اگر بخواهیم وارد عرصه تولید شویم، نهاد علم باید پرسشگر شود
به گزارش گروه آموزش و دانشگاه خبرگزاری علم و فناوری آنا، علی مبینی دهکردی در دومین نشست از سلسله پیشنشستهای همایش ملی مرجعیت علمی که با عنوان «شاخصهای مرجعیت علمی و چگونگی ارتقای آن» در ایرانداک برگزار شد، به بیان مرجعیت علمی در نگاه امانوئل کانت (فیلسوف) پرداخت و گفت: فرد در مرتبه اول شناخت قرار دارد و در پایینترین سطح به بیان نظر خود میپردازد و مرتبه دوم باور فرد نسبت به شناخت خود اوست؛ اما اگر بخواهد به مرجعیت علمی برسد، باید به مرحله سوم یعنی دانش برسد. او باید از باور و نظر فردی عبور کرده و به نوعی جهان شمولی برسد که بر پایه آرمانها و از نوعی در هم تنیدگی و بهم پیوستگی برخوردار باشد.
مبینی با طرح این سؤال که نهادهای علم چطور به جامعیت در تئوری علم میرسند؟ پاسخ داد: اگر در تئوریپردازی سهم نداشته باشیم، به راحتی نمیتوانیم به مرجعیت علمی برسیم. اگر از ظواهر عبور نکنیم و به سطح اندیشهها نرسیم و اگر تحقیق مسئله را حل نکند و جامعیت نداشته باشد، این تحقیق یا پژوهش شاید کاری بینتیجه باشد.
استاد دانشگاه تهران بر تفاوت مرجعیت علمی و مرجعیت جهل، تاکید کرد: هر چه پاسخگویی به نیازها را به خرافات نسبت دهیم، مرجعیت جهل را تقویت میکنیم، ولی هر چه پاسخها و راهحل را بر اساس علم بیابیم، به مرجعیت علمی نزدیکتر شدهایم. در نهایت ظاهربینی، سطحینگری و جزم اندیشی، پرسش را برنتابیدن و نقد را تشویق نکردن میتواند ما را در مسیر مرجعیت جهل قرار میدهد.
عضو هیئتعملی دانشگاه تهران در مورد مسئولیت مرجعیت علمی، گفت: سه گروه شامل نقشآفرینان، ناظران بیطرف و تئوریسازان مرجعیت علمی را برعهده دارند که باید هر سه گروه تقویت و تشویق شوند. اگر هر کدام از این گروهها تقویت نشود، مبنای مرجعیت علمی تقویت نخواهد شد.
وی تأکید کرد: دانشگاهها بازیگران مرجعیت علمی هستند، ناظران بیطرف از متن و بطن جامعه و بر اساس اصول و معیارهای مسیر تولید علم قضاوت میکنند که این اصول محصول کار تئوریسازان و فیلسوفان است. در نظام علمی برای رسیدن به مرجعیت محتاج ناظران و فیلسوفان هستیم و باید آنها را تقویت کنیم.
مبینی ادامه داد: نقد مشفقانه و سازنده در مرحله بعد از تولید علم است و برای شکلگیری این سه گروه باید ایفای نقش کنند. مرجعیت در علم را فینفسه و بالذات بررسی میکنیم که در لایه سوم شناخت است، اما این سؤال مطرح است دروس تعلیمی و تدریسی که اکنون داریم، با همه نقاط ضعف و قوت در دوره زایش و بالندگی است یا در دوره اقتباس و در واقع در چه جایگاهی قرار داریم؟ تئوریپردازی برای طراحی شاخص چیست؟ آیا پروژههای تحقیقاتی و پژوهشها و مطالعات از هم تفکیک شده؟ آیا در قالبهای از پیش طراحی شده است؟
وی با تأکید بر بالندگی و اصیل بودن نظریههای مبنایی تولید علم هنگام انجام پژوهش، تصریح کرد: عمل کردن در قالبهای از پیش تعیین شده دشمن حقیقی مرجعیت علمی است و اگر از قالب دیگران استفاده میکنیم، در واقع کار آنها را با اسم و رسم دیگری ارائه میدهیم.
استاد کارآفرینی دانشگاه تهران با استناد به ایجاد دفاتر وزارت خارجه آمریکا برای توسعه علوم و فناوریهای راهبردی جدید، گفت: این دفاتر شامل دفتر کلان داده، هوش مصنوعی و زیست فناوری در دفتر وزارت خارجه و دفتری برای توسعه کارآفرینی در پنتاگون نشان میدهد قدرت و علم با هم رابطه مستقیمی دارند و تمام علوم و فناوری امروز از علوم غیرنظامی و شهری گرفته تا نظامی در واقع ناشی و منشعب شده از تحقیقات و توسعه در بخش دفاعی و نظامی است.
وی تأکید کرد: بنابراین بین این دو رابطه قطعی وجود دارد، حوزه صنعتی و دفاعی و در هم تنیدگی علم و قدرت را نمیتوان فراموش کرد؛ در یک کلام علم قدرتساز و قدرت علمساز است.
مبینی با اشاره به یکی از پژوهشهای کنگره آمریکا، گفت: بر اساس این تحقیق هر نفر (دانشمند مهاجر) در این کشور ۱۵ میلیون دلار به قدرت علمی آمریکا اضافه میکند، همچنین ۱۳۳۲ فرد در جهان تاکنون جایزه نوبل گرفتهاند که از این تعداد ۷۳۰ نفر از آمریکا بودهاند، ولی ۳۰ درصد این افراد متولد خارج از آمریکا هستند؛ بنابراین جذب نخبگان جهانی و نرخ نوآوری و فناوری در تولید و مرجعیت علم مهم است.
مبینی بر توجه به اقتضائات جهانی در تحقیق و توسعه تاکید و خاطرنشان کرد: برای نمونه حالا که منابع محیطی جهان بر اساس مصرف بیرویه به تنگنا میرسد، میبینیم نقش اقتصاد منابعپایه کمرنگ شده و اقتصاد دانشبنیان بیشتر و مهمتر میشود.
وی نرخ تبدیل مقالات به پتنت (ثبت اختراع بینالمللی)، تجاریشدن محصولات و ... را مؤلفههای دیگر در کسب مرجعیت علمی برشمرد و گفت: میبینیم دانشگاه متکی به بودجه دولت است و این سؤال مطرح میشود که چه کنیم دانشگاه تنوع درآمد داشته باشد؟ یا استاد بتواند دانایی خود را به توانایی و خلق ثروت تبدیل کند؟ یا دانشآموخته مهاجرت نکند و محصول دارایی او صادر شود. جواب این است که باید به سمت توانمندسازی دارایی، توانمندسازی خلاقیت به معیشت و افزایش نرخ ماندگاری دانشآموختهها و نخبگان برویم.
انتهای پیام/