پاسخ شیخ مفید به شبهات منکران مهدویت
به گزارش خبرنگار گروه پژوهش و دانش خبرگزاری علم و فناوری آنا، نهم آذر روز بزرگداشت «محمد بن محمد بن نعمان»، مشهور به «شیخ مفید» یکی از بزرگترین علمای شیعه و اسلام است. نامش محمد بن محمد بن نعمان بن عبدالسلام و کنیه اش ابو عبدالله است و در یازدهم ذیالقعده (سالروز میلاد علی بن موسی الرضا علیه السلام) در سال ۳۳۶ ه .ق. دیده به جهان گشود.
شیخ مفید مورد تحسین و احترام بزرگان اهل تسنن از قبیل، ابن حجر عسقلانی، ابن عماد حنبلی، شافعی و دیگران بود. شیخ طوسی دربارهٔ او در الفهرست مینویسد: «محمد بن محمد بن نعمان، معروف به ابن المعلم (ابوالعلی معری این لقب را به وی داده)، از متکلمان امامیه است. درعصر خویش ریاست و مرجعیت شیعه به او منتهی شد. در فقه و کلام بر هر کس دیگر مقدم بود. حافظه خوب و ذهن دقیق داشت و در پاسخ به سؤالات حاضرجواب بود. او بیش از ۲۰۰ جلد کتاب کوچک و بزرگ دارد.» برخی گفتهاند لقب «مفید» را علی بن عیسی معتزلی در عهد جوانی، در نتیجه مباحثه با وی به او داد.
شیخ مفید از بزرگترین عالمان شیعه در تمام تاریخ است، این بزرگی و اعتبار تا کرانهای است که صاحب عصر و زمان (روحي و ارواحُ العالَمينَ لِترابِ مَقْدَمِهِ الفِداء) در نامهشان ایشان را برادر خود خطاب میفرمایند «این نامهایی است به برادر راستگو و درستکار و دوست مخلص ما کسی که در یاری ما کوتاهی نکرده و وفا را رعایت کرده است.».
در روز بزرگداشت و گرامیداشت این مرد بزرگ، یکی از کارهایی که میتوانیم به آن بپردازیم، گرامیداشت مقام علمی کمنظیر شیخ است. در این راستا به بررسی پژوهشی میپردازیم که درباره مهمترین فعالیت علمی شیخ مفید صورت پذیرفته است. این پژوهش توسط جهانبخش جویا و سید محمدرضا جلالی با عنوان «غیبت و مهدویت و نگارشهای شیخ مفید» انجام شده است.
غیبت و مهدویت و نگارشهای شیخ مفید
الفصول العشرة فی الغیبة جامعترین نوشته شیخ مفید درباره مهدویت و به عربی نگاشته شده است و پژوهشگران در این پژوهش به برگردان و چکیده سازی آن پرداختهاند.
غَیبتِ إمام دوازدهم ویژه شیعه إمامیّه است؛ چراکه تشیّعِ امامی یگانه مذهبی است که باورمندان آن به این مفهوم باور دارند. گرانیگاه باور شیعیان دوازده امامی این است که امام زمان، امامِ دوازدهم، حضرتِ محمّد بنِ حسنِ عَسکَری علیه السّلام است که به سالِ ۲۵۵ هجریِ قمری زاده شدند، حیات ایشان تا ظهور و پس از آن ادامه خواهد یافت. عالمانِ شیعه از همان آغازِ غَیْبَت، به دفاع از این باور پرداختند و کوشیدند با شیوهها و روشهایِ گوناگون به جمیعِ شبهات ضد غیبت پاسخ دهند.
سه شیوه اصلی در پاسخ به شبهات
۱. شیوه محدِّثانه متّکی بر اخبار و آثار: در این شیوه نُصوصِ وارده در بابِ اثباتِ غَیْبَت و لزوم اعتقاد بدان، گزارش میشد. این اخبارِ متواتر که طُرُقِ روایتشان هم از طریقِ خاصّه و هم عامّه بود، قابلِ انکار نبودند.
۲. شیوه متکلّمانِ اهلِ استدلال: در این شیوه، با استدلال به ادلّه عقلی و بحث نظری به اثباتِ غَیْبَت میپردازند و نشان میدهند غَیْبَت با هیچ یک از اصولِ پذیرفته یا فروع ثابت، منافات ندارد و شبهات و تشکیکهایِ مطرح در این موضوع را پاسخ میگویند.
۳. شیوه جمع بینِ حدیث و کلام: در این شیوه، با بیانِ ادلّه نظری و مناقشاتِ کلامی از یکسو، و سپس تکیه بر آثار و اخبار، میانِ دو شیوه پیش گفته جمع کردهاند.
شیخ مفید که پیرو شیوه سوم (جمع بینِ حدیث و کلام) است در کتابشان به برشمردن یک به یک بیشتر شبهات و پاسخ گویی به آنها میپردازند که در ادامه به دو شبهه از معروفترین شبهات خواهیم پرداخت. شبهاتی که هنوز از سوی منکران مهدویت مطرح میشود.
شبهه نخست: اگر غیبت راست باشد، وقتی امام علیه السلام آشکارا در میان خلق نیستند و نه حدی را اجرا و نه حکمی میدهند، نه به دعوت و راهنمایی همگانی مردم نمیپردازند و نه با حکومتهای غاصب و ظالم به مبارزه نمیپردازند، (نعوذ بالله) این بود با نبود چه دگرگونی دارد؟
پاسخ شیخ مفید به شبهات
«پاسخ: غَیبَت، حاجت به کسی را که حافظِ شریعت و دین باشد، نقض نمیکند. آیا نبینی که کارِ دعوت را شیعیانِ او عهده دارند و حجّت بدیشان برپا میشود و او نیاز ندارد که خود عهده دارِ این کار شود؛ همچُنین است اقامه حدود و تنفیذِ احکام که گاه امراءِ أئمّه و نه خودشان عهده دار میشوند؛ و در بابِ جِهاد نیز سخن از همین دست است. پس هرگاه کسی از ایشان باشد که بدین قیام کند، مسؤولیّتِ مستقیم متوجّهِ امام علیه السّلام نیست و او میتواند نهان باشد و خموشی پیشه سازد؛ و هرگاه ببیند همگی آن را فرو نهاده و در تکالیفشان از راهِ حق منحرف شده اند، ظاهر شود تا خود عهده دارِ آن شود و او را نرسد که بدان قیام نکند؛ پس باید ظهور کند.
از همین روست که بنابر دلیلِ عقلی، وجودش واجب است و عَدَم یا موْتش که او را از پاسداشت و حفظِ دین مانع آید، پذیرفتنی نیست. نکته دیگر آنکه: امام علیه السّلام هرگاه به سببِ خوف از ستمْ پیشگان غائب شود و بدین ترتیب حدود ضایع شود و احکام مُعَطّل مانَد و تَباهی رُخ نماید، سببِ اینهمه، کرده ستمپیشگان است و آنان در این باره مسئول هستند؛ به خلافِ آنکه اگر خداوند امام را میمیرانید یا نابود میگردانید و آنگاه اینهمه رُخ میداد، سببِ آن کرده خدایِ متعال میبود و روا نیست که خداوند موجبِ تباهی شود و نه آنکه صلاح را از میان بردارَد.»
شبهه دوم: مگر باور شیعیان این نیست که رب العالمین غیبت را از روی لطف به شیعیان ارزانی داشته و این غیبت آزمون الهی است و تکلیف شیعیان انجام کامل وظایفشان در این دوره است. این در تضاد با آن باور شیعیان نیست که از سوی امام تمامی درستیها سرانجام مییابند و انتظام و تدبیر برقرار میشود.
«پاسخ: مصالح در احوالِ متفاوت، متفاوتاند و در همه حال یکسان نیستند؛ بلکه تدبیرِ حکیمان نیز وقتی به ژرف اندیشی و مصلحتجویی در امور میپردازند با دگر شدنِ رأیها و مقاصد، دیگرگون میشود. سخنِ کسانی که گفته اند: وجوبِ اختیارِ ائمّه از برایِ مصلحتِ خلق است یا در دین و دنیا اصلح است، لیک وقتی این امر به دلیل ممانعتِ ستمْ پیشگان متعذّر شود، ترکِ آن اصلح است، از همین دست است. خداوند غَیبَت را مباح گردانیده؛ پس همین کار در حکمت، اولی و در تدبیر دین و دنیا، صواب بوده است.»
بر اساس باور شیعه که «مَنْ ماتَ و هُوَ لایَعْرِف إمامَ زَمانِهِ ماتَ میتَةً جاهِلِیَّةً» (هر که در حالی بمیرد که امامِ زمانش را نمیشناسد، به سانِ مرگ در جاهلیّت مرده است)، وظیفه نخست هر شیعهای باور و شناخت امام زمانش است و آشکارا دقت نکردن بر این امر برابر با کفر است.
کتاب شیخ و مجموعه نگارشهای ایشان در این باره از مهمترین منابع در این امر مهم در همه دورانهاست، در مجموع شیخ مفید به هشت شبهه دیگر هم پاسخ میدهند که میتوان برای مطالعه بیشتر به خود کتاب یا پژوهش بررسی شده مراجعه کرد.
انتهای پیام/