‌ﻫﺎی ﺩﺷﻤﻦ ﺁﻣﺎﺩگی ﻧﻴﺮﻭﻫﺎی ﻣﺪﺍﻓﻊ ﺍﺳﻼﻡ ﻭ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﻳک ﺿﺮﻭﺭﺕ ﺍﺳﺖ.(ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺭ ﻧﻴﺮﻭی ﺯﻣﻴنی ﺳپاه - ۲۴ /ﻣﻬﺮ/ ۱۳۷۰) ایشان در ادامه  در شرح چگونگی آمادگی برای دفاع،  بر لزوم تقویت همه جانبه سپاه و ارتش دربرابر توطئه‌های دشمن تاکید می‌کند.

رهبر انقلاب در سطرهای بالا آشکارا اعلام می‌کنند که استکبار جهانی دست از توطئه‌هایش بر نخواهد داشت و تنها راه در برابر این نیرو‌های اهریمنی نه سازش است و تسلیم؛ بلکه آمادگی کامل دفاعی و تقویت همه جانبه آن است.

صنعت موشکی دفاعی ایران

اگر قدرت دفاعی ایران اکنون در چنین جایگاه رفیعی قرار گرفته است، در این راه دانشمندان و شهیدان والامقامی همچون شهید والامقام تهرانی‌مقدم، بی‌گمان نقش آفرینی‌های ماندگاری داشته‌اند؛ اما بی‌شک نقش اصلی  و مرکزی را یک تن بر عهده داشت. رهبری که در تمامی سال‌های راهبری خود یک گام از راهبرد صنعت موشکی عقب ننشست و از آغاز با تشخیص بی بدیل‌شان تنها راه چاره را بومی‌سازی دانستند.

سردار حاجی‌زاده در این‌باره می‌گوید: 

«در مقطعی بعد از فروپاشی شوروی، موشک‌های «اسکاد» با برد ۳۰۰ کیلومتر به مبلغ ۱۰ هزار دلار از سوی این کشور به فروش می‌رسید؛ در حالی که پیشتر، ما از کشور کره موشک به مبلغ ۲.۵ میلیون دلار خریداری می‌کردیم. همه مسئولان نظامی حتی شهید طهرانی‌مقدم با خرید موشک از شوروی موافق بودند؛ اما یک نفر مخالف بود؛ آن‌هم حضرت آقا. دلیل مخالفت ایشان هم این بود که برنامه ما در بومی‌سازی صنعت موشکی در حال به نتیجه رسیدن بود و اگر ما آن موشک‌ها را خریداری می‌کردیم، موضوع صنعت موشکی خود را رها می‌کردیم و دیگر ادامه نمی‌دادیم. اصرار فرماندهان برای خرید موشک‌ها موجب عصبانیت حضرت آقا شد و ایشان تشر زدند و گفتند که این موضوع را دنبال نکنید، بلکه بروید و ساخت موشک در داخل را دنبال کنید.» (۵ اسفند ۱۴۰۱، گفت‌وگوی تلوزیونی)

در این ایل غریب گر پدر رفت، تفنگ پدری هست هنوز
بر اساس این تاکید و استراتژی رهبری معظم انفلاب، ایران اسلامی که روزی چشم به موشک‌های ۳۰۰ کیلومتری دیگران داشت امروز به گواه دشمنان حتی به موشک‌های هایپر سونیک دست یافته است. پل ایدون، تحلیلگر سیاسی، در مقاله‌ای برای مجله «فوربس» نوشت که ساخت پهپاد و موشک توسط ایران اینطور تداعی می‌کند که صنعت تسلیحاتی جمهوری اسلامی در اوج شکوفایی قرار دارد.

عمق استراتژیک 

«عمق استراتژیک» یک مفهوم در ادبیات نظامی است که به طور گسترده به فواصل بین خطوط مقدم یا بخش‌هایی از نبرد و مناطق مرکزی صنعتی، پایتخت‌ و دیگر مراکز کلیدی یا تولید نظامی اشاره دارد. به زبانی ساده‌تر طی دو دهه اخیر تمام نبردها به بیرون از مرزهای کشور کشیده شده‌اند.

دهه 60 با آغاز تجاوز رژیم بعث عراق، جنگ بی‌درنگ به مرز‌های کشور کشیده شد و به فاصله کوتاهی با وجود دفاع جانانه مردم و نیرو‌های مسلح (ارتش و سپاه) به فرماندهی شهید جهان‌آرا خرمشهر سقوط کرد و آبادان به محاصره در آمد. اگر رهبری امام روح الله و لبیک مردم به فرمان ایشان برای شکست حصر آبادان نبود، می‌توان پیش‌بینی کرد که آنچه که نباید می‌شد، می‌شد.

بر همین اساس با پایان دفاع مقدس و آغاز رهبری حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای، بال دوم (بال نخست صنعت موشکی بود) برنامه کلان دفاعی ایران را به پرواز در آمد و آن افزایش عمق راهبردی ایران است:

«این نگاه وسیع جغرافیای مقاومت را از دست ندهید؛ این نگاه فرامرزی را از دست ندهید. قناعت نکنیم به منطقه‌ی خودمان: ما غُزِیَ قَومٌ قَطُّ فی عُقرِ دارِهِم اِلّا ذَلّوا؛ (۶) این حدیث از معصوم (علیه السّلام) است که آن کسانی که در خانه نشستند تا به آن‌ها حمله بشود دچار ذلّت شدند. این جوری نباشد که یک چهاردیواری را انتخاب کنیم و دیگر کارمان به این نباشد که پشت این دیوار چه کسی است، چه تهدیدی وجود دارد. این نگاه وسیع فرامرزی، این امتداد عمق راهبردی گاهی اوقات از واجب‌ترین واجبات کشور هم لازم‌تر است که مورد توجّه قرار بگیرد که خیلی‌ها متوجّه به این نیستند، خیلی‌ها توجّه به این ندارند. حالا بعضی‌ها هم توجّه دارند و به نفع دشمن حرف میزنند - [مثلاً میگویند]«نه غزّه، نه لبنان» -، امّا خیلی‌ها هم توجّه ندارند؛ واقعیّت این است. این نگاه به این منطقه‌ی وسیع جغرافیایی که جزو وظایف و جزو مسئولیّتهای سپاه است.» (بیانات در دیدار مجمع عالی فرماندهان سپاه، ۱۳۹۸/۰۷/۱۰)

در این ایل غریب گر پدر رفت، تفنگ پدری هست هنوز

این راهبرد درخشان ناخدای کشتی انقلاب که امنیت امروزمان را بیش و پیش از هرچیزی (البته پس از لطف خداوند تعالی و عنایت صاحب عصر و زمان روحی و ارواحُ العالَمینَ لِترابِ مَقْدَمِهِ الفِداء) مدیون ایشان هستیم، به یک مرد میدان جهاد هم نیاز داشت، آن هم کسی نبود جز سردار دل‌ها سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی.

شهید سلیمانی و عمق راهبرد ایران اسلامی

برای اجرایی شدن دیدگاه رهبری معظم انقلاب پیرامون عمق راهبردی، نیاز به مردی بود که بتواند واجد ویژگی‌های استثنایی یاشد، چیزی که در دانش مدیریت از آن به عنوان مدیریت تحول آفرین یاد می‌شود. در مقاله‌ای که در مجله دانشگاهی مدیریت (The Academy of Management Journal) سال 2016 منتشر شده، چهار ویژگی برای مدیر تحول آفرین معرفی شده است:  

«۱-نفــوذ آرمانی: در این حالت مدیر، ویژگی‌های رهبر کاریزماتیک را دارد، مورد اعتماد و ستایش نیرو‌های خود است. نیروهایش او را به عنوان یک الگو می‌شناسند و سعی‌ می‌کنند همانند او شوند.

۲- انگیزش الهام بخش: مدیر نیرو‌های خود را به این باور می‌رساند که رسیدن آرمان و هدف و ممکن قابل دسـتیابی است.

۳- گسترش ذهن: مدیر نیرو‌های خود را تشویق می‌کند که در حل مسائل خالقانه برخورد کنند و مفروضات به ظاهر بدیهی را مورد پرسش و بازبینی قرار دهند. 

۴- ملاحظات فردی: مدیر نیاز‌های احساسی نیرو‌های خود را برآورده می‌کند. مدیر تحــول آفرین توجه ویژه‌ای به نیاز‌های هر یک از نیرو‌ها برای دســتیابی به موفقیت یا رشــد دارد و با در نظر گرفتن تفاوت‌های 
و تلاش می‌کند تا با تک تک آن‌ها ارتباط برقرار کند.»Vol. ۵۹, No. ۳ (June ۲۰۱۶))

این چهار ویژگی به اضافه دل‌آگاهی به مرگ و ایمان ژرف به مفهومی به نام شهادت بخشی از ویژگی‌های آشکار سردار دل‌ها بود.

شهید سلیمانی با ویژگی‌هایی که در بالا آمد موفق شد گروه‌های گوناگون که با اهداف متفاوت شکل گرفته بودند را باهم متحد کند. در واقع شهید سلیمانی با فرماندهی خاص خودش توانست حزب‌الله لبنان که با هدف مقابله با اشغال گری رژین غاصب، حشدالشعبی که با هدف مقابله با اشغالگری عراق از سوی آمریکا، بسیج مردمی سوریه در مقابه با داعش، انصار الله یمن که با هدف مقابله با دخالت‌های کشور‌های مرتجع و مدافعان حرم از تیپ‌های زینبیون (متشکل از شیعیان پاکستان) و لشکر فاطمیون (متشکل از شیعیان افغانستان) را حول یک محور، یعنی محور مقاومت در برابر نظم نوین آمریکامحور، همگرا و هم‌گام کند.

 حضور میدانی و عمل‌گرایانه شهید سلیمانی باعث شد تا کاری تاریخی صورت گیرد و نیرو‌های ضد استکباری سنی با نیرو‌های شیعه در راستای اهداف استعمار ستیزانه همدل شوند. این درست همان نقطه‌ای بود که تمامی قدرت‌های استعماری و ضد اسلامی جهان و منطقه دریافتند که اگر ادامه یابد ایده تکین بنیان‌گذار کبیر انقلاب اسلامی(هماهنگ شدن مستضعفین جهان حول محور انقلاب اسلامی و ایستادگی در برابر استکبار جهانی) با راهبری رهبر فرزانه انقلاب و میدان‌داری سردار دل‌ها در حال اجرایی شدن است و این جایی بود که ناجوانمردانه سردار سلیمانی را به شهادت رساندند.

در این ایل غریب گر پدر رفت، تفنگ پدری هست هنوز

هرچند که گرگ‌ها خودشان خوب دریافتند که اگر پدر جبهه مظلومان را غریبانه به شهادت رساندند در این جبهه تفنگ پدری و پسران هستند هنوز.

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب