دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

شهید دانش‌آموزی که می‌گفت: می‌خواهم گمنام بمانم

شهید دانش‌آموزی که می‌گفت: می‌خواهم گمنام بمانم
شهید دانش‌آموز «سیروس ژیانی» بخاطر تواضعی که داشت، همیشه از دوربین‌های عکاسی و فیلمبرداری گریزان بود. وقتی رفقایش می‌گفتند بیا جلوی دوربین، می‌گفت: «می‌خواهم گمنام بمانم».
کد خبر : 876714

به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، بخش زیادی از رزمندگان دوران دفاع مقدس را دانش‌آموزان ۱۳ تا ۱۷ سال تشکیل می‌دادند. دانش‌آموزانی که می‌توانستند در کلاس‌های درس حضور داشته باشند، اما برای دفاع از کشور و برای حفظ جمهوری اسلامی ایران راهی جبهه‌ها شدند. جمعی از این دانش‌آموزان به شهادت رسیدند و امروز جمع دیگری راوی رشادت‌های همکلاسی‌هایشان هستند.

«پرویز حیدری» یکی از رزمندگان نوجوان در دوران دفاع مقدس بود که امروز راوی منش و مردانگی دوستان شهیدش است. روایت وی درباره شهید ۱۴ ساله «سیروس ژیانی» را در ادامه می‌خوانیم.

دی ماه سال ۱۳۶۴ در مناطقی در اطراف ماهشهر و دارخوین مشغول آموزش عملیات آبی ـ خاکی و آماده حضور در عملیات «والفجر ۸» بودیم. به همراه رزمندگان از جمله شهید «سیروس ژیانی» روزانه ۱۰ ساعت آموزش شنا و غواصی را در کنار رودخانه کارون تمرین می‌کردیم. شجاعت و سخت‌کوشی سیروس زبانزد مسئولین گردان خط‌شکن بود.

ما در شرایطی تمرین می‌کردیم که سوز و سرمای دی ماه هنگام خارج شدن از رودخانه رمق‌مان را می‌گرفت. اما چهره بشاش و شوخ‌طبعی سیروس، جوّ را تغییر می‌داد. انگار جان تازه‌ای می‌گرفتیم.

با توجه به اینکه ما در گردان خط شکن حضور داشتیم، برای مصاحبه با تک‌تک رزمندگان و غواصان ابتدا به سراغ نوجوان‌های گردان حضرت علی اصغر(ع) آمدند. هر یک از بچه‌ها خود را معرفی کردند اما سیروس حاضر به مصاحبه نشد و گفت: «می‌خواهم گمنام بمانم.»

عملیات «والفجر۸» که شروع شد، ساعت ۱۰ شب به آن سوی اروند رود حرکت کردیم. دشمن آتش روی اروند می‌ریخت و رفقای غواص‌مان به شهادت می‌رسیدند و پیکرهای خونین‌شان روی آب اروند شناور می‌شد. وقتی به آن سوی اروند رود رسیدیم، مشغول پاکسازی سنگرها شدیم. از طرفی سوز و سرما و از طرفی دیگر بارش باران و صدای الدخیل سربازان بعثی، صدای توپ و تانک‌ها و تیراندازی‌ها کلافه‌مان کرده بود.

همینطور خبر شهادت دوستان‌مان را می‌شنیدیم که می‌گفتند ناصرگنج‌خانلو [فرزند مداح مشهور حاج‌اصغر زنجانی]، مجید فرمانده دسته غواصی، مجتبی معاون دسته و ... به شهادت رسیدند. در این هنگام سیروس با شوخ‌طبعی همیشگی‌اش گفت: «ان‌شاءالله نوبت ما هم خواهد رسید». بالاخره سیروس ژیانی یک سال بعد در جریان عملیات «کربلای ۵» در شلمچه به شهادت رسید. نکته قابل توجه از شهید ژیانی این است که او در ۱۴ سالگی شهید شد اما با سن و سال کمی که داشت، هیچ وقت حاضر نبود عکس و فیلمی از او گرفته شود.

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب