دوقطبی سازی «تخصص و تعهد» خلافِ کارآمدی است/ تبیین «کارآمدی» بزرگترین بدهی به نظام و مردم!
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری علم و فناوری آنا، سینا کمالخانی، فعال سیاسی به بایدها و نبایدهای کارآمدی پرداخت. متن گفتوگو را در ذیل بخوانید.
به عنوان سوال اول و جهت ورود به بحث، لطفا تعریف و تصویر خودتان را از کارآمدی ارائه کنید؟
با نگاهی آسیب شناسانه به تجارب دولتها و ادوار مجلس -بالاخص در دو دهه اخیر- بخوبی مشهود است که وضعیت امروز کشور، برآیند هم افزایی نیروهای ناکارآمد همزمان با کاهش اثربخشی نیروهای کار بلد و کارآمد است. از همین دریچه اگر بخواهیم کارآمدی را تعریف کنیم، موثقترین مسیر، پیگیری توجه رهبر معظم انقلاب به این موضوع است. به عنوان مثال ایشان در دیداری با اساتید دانشگاه، فکر میکنم در خرداد سال ۹۵ درباره کارآمدی فرمودند (نقل به مضمون): ". تمام زحمت ما برای همین است که کارآمدی به وجود بیاید. کارآمدی را چه کسی ایجاد میکند؟ آن انسانی که برای خدا کار کند، برای خودش کیسه ندوخته باشد و کار بلد باشد. ما دنبال این هستیم... "
کارآمدی ریشه قرآنی هم دارد؟
از نگاه مفسران قرآن، آیه ۵۵ سوره یوسف، مبنای کارآمدی است. آنجا آمده است: قَالَ اجْعَلْنِی عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ؛ که یوسف به حاکم مصر گفت: «مرا سرپرست خزائن سرزمین [مصر]قرار ده، که نگهدارنده و آگاهم». تاکید «إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ» دلیل بر اهمیت مدیریت کارآمد در کنار امانت است و بیانگر این است که پاکى و امانت به تنهایى براى پذیرش یک مسئولیت حساس اجتماعى کافى نیست! علاوه بر پاکی و خلوص و امانتداری، آگاهى و تخصص و مدیریت نیز لازم است! چرا که «علیم» را در کنار «حفیظ» قرار داده است. البته در منابع اسلامی از این دست مثالها به کثرت پیدا میشود و از ویژگیهای کارآمدی نظیر توان مدیریت، تخصص، آگاهی، امانتداری، پرهیز از تنبلى و کم کاری، قبول کار و مسئولیّت در حدّ توان، استفاده بهینه از منابع تولید، وجدان کاری و ... در منابع مختلف مکرراً نام برده شده است.
کارآمدی از منظر علمی را چگونه ارزیابی میکنید؟
در دهخدا کارآمدی از نظر لغوی به «مفید بودن، خدمت کردن، به کار آمدن، در خور بودن» معنا شده است، اما از نظر کاربردی در علوم انسانی نظیر اقتصاد، مدیریت، علوم سیاسی معنای آن را میتوان نزدیک به کارآیی و اثربخشی دانست. برای مثال، در اقتصادی، کارآمدی را قابلیت و توانایی رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده با استفاده بهینه از قابلیت ها، منابع و عوامل میدانند.
کار آمدی از دیدگاه حکمرانی ناظر به روندهایی است که منجر به پایداری نظامهای سیاسی میشوند، فلذا نظامهای سیاسی برا اطلاع از کارآمدی خود شاخصههایی را در این خصوص تعریف مینمایند. در خلاصهترین شکل ممکن، تعریف علمی کارآمــدی، میزان قابلیــت و توانایــی اداره هــر کشــور و ارکان مدیریتی آن توســط کارگــزارانِ شایســته آن اســت. باچه هدفی؟ با هدف ایجاد «حداکثــرِ رضایتمنــدی مــردم» از اعمــال تدابیــر و اقدامــات انجام شده توسط کارگزاران.
جالب است که امام علی (ع) هم درباره ضرورت انتخاب «کارگزارِ کارآمد» به مالک اشتر مینویسند: «.. بر کسى اعتماد کن که نیکوترین اثر را در میان همکاران داشته و به امانتدارى، از همه شناخته شدهتر است که این، نشانه خیرخواهى تو براى [دینِ]خدا و کسانى است که کار آنها را بر عهده گرفتهاى!» و یا در جای دیگری میفرمایند: «.. بر سرِ هریک از کارهایت رئیسى بگمار که بزرگىِ کار، او را ناتوان نسازد و بسیاریاش، وى را پریشان نکند!». اگر در این مصاحبه اصرار داریم تعاریف علمی، اسلامی و دیدگاه رهبری درباره کارآمدی را در کنار هم مطرح کنیم بخاطر آن است که مشاهده کنیم این نظریهها و دیدگاهها درباره کارآمدی چقدر بهم نزدیک است.
به دیدگاه رهبر معظم انقلاب درباره کارآمدی اشاره کردید و تناسب آن با مبانی اسلامی و علمی، اگر نکات بیشتری در این زمینه دارید، لطفا بیان کنید؟
آنقدر دیدگاههای ایشان درباره کارآمدی جامع است که -در صورت گردآوری- میتواند کتاب مرجعِ کارآمدی شود، ولی در اینجا مایلم به مصداق «نَمی از یَم» به بخشی از تعریف ایشان درباره کارآمدی و بیان یکی از مصادیق عینی آن بپردازم.
رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیانات خود در آستانه سالروز درگذشت مرحوم دکتر سعید کاظمی آشتیانی، فکر میکنم در دی ماه ۱۳۹۳ میفرمایند (نقل به مضمون): «.. همین رویان و ماجرای سلولهای بنیادی و پیشرفتی که در این زمینه کردهاند تا جایی که حتی دانشمندان دنیا از آن اظهار شگفتی کردند؛ اینها واقعاً جا دارد به عنوان مایههای افتخار، جلوی چشم ما باشد. ما شخصیتهایی شبیه مرحوم دکتر کاظمی آشتیانی داریم که حالا من مقیّدم از این جوان پاکباخته «مؤمنِ فاضلِ کارآمد» و مدیر حقیقتاً انقلابی و مؤمن اسم بیاورم ...». بنظرم برای تبیین کارآمدی، خواندن همین یک پاراگراف کافی است.
به نظر شما ایجاد گفتمان کارآمدی با توجه به تاکیدات رهبری چگونه باید باشد؟
نهادینه سازی و گفتمان سازی «کارآمدی» نیازمند جهاد تبیین است، چون هم حجت دینی دارد، هم ریشه علمی و هم مبنای ملی! ولی موانع محسوس و نامحسوسی هم در کشور، مقابل احیای گفتمان کارآمدی وجود دارد. به عنوان مثال، امروز باید به این سوال پاسخ بدهیم که چرا سند چشم انداز ۱۴۰۴ که نمادی عینی از ضرورت کارآمدی در اداره کشور است، از فضای مطالبه گری رسانهها دور شده است؟ یا چرا دوقطبی سازی «تخصص و تعهد» که هدفی جز تخریب هم افزایی نداشته و خلافِ کارآمدی است، همچنان در افکار عمومی رایج است؟
در میان صحبت خود به واژه کارآیی اشاره کردید، آیا کارآمدی و کارآیی با هم تمایزی دارند؟
کارآمــدی بــر خــلاف کارایــی کــه بــه کارکردهــا و وظایــف ارجــاع دارد، بیانگــر فلســفه وجــودی نظام هــای سیاسی و اجتماعی اســت. به عنوان مثال در تعریف بانــک جهانــی از کارآمــدی، شاخصی به عنوان میزان توانایــی دولــتها در جهــت تحقــق خواســتههای اکثریت جامعــه وجود دارد. در چنین تعریفی از کارآمدی، میزان انطباقِ نیازهــا و خواســتهها و حتی ترجیحات مؤسســان با جامعه اســت کــه آن را کارآمــد یــا نا کارآمــد میســازد. از طرفی هیچکدام از اجزای تحقق کارآمدی هم به تنهایی کاری از پیش نمیبرند. در واقــع نظام هــای سیاســی در صورتــی کارآمــد ارزیابــی میشــوند کــه عــلاوه بــر موفقیــت در تحقــق اهــداف یــا فلســفه وجودیشــان، موفــق بــه کســب حداکثــرِ رضایــت اجتماعی هم در مورد عملکرد خود بشوند.
در کشور ما چقدر به این محور آینده ساز توجه شده است؟
اساس سند چشم انداز ۱۴۰۴ نتیجه همین توجه است. امروز چین و عربستان از افق ۲۰۳۰ برای خود حرف میزنند، در حالی که ما این افق را سالها قبل در ابلاغیه رهبری تحت عنوان سند چشم انداز ۱۴۰۴ ترسیم کرده بودیم، ولی بر خلاف چین و عربستان، تحقق آن را تبدیل به یک مطالبه ملی و بین المللی نکردیم!
جالب است اگر همین امروز سند چشم انداز ۱۴۰۴ را مرور کنیم، تصویری بسیار روشن از نقش ممتاز کارآمدی در تحقق اهداف آن قابل مشاهده است.
با این مختصات، آیا تحقق اهداف و آرمانهای سند چشم انداز ۱۴۰۴، افق روشنی در پیش دارد؟
متاسفانه با نگاهی گذرا به شاخصها و اهداف سند در کنار بی توجهی فضای رسانهای کشور، پاسخ سوال شما منفی است و اصلیترین علت این خسارت هم، عدم توجه جمعی و حساسیت ما نسبت به جابجایی جایگاه مسائل اصلی با موضوعات فرعی و حاشیهای در کشور است. معضلی که آنقدر در طی سالهای اخیر فرآگیر شده، که گویا فرصتی برای پیگیری آرمان بلند نظام اسلامی برای ایران ۱۴۰۴ باقی نگذاشته است!
لطفا از سند چشم انداز ۱۴۰۴، آرمان بلند نظام اسلامی و رابطه آن با ارتقاء جایگاه کارآمدی بگویید؟
بنظرم بهتر است برای درک جامعتر موضوع کارآمدی از بیانیه گام دوم انقلاب شروع کنیم که در آن از «نیروی انسانی کارآمد» با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی به عنوان «مهمترین ظرفیت امیدبخش» برای آینده کشور نام برده شده است که تاکنون به میزان اهمیت آن، مورد توجه جدی قرار نگرفته است. جالب است که بدانید بخش ویژه کارآمدی در بیانیه گام دوم انقلاب، قبلا در سند چشمانداز ۱۴۰۴ با جزئیات بیشتر مورد تاکید قرار گرفته و متذکر شده که ایران ۱۴۰۴ باید با تاکید بر جایگاه «توسعه کارآمد»، الهامبخش جهان اسلام با تحکیم الگوی مردمسالاری باشد. (نقل به مضمون).
این در حالی است که شاخصهای نیروی کارآمد نیز در سند چشم انداز ۱۴۰۴ با تعابیری نظیر "فعال، مسئولیتپذیر، ایثارگر، مؤمن، رضایتمند، برخوردار از وجدان کاری، انضباط، روحیه تعاون و سازگاری اجتماعی، متعهد به انقلاب و نظام اسلامی و شکوفایی ایران و مفتخر به ایرانی بودن... " مطرح شده، ولی این شاخصها هم مورد پیگیری جدی برای ایجاد گفتمان ملی کارآمدی قرار نگرفته و همین غفلت تاریخی موجب شده که امروز بجای برجسته سازی برند ایران ۱۴۰۴ در فضای رسانهای و تبلیغاتی کشور، مشغول طرح مسائلی شده ایم که نه ما را به هدف مشخصی میرساند، نه اجازه میدهد اهداف سند چشم انداز ایران ۱۴۰۴ محقق شود. این موضوع یکی از مهمترین مصادیق تعبیر مبتنی بر کارآمدی از سوی رهبری درباره جابجا شدن اولویت دهی مسائل اصلی با مسائل فرعی کشور است؛ که تمرکز بر کارآمدی، تنها راه علاج آن است.
پیشنهاد شما به عنوان یک دانشگاهی فعال در حوزههای فرهنگی، اقتصادی و سیاسیی برای بهبود شرایط چیست؟
اول اینکه تمرکز بر کارآمدی و اصلی سازی رسانهای از آن، مانع تشتت و فرعی سازی مسائل دست چندم میشود. دوم، توجه ویژه گفتمانی به کارآمدی، فضای مسئولیت پذیری را شفاف میکند و سوم، با ایجاد توجه در ارکان نظــام به این محور حیاتی است که عــلاوه بــر کارآمــدی در ســطح ایــده، بــا انطباق عملی با ســاختارهای کارآمــد و کارگــزارانِ واجد کارآیی، باید بتواننــد ضمن تامین حداکثــر رضایــتمندی شــهروندان، بقــا و اســتمرار خــود را هم تضمیــن کنند.
مطلوبترین شکل کارآمدی در کشور در چهارضلعی کارآمدی از ایــده و ســاختار تا کارگــزار و رفتــار عینیت مییابد. یعنی ایده هــا بــه مثابــه نهاده هــای نظام هــای سیاســی عمــل میکننــد و ســاختارها، به عنوان دســتگاه پردازشــگر، و کارگــزاران بــا تکیه بر رفتارهــای مناســب و مطلــوب، خروجی هــای رضایــت بخــش و تضمیــن کننــده رفتار مطلوب و بقای سیســتم را تولیــد کننــد.
به نظر شما کارآمدی به چه حوزههای مختلفی قابل تعمیم است؟
کارآمدی یقینا به تمام حوزهها قابل تعمیم است چرا که هیچ برنامه یا روندی بدون کارآمدی نتیجه پایدار نخواهد داشت. به عنوان مثال رهبری سالها قبل در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما به نکته بسیار مهمی درباره «آرایش رسانهای کارآمد» اشاره فرمودند که امروز هم تنها راه علاج ضعفها و کاستیهای رسانهای ماست. ایشان در آن دیدار - که در آذرماه سال ۱۳۸۳ صورت گرفت-، اینگونه کارآمدی آرایش رسانهای را تشریح کردند که بخشی از آن در خاطرم هست. رهبری آن روز فرمودند: «.. امروز رقبای ما زیادند؛ چه منطقه ای، چه بینالمللی. الزام انجام این رقابت، داشتن «آرایش رسانهای کارآمد» در عرصهی استانی و ملی است، آرایش رسانهای کارآمد یعنی شنیدن صدای انقلاب و دیدن چهره انقلاب. در اینجا آرایش ما ضعیف است این آرایش باید کارآمد باشد؛ دارای قدرت انعطاف برای انطباق با شرایط گوناگون و پیشبینی نشده باشد.». وقتی اینگونه صریح و سلیس، رهبری ابعاد مختلف کارآمدی رسانهای را تشریح میکنند، چرا ما نتوانیم در تمام حوزهها از شاخصهای کارآمدی ایشان مطلع باشیم و به آن عمل کنیم.
ساختار کارآمد از دیدگاه شما چه نشانههایی دارد؟
یک ساختار کارآمد «انعطــاف پذیــر» است و «متعادل»، «معضل گشا» است و «بن بست شکن»، «تفکیک گر» است و «افق ساز». به عنوان مثال اصل تفکیک قوا در جمهوری اسلامی ایران، یک نشانه مهم از کارآمدی ساختاری است. یا مجمع تشخیص مصلحت نظام در صورت معضل گشایی یا بن بست شکنی، نشانه کارآمدی ساختاری است. با این تعریف از کارآمدی، هر ســاختاری بتواند در مقابــل تغییــر و تحــولات و شــرایط جدیــد از خــود واکنــشی نشــان بدهــد و از عهــده انجــام وظایــف جدیــدش بازنمانــد، یقینا در مدار کارآمدی است.
اشاره داشتید ارتقاء کارآمدی نیازمند تاثیر بر تمام حوزهها و اقدامات مختلف است. آیا کارآمدی شامل انتخاباتها هم میشود؟
اتفاقا سرچشمه کارآمدی در انتخابات است. البته نه در انتخاباتهایی با دوقطبیهای تخریبی! مقصود انتخاباتهای سالم و ایجابی است که میتواند سرچشمه کارآمدی باشد. ما اگر بتوانیم دو قطبی کارآمدی و ناکارآمدی را مبنای اصلی انتخاباتی قرار دهیم و مطابق دیدگاه رهبری به یک «آرایش رسانهای کارآمد» در میدان انتخابات برسیم، فرصت بهره مندی از مواهب کارآمدی را هم پیدا میکنیم وگرنه عدم تبیین اصولی کارآمدی توسط نخبگان جامعه و مراجع فکری، برای جهت دهی به برگزاری انتخابات ایجابی، این فرصت را به عدهای میدهد تا با عوامفریبی، میدان انتخابات را سلبی و تخریبی کرده و بر رقیبان کارآمد، متفوّق شوند! تجربههای انتخاباتی دو سه دهه اخیر بخوبی نشان میدهد، کم نبوده اند اشخاصی که با ادبیات فریبکارانه، ولی ناکارآمد، خود را به افکار عمومی تحمیل کرده و از این راه به مقاصد سیاسی خود رسیده و هزینههای بسیار زیادی را هم متوجه نظام نموده اند.
در یک انتخابات مبتنی بر کارآمدی، جامعه باید بتواند مسائل را فراتر از تخریبهای مقطعی، درست ببیند و درست تجزیه و تحلیل کند. جامعه باید بتواند در یک انتخابات مبتنی بر کارآمدی، بین خطاها و اشتباهات فردی و اراده حاکمیتی، تفاوت قائل شود و دچار خطای راهبردی تعمیم جزء به کل و برعکس نشود. البته معیار کارآمدی فقط به انتخابات برنمی گردد و مختص دولت و مجلس و این نهاد و آن سازمان هم نیست. پیشنهاد جهاد تبیین درباره «گفتمان کارآمدی» برای مقابله با همین تهدید مداوم است، چون تا زمانی که نتوانیم تحلیل درستی از وقایع داشته باشیم، در هر جایگاه و با هر نیتی که باشیم، ناکارآمدی بوجود میآوریم.
اگر نکتهای در پایان این مصاحبه دارید، بفرمایید؟
قبل از هرچیز تشکر میکنم از توجه شما به موضوع بسیار حیاتی کارآمدی و نقش مهم آن در آینده کشور، امیدوارم این مصاحبه آغازی بر جهاد تبیین کارآمدی باشد تا به عنوان منشور مسئولیت پذیری جمعی و فردی بتواند زمینه تحقق اهداف گام دوم انقلاب و اسناد بالادستی نظام در تامین رضایت حداکثری مردم را فراهم کند.
من به جد معتقدم «کارآمدی» بزرگترین بدهی جمعی و ساختاری ما به نظام و مردم است که باید در اولویت اول اقدامات آتی کشور قرار بگیرد، شخصاً بنا دارم با تمرکز بر تبیین کارآمدی در حوزههای مختلف، حداقل مسئولیت خود را در این زمینه انجام داده و بخشی از مسئولیت خود را ادا نمایم.
انتهای پیام/