دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
رئیس مرکز نظام‌سازی ستاد پیشرفت جامع منطقه‌ای در گفت‌وگو با آنا:

«آینده نزدیک» با گفت‌وگو ساخته می‌شود

«آینده نزدیک» با گفت‌وگو ساخته می‌شود
محمدرسول علی بابایی گفت: نقطه تحول، آن جایی است که از رویه خودمان ناامید شویم، آن موقع است که دست به تغییر می‌زنیم. امروز در این نقطه ایستاده‌ایم پس «آینده نزدیک» ما رو به پیشرفت است.
کد خبر : 874973

به گزارش گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، بحث رسیدن کشورمان به آینده نزدیک از مباحثی است که پرسش‌های فراوانی درباره آن شکل گرفته است. چه ایده‌هایی برای تغییر و تحول در «آینده نزدیک» ایران وجود دارد؟ برای رسیدن به پاسخ درست این سوال، گفتگو‌هایی ترتیب داده شد تا به کمک کارشناسان اهمیت دهه پیش‌رو برای توسعه و پیشرفت ایران روشن شود.

از این رو رویداد «آینده نزدیک» بنا دارد به این وضعیت و آینده نزدیک ایران بین سال‌های ۱۴۱۰ تا ۱۴۱۴ بپردازد و ایده‌های برخی جوانان فعال در دانشگاه، حوزه یا حاکمیت را مرور کند تا محیطی برای گفت‌وگو درباره آینده ایران شکل بگیرد. به همین منظور ستاد پیشرفت جامع منطقه‌ای ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره)؛ گفت وشنودی درباره نظام برنامه‌ریزی کشور و تأثیر آن در آینده نزدیک ایران ترتیب داده است. در این پرسش و پاسخ‌ها، علاوه بر توصیف وضعیت موجود کشور به ایده‌های مهمانان برنامه برای تغییر و تحول در نظام برنامه‌ریزی فعلی پرداخته‌ایم.

حجت‌الاسلام محمد رسول علی بابایی، دانش آموخته سطح سه حوزه علمیه، رئیس مرکز نظام سازی ستاد پیشرفت جامعه منطقه، کارشناس مطالعات راهبردی پیشرفت و مسئول مدرسه پیشرفت است. او در طراحی، نامگذاری و پرسش و پاسخ از کارشناسان «آینده نزدیک» نقش موثری داشته است.

سوال‌هایی از این دست که چرا «آینده نزدیک» ایران به عنوان محور گفت‌وگو‌ها انتخاب شد؟ «برنامه ریزی» در این مقوله چقدر اهمیت دارد؟ و چرا در برنامه آینده نزدیک از کارشناسان جوان دعوت به همکاری شده است؟ در این گفت‌وگوپاسخ داده می‌شود.

برای پیشرفت و توسعه ایران در این سری از برنامه‌ها از عبارت «آینده نزدیک» استفاده شد واژه‌های «آینده» و «نزدیک» با یکدیگر تضاد دارند؛ هدفتان ازتاکید بر این عبارت چیست؟

تقریبا دو جریان غالب در کشور ما تصمیم سازی می‌کند، یک جریان به دنبال حل مسئله است، یعنی می‌گوید ما امروز با هزاران مسئله درگیر هستیم که باید حلش کنیم و اصلا عبور از مسائل حال و پرداختن به مسائل آینده که بیشتر در ابهام هستند؛ بی معنی است. جریان دیگر با فرار و فراموشی مسائل کنونی همراه است. مردم، جامعه، حاکمیت و نخبگان دائما در رابطه با آینده‌ای که ممکن است هیچ کدام از معاصران آن را نبینند صحبت می‌کنند. آنچه به حل مسئله اکنون می‌پردازد دغدغه درستی دارد، می‌گوید؛ امروز ما مسائلی داریم که باید حلش کنیم. حل نکردن، نپرداختن به مسئله‌ها بحران زا است و می‌تواند خودش مسائل دیگری ایجاد کند، اینجا پرداختن به مسئله می‌شود نقطه قوت، ولی ناخودآگاه ما را به برنامه‌های کوتاه مدت و روزمره گره می‌زند. برخی جریان‌هایی که به حل مسئله اکنون فکر می‌کنند، ازافق آینده غفلت می‌کنند.

آن جریان‌هایی که به آینده بلندمدت می‌پردازند این حسن را دارند که یک جهت گیری وچشم انداز مشخص و شفاف و انگیزه سازی را مطرح کنند، اما عیب شان این است که از امروز و اکنون به نوعی فاصله می‌گیرند؛ بنابراین بین این حل مسئله با آن آینده اتصال و ارتباطی برقرار نمی‌شود.در حقیقت رویکرد سومی وجود دارد که ما به دنبال تقویتش هستیم. آینده نزدیک ایران، یعنی حرکت به سمت یک جهت مشخص با رویکرد مسائل واقعی وباور پذیر؛ بنابراین حل کردن مسائل به نحوی که آینده کشور را نیز تامین کند، رویکرد اصلی آینده نزدیک ایران است. تجربه دیگری که در گفت‌وگو‌ها داشتیم این بود که وقتی جریان‌های تمدنی یا آینده دور را ترسیم می‌کنم، غالبا یک ناامیدی در چشمان مخاطب می‌بینم، گویی این حرف‌ها و برنامه‌ها برای ما نیست و فقط برای آیندگان، انگیزه آینده سازی است، اما آینده نزدیک یعنی آینده‌ای که به شدت قابل دسترس و قابل مشاهده است و همه آن کسانی که می‌توانند اکنون موثر باشند آینده نزدیک را هم خواهند دید. جامعه ما خیلی به آینده اندیشی نیاز دارد ما کمتر به آینده فردی، گروهی، سازمانی و آینده جمعی‌مان فکر می‌کنیم. بخشی از چالش‌هایی که رویکرد‌های حل مسئله‌ای دارند، فقدان کل اندیشی و ندیدن نسبت بین مسائل است.

در مواجهه با موضوع آینده اندیشی، چرا فقط از منظر برنامه ریزی ورود کردید؟

«آینده نزدیک» یکی از ارکان امید بخشی، انسجام اجتماعی و حرکت کنش اجتماعی است، اما اینکه موضوع برنامه ریزی برای این فکر ورزی و گفتگو‌ها انتخاب شد، به این معنا نیست که ما فقط موضوعی که آینده نزدیک را می‌سازد را برنامه ریزی می‌دانیم. مسئله اینجاست که سه سال از پایان مهم‌ترین فراخوان رهبری کشور می‌گذرد. در این فراخوان رهبر معظم انقلاب می‌گوید همه وارد این کارزار شوید؛ ما همیشه کارزار را فضای میدان عملیات، میدان نظامی یاعملیات‌های فیزیکی می‌بینیم، اما به نظر می‌رسد که فراخوان ایشان، به میدان فراخواندن همه ظرفیت‌های فکری بوده است، با این عنوان که بیایید درباره آینده پنجاه سال کشورمان گفتگو‌های جدی داشته باشیم، البته نه از جنس حرف‌های رویایی، از جنس ریل گذاری، از جنس مشخص کردن مسیر حرکت؛ چند سال طول می‌کشد تا سند پایه آماده شود و حضرت آقا این را به شور عمومی می‌گذارند، برای اصلاح آن تمام توان فکری جامعه را به میدان می‌آورند، از آن زمان سه سال گذشته و حداقل خبر امیدوار کننده ایی مخابره نشده است.

برنامه چشم انداز دو سال دیگر به اتمام می‌رسد، دوباره خبری از تدوین چشم انداز جدید به نخبگان و موثرین مخابره نشده است. برنامه هفتم هم که الان درگیر و دار تصویب است، با همه این شرایط بهترین زمان برای گفتگو‌های جدی در رابطه با نظام برنامه ریزی می‌توانست الان باشد، پس آینده نزدیک حتما موضوعات متعددی دارد و می‌شود یک فهرست طولانی از موضوعاتی که در رابطه با آینده نزدیک برای ما مطرح می‌شود را ارائه کرد، من اینطور متوجه شدم که در یک موقعیت زمانی خاصی قرار داریم که شاید تکرار نشود، ما واقعا در یک وضعیتی هستیم که الان برنامه‌های میان مدت و بلند مدت سرنوشت روشنی ندارند و الان می‌توانیم در مورد شان با یک وضعیت واقعی صحبت کنیم.

این شرایط شاید از جهتی بهترین فرصت برای گفتگو درباره این موضوع باشد که می‌خواهیم چه آینده‌ای داشته باشیم؟ چگونه می‌خواهیم به این آینده برسیم؟ من این ضرورت زمانی را کنار تحولات مختلف اجتماعی خودمان و تحولات بین المللی می‌بینم، به این معنا که قطعا وقتی می‌خواهد یک نقطه تغییر جدی صورت بگیرد نمی‌تواند بریده‌ای از اطرافش باشد، ما در جامعه خودمان تحولات جدی را مثل تحولات سنی و نسلی را مشاهده می‌کنیم با فرض براین موضوعات اهمیت دهه پیش رو را بیان کنید.

در تایید فرمایش شما بحث چرخش نسلی را مطرح می‌کنند و برخی به آن توجه می‌دهند و آن هم اینکه ما، چون چهل و چند سال پیش تغییر نظام سیاسی را در کشورمان تجربه کردیم، الان در نقطه‌ای هستیم که نسلی که پس از انقلاب آغاز به کار کردند دوره فعالیتشان به پایان می‌رسد و در این دهه شاهد پوست اندازی کلی نظامات اداری کشور و دستگاه‌های اجرایی هستیم و این فرصتی است که یک بار در این بازه زمانی یکی، دو قرن اخیر پیش آمده است و یک فرصت کم نظیر است که می‌تواند آثار مثبتی داشته باشد و حتی می‌تواند تبعات منفی نیز برای کشور داشته باشد، ولی نکته مهمش این است که گریزناپذیر است، ما در این دهه یک بار این وضعیت را تجربه خواهیم کرد و مهم این است که از آن چه استفاده‌ای خواهیم برد.

مواجهه انتقادی با نظام برنامه ریزی کشور، گویی با ناامیدی همراه است، یعنی وقتی شما می‌گویید ما برنامه بلند مدت و میان مدت نداریم، انگار دارید به نحوی ناامیدی و نگرانی از وضعیت امروز و آینده کشور را القا می‌کنید، درحالی که در گفتگو‌های گذشته این اینطور مطرح شد که لزوما این وضعیت می‌تواند وضعیت بدی نباشد و حتی می‌تواند یک فرصت تاریخی باشد. مثلا ما با ناکارآمدی برنامه‌ها یا شیوه برنامه ریزی‌مان در گذشته مواجه شویم طوریکه آمار‌های اعلامی نهاد‌های نظارتی بر برنامه‌ها و بودجه کشور نشان می‌دهد که چندان هم درصد تحقق بالایی نداشتند اگر با این تحلیل همراه هستید بفرمایید که نگاه شما به این جنس گفتگو‌ها چیست؟ چه آینده‌ای را متصور هستید؟

برای اینکه پاسخ بهتری بتوانم به پرسش شما بدهم، توجه شما را به ویژگی کارشناسان و افرادی که در این نشست‌ها حضور داشتند جلب می‌کنم کارشناسان متفاوت اشاره‌ای به وضع نامطلوب برنامه ریزی داشتند، که البته تلقی من این است که ناامیدی از وضعیت امروز کشور نیست، ناامیدی از وضعیت برنامه ریزی فعلی است. همیشه نقاط تحول، نقاطی است که ما از آن رویه خودمان ناامید بشویم، اگر جمعی به آن رویه‌ای که دارد امیدوار باشد و مطمئن باشد، اصلا دست به تغییر نمی‌زند؛ بنابراین یکی از دلالت‌های دیگر برای اینکه می‌گویم الان وقت تغییر و تحول جدی است، این است که بسیاری از افراد از وضعیت کنونی، از روال‌هایی که ما را به این وضعیت رسانده ناامید هستند.

این سوال مطرح می‌شود که چرا در این گفتگو‌ها سراغ شخصیت‌های با سابقه در نظام برنامه ریزی نرفتید؟ سراغ شخصیت‌های سن و سال داری که کوهی از تجربه همراه‌شان است؟

اتفاقا در این موضوع عمدی وجود داشت، یعنی جوان بودن کارشناسانی که در رابطه با آینده نزدیک صحبت می‌کنند، یک خواست ویژه‌ای بود توسط طراحان سوال مطرح شد، از این جهت که به نظرمان این آینده نزدیک به شدت متاثر از جنس کارشناسان جدیدی است، که با تحول فکری دارند، بنابراین ویژگی دیگر این مجموعه گفتگو‌ها این است که جوانان بهره‌مند از تجارب گذشته، اما گرفتار نشده در آن تجربه‌ها می‌خواهند حرف بزنند و فکر ورزی کنند، در نتیجه امیدواریم که این گفتگو‌ها بتواند زمینه تغییراتی را در آینده فراهم کند.

قبول دارید خود مفهوم آینده هم یک ظرفیت ویژه‌ای دارد؟ یعنی این تاکید به اینکه نسلی که داریم با آن‌ها گفتگو می‌کنیم، نسلی هستند که احتمالا بیشترین سهم تاثیر را در این دهه پیش رو داشته باشند؟

دقیقا؛ خود مسئله آینده هم یک ظرفیت ویژه‌ای دارد، امکانی برای هم مسئلگی به ما می‌دهد، یعنی می‌توانیم سلایق مختلفی داشته باشیم، ولی درباره آینده و مخصوصا آینده ایران با همدیگر حرف بزنیم و کسی نمی‌تواند مانع شکل گیری گفتگو بشود، چرا؟ چون امری است که اطلاق ندارد، امری است که هنوز پیش نیامده، ولی ما راجع به هر موضوعی که شروع به صحبت کنیم حتما یک گذشته‌ای دارد و آن گذشته یک جبهه‌بندی‌هایی را شکل داده و ما سریع در این دسته‌بندی‌ها قرار می‌گیریم و احتمالا گفتگو خیلی زود به نقطه پایان خودش نزدیک می‌شود، اما آینده یک فرصت است، یعنی گفتگو درباره آینده یک فرصت به ما می‌دهد که وقتی این را با نسل جوان و کسانی که موثر خواهند بود در این آینده هم‌نشین می‌شود، به نظر می‌آید که ظرفیتش چند برابر می‌شود.

اما واقعا این پرسش مطرح می‌شود که مگر آینده با گفت‌وگو ساخته می‌شود؟

دو پاسخ اجمالی عرض می‌کنم، اول اینکه بله، تجربه تاریخی کشور‌های متعدد و مختلف نشان داده که تحولات بزرگ‌شان از گفت‌وگو و فکر ورزی شروع شده است. اگرواقعا کسی برای آینده کشور دلسوز باشد، بدون گفتگو کردن نمی‌تواند خدمتی کند. نقطه آغاز تحول ایده پردازی، آینده نگاری و گفت‌وگو در رابطه با آینده و تحول است، همین جا از همه علاقمندان به این گفتگو‌ها دعوت کنم که به جمع ما بپیوندند و نظر خودشان را از وضعیت فعلی و آینده با ما به اشتراک بگذارند، ما آماده هستیم هر جای ایران به گفت‌وگو بپردازیم. نکته دوم که باعث می‌شود ما این فضای گفتگو در رابطه با آینده را منشا اثر بدانیم همان فراخوان اصلاح الگوی پایه رهبر معظم انقلاب است که در آخرین بند فراخوان می‌فرمایند: این حرف‌ها را بروید با مردم و نخبگان در میان بگذارید، چرا که هر فکر و طرحی برای تحقق، نیاز به یک جریان اجتماعی دارد. هر آینده‌ای بدون عزم جمعی، خواست عمومی، قطعا محکوم به شکست است؛ بنابراین این گفت‌وگو‌ها را فقط گفت‌وگو‌های نخبگانی یا طبقه خاصی قطعا نمی‌بینیم، بلکه این گفتگو را یک گفتگوی فراگیر بین طبقات مختلف، اندیشه‌های مختلف می‌بینیم. در این گفتگوراجع به سه مفهوم مهم صحبت کردیم که جزو مفاهیم کلیدی و موثر در سرنوشت ملت ایران است، مفهوم آینده، مفهوم برنامه ریزی و گفت‌وگو، سه مفهومی که به شدت به هم ارتباط دارند و تاثیر مهمی در ساخت آینده و تصویر آینده ایران دارند.

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب