آموزش و پرورش کشور بیمار است/ تصمیمات نظام آموزشی ارتباطی با تحقیقات علمی ندارد
به گزارش خبرنگار گروه آموزش و دانشگاه خبرگزاری علم و فناوری آنا، آموزش و پرورش از پایههای آموزشی و فرهنگی هر کشور است که میتواند در تربیت متخصصین و مدیران نقشآفرین باشد. نمیشود یک نظام آموزشی کتابمحور و اولویت یادگیری دانشآموزان آن براساس محفوظات باشد و انتظار داشت کارشناسان، مدیران و کارگزارانی خلاق از آن جامعه ظهور کنند.
از بستر نظامهایی اینچنین، افرادی فارغالتحصیل میشوند که انباشتی از علوم و دانشهای نظری هستند. محصلان و دانشگاهیانی که از مهارت، نوآوری و ایدهپردازی به دور هستند.
نظام آموزشی ایران درد کهنهای دارد و مثل یک بیمار که مدتها در بستر بیماری است به حال خود رها شده است. گویی کسی را یارای درمان این درد نیست.
چند سال پیش صاحبنظران و دلسوزانی در حوزه آموزش و پرورش دست به کار شدند و کتابی به نام آموزش و پرورش آینده با نگاهی به افق ۱۵۰۰ را به رشته تحریر درآوردند. مریم دانشگر از نویسندگان این کتاب حدود ۱۷ سال در آموزش و پرورش معلّمی کرد. بعد از فراغت از تدریس، ۱۲ سالی است که کارِ پژوهشی میکند و عضو هیئت علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است.
مریم دانشگر، عضو هیئت علمی گروه آموزش زبان و ادبیات فارسی در فرهنگستان زبان و ادب فارسی در مورد کتاب آموزش و پرورش آینده گفت: هیچ اُرگانی از ما نخواسته تا این کتاب را تألیف کنیم و سعی شده تا مقالات و مطالب از سرِ دلسوزی و صادقانه در کتاب آورده شود تا ضمن کاربردی بودن، قابلیت اجرایی هم داشته باشد. وی ادامه داد: اگر آموزش و پرورش میخواهد آیندهای داشته باشد باید به حرف دلسوزان و متخصصانش توجه کند.
در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانیم؛
آنا: وضعیت نظام آموزش و پرورش ایران را چطور ارزیابی میکنید و چقدر نیاز به تحول در سیستم آموزشی را ضروری میدانید؟
وضعیت آموزش و پرورش ایران بدتر از آن چیزی است که نیازمند تغییر باشد آموزش و پرورش کشور ما بیمار است
دانشگر: آموزش و پرورش کلیدیترین نهاد فرهنگی و تربیتی هر کشور است. در همه جهان هم، مراکز فرهنگی و آموزشی به نهاد آموزش و پرورش توجه ویژهای دارند؛ بنابراین نهادی با این اهمیت نمیتواند ایستا و جامد باشد و با تغییرات جهانی همراه نباشد. در ایران هم باید به این صورت باشد. پس در اینکه آموزش و پرورش در کشور ما نیازمند تغییر است، شکی نیست؛ اما این تغییر نیازمند شجاعت، عزم و اراده جدی است.
نکتهای را صراحتاً باید بگویم که وضعیت آموزش و پرورش ایران بدتر از آن چیزی است که نیازمند تغییر باشد. آموزش و پرورش کشور ما بیمار است. بدون هیچ تعارفی هم باید این را عرض کنم. متاسفانه سالها است سیاستگذاران آموزش و پرورش کشور تصمیمات ناگهانی در مورد نظام آموزشی میگیرند و این باعث میشود تا گرههای کوری در سیستم ایجاد شود که باز کردن این گرهها خودش وقت و انرژی زیادی را میطلبد.
تغییراتی باید در آموزش و پرورش انجام شود و از آن مهمتر هم اینکه تغییردهندگان این تغییر باید از متخصصان حرفهای و آکادمیک دانشگاهی باشند.
آنا: برنامه و مسیر تحولی آموزش و پرورش ایران باید چگونه باشد؟
کسی که وزیر میشود و یا مسئولیتی در نظام آموزشی را میپذیرد باید مدتی معلمی و یا در بدنه این سیستم خدمت کرده باشد تا آشنایی حداقلی از نظام آموزش و پرورش داشته باشد
دانشگر: باید برای مسیر تحولی آموزش و پرورش برنامه داشت. وقتی برنامه مدوّن و نقشه راه وجود نداشته باشد در هر دوره باید منتظر تغییراتی در نظام آموزشی باشیم. باید به تحقیقات علمی مرتبط با فضای آموزشی بها داده شود. اگر برنامهای وجود نداشته باشد منجر به تصمیمات ناگهانی و هیجانی و جابهجایی اشتباه به اشتباهی جدید میشود.
معتقدم قبل از هراقدامی برای تحول باید به وضعیت فعلی مدارس و سیستم آموزشی توجه کرد و به وضعیت گذشته و آینده نظام آموزشی فعلا کاری نداشته باشیم و سعی کنیم مثل یک پزشک که بیمار را معالجه میکند آموزش و پرورش، مورد معاینه قرار گیرد.
در کتاب آموزش و پرورش آینده هم که به همّت چهار فرهنگستان علوم پزشکی، هنر، زبان و ادب فارسی و علوم تهیه شد با این رویکرد که مهمترین معضل در آموزش و پرورش ایران چیست به این نتیجه رسیدیم که اگر آموزش و پرورش در کشور اصلاح شود خیلی از معضلات کنونی حل خواهد شد. بنابراین باید افراد متخصص و کاربلد که نگاه علمی دارند به موضوع آموزش و پرورش و تغییرات مورد نیاز آن ورود کنند.
الان میبینیم برخی مسئولان آموزشی با تحصیلات غیرمرتبط در بدنه سیستم آموزشی مشغول به فعالیت هستند. این از بدیهیات است که کسی که وزیر میشود یا مسئولیتی در نظام آموزشی را میپذیرد باید مدتی معلمی یا در بدنه این سیستم خدمت کرده باشد تا آشنایی حداقلی از نظام آموزش و پرورش داشته باشد.
آنا: آیا با اجرایی شدن سیاستهایی که در کتاب آموزش و پرورش آینده ذکر کردید میتوان امید داشت تا جایگاه نظام آموزشی ایران ارتقا یابد؟
شاید برخی محققان برنامهای برای تحول آموزش و پرورش آماده کنند، اما باید دید چقدر ظرفیت اجرایی در کشور وجود دارد و آیا اجرا کنندگان به اندازه محققان آن الزامی برای اجرا دارند یا خیر؟
دانشگر: نگاه ما در کتاب در ابتدای امر، نگاه به آینده نظام آموزشی در ایران بود. یعنی بنا بود نوعی آیندهپژوهی در مورد موضوع انجام دهیم؛ اما خیلی زود متوجه شدیم که در این کتاب، فقط میتوانیم نیمنگاهی به آینده داشته باشیم و باید به مسائل حالِ نظام آموزشی بپردازیم و بحثهای مرتبط با آیندهپژوهی که خیلی موضوع گستردهای است را به آیندگان بسپاریم.
نظام آموزشی در ایران از عمق و گستردگی زیادی برخوردار است؛ بنابراین ادعای این را نداریم که با یک کتاب بخواهیم مشکلات آموزش و پرورش در ایران را احصا و حل کنیم.
مهمترین مشکل در آموزش و پرورش ایران فاصله زیاد بین نظر و عمل است. شاید تیمی از محققان بیایند و برنامهای برای تحول آموزش و پرورش آماده کنند؛ اما باید دید چقدر ظرفیت اجرایی در کشور وجود دارد و اجراکنندگان آن آیا به اندازه محققان آن الزامی برای اجرا دارند یا خیر؟
دانشآموزان ما در مدارس بهخصوص در دورههای متوسطه که به سن نوجوانی و جوانی نزدیک میشوند بعضا مشکلات رفتاری، ارتباطی و مهارتی دارند. باید اینها حل شود یا آموزشهای لازم در سنین پایینتر به آنها داده شود. دانشآموزانی که سالها درس میخوانند، اما نمیتوانند ارتباط صحیحی برقرار کنند از مهارتهای زبانی چیز زیادی نمیدانند قادر به خوب گوش دادن نیستند و یا نمیتوانند به راحتی صحبت کنند. چرا؟ برای اینکه کتابهای ما پُر شده از محفوظاتی که در مورد این مهارتها، آموزشی به دانشآموز داده نشده است.
اگر به پژوهشگاههای آموزش و پرورش مراجعه کنید میبینید چه حجمی از تحقیقات در حوزههای مختلف آموزشی در قفسهها خاک میخورد
در مورد توصیههای سیاستی و چالشهای موجود آموزش و پرورش در کتاب آموزش و پرورش آینده نکتهای آمده است که مایل هستم به آن اشاره کنم. این چالشها طبق پیمایشی از تعدادی معلم و اعضای هیئت علمی گردآوری شده است که خلاصه آن به این شرح میآید:
- در هر دوره با تغییرات در ساختار دولتها شاهد تغییر در استراتژی، برنامهریزی و بیثباتی در آموزش و پرورش بودیم.
- بیگانهبودن برخی مسئولان آموزشی با مباحث آموزشی موجب شد تصمیمگیریهای غیرکارشناسی و غیرعلمی گرفته شود. نتیجه این نوع تصمیمگیری درحال حاضر در بدنه آموزش و پرورش قابل مشاهده است.
- دخالت نداشتن همه ذینفعان (معلم و دانشآموز) و بیتوجهی به مشارکت مردم و گروهها در تصمیمگیریهای مربوط به نظام آموزشی.
- نگرش آرمانی که موجب شد با ساختار صحیح و واقعی، فاصله چشمگیر داشته باشیم.
- فقدان نگاه ابزاری و برنامهای به پژوهشهای علمی صورت گرفته در مراکز علمی و پژوهشی نیز از مسائلی است که موجب شد تا دستآوردهای علمی به چشم نیاید.
شما اگر به پژوهشگاههای آموزش و پرورش مراجعه کنید میبینید چه حجمی از تحقیقات در حوزههای مختلف آموزشی تهیه شده است و در قفسههای این پژوهشگاهها خاک میخورد.
دستورالعملها و تصمیمات گرفته شده در حوزه آموزش و پرورش ارتباط چندانی با تحقیقات علمی و طرحهای پژوهشی ندارد
در دانشگاهها هم وضع همینطور است. پایاننامهها و رسالههای پژوهشی و علمی زیادی در حوزههای تعلیم و تربیت داریم. کدامیک از این مقالات در نظام آموزش و پرورش ایران به کار گرفته میشود؟ اینها مسائلی است که آموزش و پرورش ایران را به این نقطه رسانده است. درواقع دستورالعملها و تصمیمات گرفته شده در حوزه آموزش و پرورش ارتباط چندانی با تحقیقات علمی و طرحهای پژوهشی ندارد و براساس تفکر مدیریتیِ مسئولین وقت نوشته میشود.
آنا: وضعیت ایران در رتبهبندیهای آموزشی چطور است و آیا محتوای کتابهای درسی ما مناسب است؟
دانشگر: متاسفانه کتب درسی با اشکالات ویرایشی و نگارشی زیادی همراه است. کتاب درس سند ملی است و نباید با ایرادات محتوایی منتشر و به دست دانشآموزان برسد.
نظامهای آموزشی کشورهای مختلف هر ۵ سال در آزمونی بینالمللی به نام پِرلز شرکت میکنند. این آزمون مربوط میشود به فرآیند سواد خواندن که دانشآموزان ۱۰ ساله (پایه چهارم) طی یک آزمون مورد سنجش و ارزیابی قرار میگیرند.
در آزمون پرلز در حالیکه کشورهای زیادی روندی صعودی داشتند ما به جای صعود در سالهای اخیر روندی نزولی داشتیم!
رتبه ایران در این آزمون که نتایج سال ۲۰۱۶ آن در دسترس است ۵۲ شد. همه کشورهای جهان از نتایج این آزمون استفاده و سعی میکنند رتبه خود را در هر دوره بهبود ببخشند. به عنوان مثال کشورهای روسیه، سنگاپور و هنگکنگ در سال ۲۰۰۶ از رتبه ۱۵ تا ۱۷ برخوردار بودند. اما در رتبهبندی دوره بعد به چند کشور اول صعود کردند.
یعنی این کشورها در یک فاصله زمانی کم و با برنامهریزی توانستند به این رتبهها دست یابند. در حالی که ما در دورههای قبل رتبه ۴۸ بودیم، اما الان رتبه ایران به ۵۲ رسیده است و به جای صعود روندی نزولی داشتیم!
در حال حاضر کشورهای روسیه، سنگاپور، هنگکنگ، فنلاند و ایرلند جزء کشورهای اول در این رتبهبندی هستند جالبتر اینکه کشورهای امارات و عربستان و بحرین هم در این رتبهبندی بالاتر از ایران قرار گرفتند.
آنا: هرساله میلیونها دانشآموز در مدارس کشور تحصیل میکنند. بخشی از اینها وارد دانشگاه و بخشی از این دانشآموزان وارد بازار کار میشوند. از طرفی سیستم آموزشی ایران ادامه راه سیستمهای آموزشی کشورهای دیگر است که سالهاست این نوع آموزش منسوخ شده، آیا ادامه مسیر آموزشی مدارس ایران با این روشها صحیح است؟
معلوم نیست محتوای کتب درسی برچه اساسی نوشته شده است و کدام هدف و برنامه مرتبط با سند تحول با این محتوا تامین میشود
دانشگر: ما باید در مرحله اول به این باور برسیم که برای هر حرکتی نیازمند پشتوانه علمی و پژوهشی هستیم. باید هر گامی را با نقشه و برنامه به پیش ببریم. دوم اینکه نقشه و برنامه به جای کلی و آرمانی بودن باید واقعی و ملموس باشد تا قابلیت پیادهسازی داشته باشد.
یک سندی به نام تحول مصوب شده است سوال من این است، آیا قرار است این سند در مدارس ما تدریس شود؟ خیر. پس چگونه سند تحول در مدارس اجرایی میشود؟ پاسخ به این سوال این است که باید موارد مورد درخواست سند تحول در کتابهای درسی دیده و اجرایی شود. بنابراین اگر برنامه داشته باشیم و برنامه تحول در کتابها دیده شود آن موقع میشود انتظار داشته باشیم که قرار است شاهد تحولی در آموزش و پرورش باشیم.
درحال حاضر محتوای کتب درسی معلوم نیست برچه اساسی نوشته شده است و کدام هدف و برنامه مرتبط با سند تحول با این محتوا تامین میشود.
مدتی پیش تحقیقی در مورد اشعاری که در کتابهای فارسی آمده است انجام دادیم. متوجه شدیم در انتخاب دروس و شعرهای کتابهای فارسی هیچ برنامه و هدفی دنبال نشده است و ارتباط چندانی با هویت ملی و زبانی کشور ندارد و از هیچ قاعده آموزشی پیروی نمیکند. در واقع انتخاب دروس و شعرها سلیقهای و ذوقی شده است. البته تغییراتی در دروس کتابها در حال انجام و پیشرفتهایی داشته است، اما این پیشرفت بسیار کُند و آشفته است.
آنا: نظامهای آموزشی دنیا به کدام سو میروند؟
دانشگر: آنچه که مشخص است سیستمهای آموزشی دنیا به سوی مهارتمحوری حرکت میکنند. نظامهای آموزشی از مسائل نظری فاصله گرفتند. شما حتما دیدهاید دانشجویانی که به محض ورود به دانشگاه تغییر رشته میدهند و به این نتیجه رسیدند که وقتشان را در مدرسه هدر دادهاند. یا دانشجویان و دانشآموزانی که بهجای شرکت کردن در کلاسهای دانشگاه و درگیر شدن با مباحث تئوری ترجیح میدهند یا رشتههای دانشگاهی خود را به سمت رشتههای مهارتی تغییر دهند یا بهجای دانشگاه در کلاسها و دورههای بیرونی شرکت کنند. اینها همه نشان میدهد که نگاه مهارتی بر نگاه دروس نظری و تئوری که در گذشته بود، میچربد.
آنا: جایگاه معلمان در کشورهایی مثل ژاپن بالا است اما در ایران معلمان از جایگاه مناسب اجتماعی برخوردار نیستند؟
دانشگر: مسئله حقوق معلمان مسئلهای است که باید خیلی پیشتر از این حل و این احساس تبعیضی که معلمان دارند باید جدی گرفته میشد. من فکر میکنم هر انسانی باید از حقوق اولیه خود برخوردار باشد و احساس تبعیض نکند. حالا هر چقدر هم شما حرف از کرامت انسانی در مورد معلمان بزنید باز هم او این تبعیض در نگاه را با تمام گوشت و پوست خود حس میکند که از جایگاه مناسبی برخوردار نیست.
آنا: مقالهای که به قلم شما در کتاب آموزش و پرورش آینده منتشر شده است به موضوع هویت ملی پرداخته شد. آیا محتوای کتابهای درسی ما با هویت ملی و زبانی سازگاری دارد؟
دانشگر: من در مقالهای که در کتاب آموزش و پرورش آینده منتشر کردم اشارهام بیشتر روی تبیین هویت ملی دانش آموزان بود و سعی کردم شاخصهای مرتبط با سه مولفه زبانی را استخراج کنم. در این الگو به مولف کتابهای درسی میگوید که چگونه میتوانید به هویت ملی دانش آموزان بدون صرف هیچ هزینهای کمک کند.
در مورد هویت ملّی و زبانی باید بگویم بعضاً در کتابهای مقاطع مختلف شاید یک تصویری هم آمده باشد که یک خانواده در کنار هم نشستهاند و روی دیوار اتاقی که این خانواده در آن هستند تابلویی نصب شده است شما میبینید که این تابلو نشانگر چیزی نیست و چیزی روی آن نقش نبسته است. با اینکه میشود باتوجه به اینکه ما آثار و هنرمندان زیادی در خوشنویسی داریم و قدمت خوشنویسی ایران به چند قرن میرسد این تابلو یک تابلوی خط باشد یا حتی یک نقاشی که نشاندهنده بخشی از فرهنگ و آثار هنری کشور باشد. باور کنید دیدن آن تابلو خط یا تصویر پیام دارد اما متاسفانه میبینیم که یک تابلوی بیخاصیت که هیچ پیامی برای کودک و دانشآموز ندارد در کتاب نشان داده میشود. همه اینها میتواند حاوی پیامهایی در حوزههای زیباییشناسی، موسیقی کلام و خط فارسی و مسائل دینی باشد.
با رشد مدارس غیرانتفاعی و استعدادهای درخشان و ... عدالت آموزشی به عقب رفت سالهایی بود که همه مدارس همشکل یا نزدیک به هم بودند
آنا: میخواهم نظر شما را در مورد عدالت آموزشی در ایران بدانم؟
دانشگر: از روز اول که کتاب آموزش و پرورش آینده را نوشتیم عدالت آموزشی از موضوعات مورد توجه ما بود. واقعا این موضوع از مفاهیمی است که همه در مورد آن فقط حرف میزنند، و مغفول ماند. با رشد مدارس غیرانتفاعی و استعدادهای درخشان و ... عدالت آموزشی به عقب رفت. سالهایی بود که همه مدارس همشکل یا نزدیک به هم بودند.
الان مدارسی در کشور داریم که از ابتداییترین نیازهای دانش آموزان محروم هستند یا امکانات موجود آن مدارس از وضعیت مناسبی برخوردار نیستند. با این شرایط آیا شما انتظار دارید عدالت آموزشی داشته باشیم.
عدالت آموزشی فقط به امکانات و سطح مدارس نیست بلکه محرومیتهای آموزشی را نیز در برخی از مناطق ما شاهد هستیم. چند سال پیش بازدیدی از برخی مدارس چند روستای نزدیک شهر اهواز داشتیم. بچههایی که در آن مدارس دیدم از توان ارتباط با زبان فارسی و زبان معیار که زبان ملی است برخوردار نبودند. شما فکر کنید که این دانش آموز که در کلاس ششم است و هنوز نمیتواند با زبان فارسی درست صحبت کند چطور به این مقطع رسیده است وقتی حتی نمیتواند فارسی صحبت کند. با این وصف آیا میتوان به آینده آموزشی این دانشآموزان امید داشت؟
عدالت آموزشی در ایران اینقدر آشفته است که اصلا نمیتوان در مورد آن صحبت کرد
عدالت آموزشی در کشور اینقدر آشفته است که اصلاً نمیتوان در مورد آن صحبت کرد ما به برخی از دانشآموزان همان منطقه چند جمله ساده فارسی دادیم تا روی یک کاغذ بنویسند. بعد از نوشتن دیدیم نوشتههای این دانشآموزان اصلا قابل خواندن نبود!
جمعیت قابلتوجهی از دانشآموزان کشور در مدارس غیرانتفاعی و یا مدارس خاص درس میخوانند. بعد هم شاید در دانشگاههای عالی پذیرش شوند و فارغالتحصیل شوند. خب اگر تصور کنیم که این دانشآموز دیروز و معلم فردا که به این صورت درس خوانده قرار باشد در مدرسهای محروم یا کمبرخوردار تدریس کند چه انگیزهای دارد تا حاضر شود در اینگونه مدارس درس بدهد. عدالت آموزشی یعنی اینکه همه دانشآموزان وارد این چرخه شوند.
زمانی دولتها آمدند از بخشهای خصوصی برای ایجاد عدالت آموزشی و ارتقای فضای آموزشی کمک گرفتند. درواقع بخش خصوصی با این نیّت وارد سیستم آموزشی شد. امّا چه اتفاقی رُخ داد؟ شکل و شمایل برخی مدارس تغییر کرد و مدارس طبقهبندی شد. بعد از طبقهبندی شدن مدارس، بچهها و دانشآموزان طبقه بندی شدند. با دادن چند آزمون ورودی، دانشآموزانی از خانوادههایی که از سطح درآمدی بالاتری برخوردار بودند وارد مدارس استعدادهای درخشان و ... شدند در حالیکه اصلا شاید آن دانشآموز جزء استعدادهای درخشان هم نباشد و فقط بخاطر اینکه پدر و مادرش پول زیادی خر ج کردند او توانست وارد این مدارس شود.
آنا: آیا نکتهی پایانی دارید؟
کُل خیابان ایرانشهر پُر شده از ساختمانهای عریض و طویل آموزش و پرورش با انبوه نیروهای انسانی و جلسات پیدرپی و ...
عدالت آموزشی اینطوری محقق نمیشود
دانشگر: یکی از دوستان تعریف میکرد در یکی از شهرهای آلمان با اداره آموزش و پرورش آن شهر کاری داشت بعد از کلی پرسوجو متوجه شدیم آموزش و پرورش آن شهر در یک آپارتمانی که تابلوی کوچکی هم داشت واقع شده است. حالا شما مقایسه کنید با ساختمانهای آموزش و پرورش در کشور خودمان. کُل خیابان ایرانشهر پُر شده از ساختمانهای عریض و طویل آموزش و پرورش با انبوه نیروهای انسانی و جلسات پیدرپی و ...
عدالت آموزشی اینطوری محقق نمیشود.
باید دید کشورهایی که ظرف چند سال توانستهاند نظامهای آموزشی خود را ۱۵ پله ارتقا دهند چه کار کردند. چه اشکالی دارد که از تجربیات کشورهای دیگر درس بگیریم.
در یکی از مقالات کتاب آموزش و پرورش آینده آمده است، لازم است شورایی از متخصصان آموزش و پرورش تشکیل شود و به بررسی نظامهای آموزشی کشورهای سردمدار در آموزش و همچنین کشورهایی که در گذشته نه چندان دور، آموزشی در سطح ایران داشتهاند و الان پیشرفت قابل ملاحظهای داشتند بپردازد. شرکت در ارزشیابیهای بینالمللی برای بررسی وضعیت موجود آموزش و پرورش ایران ضروری است.
به هرکدام ازاین نکات کلیدی اگر توجه شود میتواند گرهگشا باشد. البته سعی شده است در کتاب آموزش و پرورش آینده حرفهای آرمانی و نشدنی زده نشود و هر مطلب و مقالهای قابلیت اجرایی داشته باشد.
انتهای پیام/