دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
06 آذر 1402 - 08:00
فلسفه برای کودک ۳؛

کنفوسیوس و تلاش

کنفوسیوس و تلاش
یکی از چیزهایی که کنفوسیوس در مورد آن صحبت کرد، این بود: تا آنجا که می‌توانید تلاش کنید و برای تلاش خود پاداش بگیرید.
کد خبر : 880064

خبرگزاری علم و فناوری آنا- آزاده پورحسینی؛ کنفوسیوس یا کونگ کیو فیلسوف و معلمی بود که در چین باستان زندگی می‌کرد. او سخنان حکیمانۀ بسیاری داشت که مردم هنوز هم از آنها یاد می‌کنند.

یکی از مسائل مورد نظر کنفوسیوس این بود که فرد باید تمام تلاش خود را بکند و پاداش کارش را بگیرد. او می‌گفت: «تا زمانی که توقف نکنی، ‌مهم نیست چقدر آهسته می‌روی.»

منظور او این بود که تلاش کردن مهم است، حتی اگر به‌سرعت پیشرفت نمی‌کنید. تا زمانی که به حرکت رو به جلو ادامه دهید، درنهایت به جایی که می‌خواهید خواهید رسید.

کنفوسیوس همچنین می‌گفت: «الماس با عیب، بهتر از سنگریزۀ بدون عیب است.» این حرف او به این معنی است که بهتر است تمام تلاش خود را بکنید و موفق نشوید تا اینکه اصلاً تلاشی نکنید.

گاهی اوقات وقتی برای انجام کاری تلاش زیادی می‌کنیم، به نتیجه‌ای که می‌خواهیم نمی‌رسیم. اما باز هم تلاش کردن بهتر از تسلیم شدن بدون تلاش و کوشش است.

چیز دیگری که کنفوسیوس گفت این بود که: «موفقیت به آمادگی قبلی بستگی دارد و بدون چنین آمادگی مطمئناً با شکست مواجه خواهد شد.» این بدان معناست که مهم است که قبل از تلاش برای انجام کاری آماده شوید.

به عنوان مثال، اگر در مدرسه امتحان دارید، باید از قبل مطالعه کنید تا خوب امتحان دهید. اگر بدون مطالعه حاضر شوید، احتمالاً نمره پایینی می‌گیرید.

کنفوسیوس همچنین می‌گفت: «قدرت شما مهم نیست، مهم این است که چقدر خوب ایستاده‌اید.» این بدان معناست که مهم نیست که در بیرون چقدر خوب به نظر می‌رسید، بلکه مهم این است که در درون خود چگونه هستید. اگر صادق و مهربان باشید، مردم به شما احترام می‌گذارند حتی اگر بلندقدترین یا قوی‌ترین فرد جهان نباشید.

درنهایت کنفوسیوس می‌گوید: «این نشانۀ بزرگی نیست که هرگز زمین نخوریم، مهم این است که هر بار که زمین می‌خوریم برخیزیم.» این بدان معناست که اشتباه کردن و شکست گاهی اوقات طبیعی است، اما آنچه مهم است درس گرفتن از آن تجربیات و ادامه تلاش است.

اگر هر بار که زمین می‌خورید بلند شوید، در نهایت به اهداف خود خواهید رسید.

داستان کوتاه

روزی روزگاری پسر کوچکی به نام «تیمی» بود که عاشق نقاشی بود. «تیمی» آرزو می کرد یک نقاش بزرگ شود. او هر روز سعی می‌کرد شخصیت‌های مورد علاقۀ داستانی‌اش را نقاشی کند، اما اغلب موفق نمی‌شد. با اینکه تیمی احساس ناامیدی می‌کرد، ولی تسلیم نشد. او بارها و بارها به تلاشش ادامه داد تا اینکه کم‌کم نقاشی‌اش بهتر شد. کار سخت تیمی زمانی نتیجه داد که یک روز، تصویری از خود کشید. این تصویر فوق‌العاده از آب درآمد. خیلی به خودش می‌بالید. تیمی متوجه شد که تلاش کردن خیلی مهم است و از آن روز به بعد هرگز دست از تلاش کردن برنداشت. او با هر نقاشی جدید، کمی بیشتر یاد می‌گرفت و کمی بیشتر پیشرفت می‌کرد.در نهایت تیمی به هنرمندی مشهور تبدیل شد و با پشتکار و ارادۀ خود، الهام‌بخش افراد زیادی شد.

ایستگاه فکر

فرض کنید که در مدرسۀ شما یک آزمون برگزار شده است و نتیجه‌ها به صورت زیر بوده است.

خیلی زیاد تلاش کرده اما نمره‌اش 16 شده است.

تلاشش از متوسط بیشتر بوده است و نمره‌اش 18 شده است.

تلاش زیادی نمی کند اما نمره‌اش 19.5 شده است.

اصلا تلاش نمی‌کند اما 20 گرفته است.

 اگر شما بخواهید به این دانش‌آموزان نمره بدهید، بر چه اساسی نمره می‌دهید؟ تلاششان؟ یا نمره‌ای که گرفته‌اند؟

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب