نگاهی به تداوم نشست «کمپ دیوید»/ خطر تبدیل دوستیها به دشمنی همچنان باقی است
به گزارش گروه جهان خبرگزاری علم و فناوری آنا- کتایون مافی: هفته گذشته سران ژاپن و کره جنوبی در خانه ییلاقی رؤسای جمهور آمریکا در «کمپ دیوید» حاضر شدند و بار دیگر نام این خانه که شهرتش به امضای «پیمان کمپ دیوید» برمیگردد، درمیان تیتر اخبار جای گرفت.
برگزاری نشست امنیتی کمپ دیوید و اعلام اتحاد و همکاری سه کشور شرکتکننده در این نشست، نقطه عطف این اخبار بود و به وضوح پیامهای متعددی را به چین و کره شمالی ارسال میکرد.
هرچند، جلوگیری از اقدامات پکن در دریای چین و مقابله با تهدیدهای این کشور مهمترین هدف این نشست عنوان شد و سه کشور ضمن اعلام همکاری، با برگزاری رزمایشها و اجلاس سالانه سران و تبادل اطلاعات موافقت کردند اما انتشار این اخبار حکایت از آن داشت که آمریکا، ژاپن و کره جنوبی با نگرانی زیادی به اقدامات چین مینگرند.
بهعلاوه، تسلیحات هستهای و برنامه موشکی کره شمالی در این منطقه مدتها است که به عنوان یک تهدید بزرگ برای هر سه کشور تلقی میشود.
با این حال، موضوعات دیگری نیز در ورای این اتحاد به چشم میخورد.
به خاطر داشته باشید که چندی پیش «کانگ سون نام» وزیر دفاع کره شمالی، درباره دیدار «کیم جونگ اون» رهبر کره شمالی با «سرگئی شویگو» وزیر دفاع روسیه، گفت که او بر قصد خود برای تقویت همکاریهای نظامی و امنیتی بین پیونگیانگ و مسکو مصمم است.
بدون شک، این دیدار با چراغ سبز چین به پیونگیانگ انجام شد و این موضوعی نبود که از سوی آمریکا بیپاسخ بماند. در نتیجه، نشست کمپ دیوید با حضور سران سه کشور و وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی آمریکا برگزار شد. در حقیقت، بایدن به نوعی نشان داد که این جلسه صرفاً یک نشست هماندیشی نبود و سطح آن بالاتر از دادههایی است که رسانهها به آن اشاره کرده بودند.
برآیند نشست
با اتمام نشست، همکاریهای سهجانبه، برای مقابله با تهدیدهای پیونگیانگ و ادغام دفاع موشکی بالستیک و تبادل فناوری نظامی میان روسیه و کره شمالی و سیاست توسعهطلبانه چین در تایوان از مهمترین نتایج آن اعلام شد.
به علاوه شرکتکنندگان خواهان تقویت همکاری خود در زمینه نظامی از جمله همکاری در زمینه دفاع موشکی بالستیک شدند و تعهد کردند تا تحریمها علیه روسیه را تشدید کنند.
«خلع سلاح هستهای کامل» کره شمالی و برقراری ارتباط آسان با یک خط تلفن امن برای تماس در زمان بحران و صلح، تصمیم دیگری بود که در پی این نشست عنوان شد.
نگاهی به استراتژی بایدن
اولین پرسشی که پس از برگزاری این نشست مطرح شد، چرایی برگزاری آن بود. نگاهی به رویکرد سیاست خارجی «جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا، نشان میدهد که وی بر منطقه هند و اقیانوسیه تمرکز کرده و نتیجه آن تا کنون امضای پنج قرارداد نظامی با کشورهای منطقه و افزایش پایگاهها و مانورهای نظامی آمریکا در شرق آسیا بوده است.
آمریکا تلاش میکند تا کمربندها را به دور چین محکمتر و از طریق اتحادها، بازدارندگی تنش با پکن را مدیریت کند
البته این اقدام ها برای ایجاد نگرانی در دولت پکن انجام شده، اما ناظران سیاسی بر این باورند که استراتژی بایدن در مورد چین، مانند ایران است و واشینگتن به دنبال رویارویی نظامی با پکن نیست.
در واقع، آمریکا تلاش میکند تا کمربندها را به دور چین محکمتر و از طریق اتحادها، بازدارندگی تنش با پکن را مدیریت کند.
کارشناسان مهمترین دلیل این تصمیم را درهم تنیدگی اقتصاد آمریکا و چین میدانند و تأکید می کنند که پرهیز از بازی با کارت نظامی در مورد دولت چین نیز صادق است.
بخش دیگری ازاین رویکرد سیاسی، برنامههای واشینگتن برای جلوگیری از توسعه چین و بهکارگیری سیاست بیریسک و استقلال کامل از این کشور است.
این اقدام خطر مبادلات اقتصادی را کاهش داده و به علاوه میزان نفوذ چین در تولیدات صنعتی آمریکا را کاهش میدهد.
همچنین واشینگتن به دنبال تنظیم و تعدیل تعامل اقتصادی خود با پکن است چرا که بخش زیادی از صنایع مهم آمریکا از جمله صنایع مربوط به استیل و فولاد در چین قرار دارد و آمریکا محصولاتش را در این کشور تولید میکند.
ایجاد ناتوی کوچک
در ادامه، دولت بایدن قصد دارد با همراهی کره جنوبی و ژاپن، نسخه جدیدی از پیمان آتلانتیک شمالی را در قاره آسیا ایجاد کند.
در بیانیه پایانی نشست سهجانبه سران سه کشور، ۱۰ بار واژه صلح تکرار شد، اما برخی تحلیلگران تأکید می کنند که تشکیل یک ناتوی کوچک در آسیا از دیگر اهداف این اجلاس است.
در مقابل، چین، روسیه و کره شمالی نیز از پای ننشسته و به دنبال چالشی واحد علیه ناتوی آسیایی هستند. پکن در سالهای اخیر به طور فزایندهای مشارکت خود را با مسکو گسترش داده و چندین دهه است که اتحاد خود را با پیونگیانگ نیز تقویت کرده است. ارتقاء اخیر سطح روابط روسیه و کره شمالی و گمانهزنیها در مورد همکاری احتمالی روسیه در پیشرفتهای موشکی کره شمالی نیز گواهی بر این ادعا است.
تردید در تداوم یک استراتژی
با این حال، برخلاف انتظار بایدن از طولانی بودن این اتحاد، ماندگاری آن مورد تردید قرار دارد.
تهدیدهای کره شمالی و نگرانیها در مورد تحرکات چین در آسیا و اقیانوسیه، موجب شده تا ژاپن و کره جنوبی قرنها اختلاف را کنار گذاشته و در ائتلافی سهجانبه به ایالاتمتحده بپیوندند. اما این اختلاف ها از جمله مسائلی است که موجب تردید در تداوم این اتحاد شده و انتظار میرود که اختلاف های طولانیمدت آنها، تلاشهای آمریکا را با مشکل مواجه کند.
اختلاف تاریخی سئول-توکیو و نامعلوم بودن دوام زمامداری احزاب حاکم بر ژاپن و آمریکا، بزرگترین موانع بر سر راه دوام استراتژی بایدن است
تنها یک سال پیش، تصور چنین دیداری دشوار بود. پس از به قدرت رسیدن «مون جیاین» رئیسجمهور اسبق کره جنوبی از حزب لیبرال، روابط سئول و توکیو به نازلترین حد خود رسید و سال گذشته که «یون سوک یول» محافظهکار به قدرت رسید، دو طرف تصمیم گرفتند که از مناقشات تاریخی عبور کنند.
از سوی دیگر، «فومیو کیشیدا» نخستوزیر ژاپن، با محبوبیت کمی در داخل کشورش مواجه است و اگر حزب او نتواند اکثریت آرا را کسب کند، ممکن است تلاشهایش پس از انتخابات مجلس در سال ۲۰۲۴ با مشکل مواجه شود.
نگرانی دیگر تعیین رئیسجمهور بعدی آمریکا است، بایدن گفته است در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴ شرکت میکند؛ اما ممکن است فردی به جای او روی کار بیاید که تعهد کمتری به اتحادهای جهانی داشته باشد.
خنثیسازی سیاستهای رقیب
سؤال مهم این است که با توجه به حساسیتها در منطقه و حضور پرقدرت چین، چگونه قرار است مناسبات بازدارندگی از سوی این سه کشور به مرحله اجرا برسد
درنهایت، آمریکا تلاش میکند تا سیاستهای اردوگاه رقیب را برای به چالش کشیدن نظم فعلی بینالمللی خنثی کند. آمریکا با وجود پیمان آتلانتیک شمالی از وقوع چنین شرایطی در اروپا نگرانی ندارد و در منطقه اقیانوس های هند و آرام، نیز ایالاتمتحده در اتحاد چهارگانه با ژاپن، فیلیپین و کره جنوبی و همچنین پیمان سهجانبه «آکوس» با انگلیس و استرالیا در حال پیشبرد استراتژی خود است.
اما در منطقه شرق آسیا، اوضاع تا حدودی متفاوتتر است. هرچند کره جنوبی و ژاپن از متحدان آمریکا محسوب میشوند، اما در عین حال رقابتهایی را با یکدیگر دارند، به همین دلیل میتوان گفت کمپ دیوید صرفاً به اجرای دستور کارها بستگی ندارد، بلکه در این میان ثبات و پایداری از اهمیت بیشتری برخوردار است.
از سوی دیگر، سؤال مهم این است که با توجه به حساسیتها در منطقه و حضور پرقدرت چین، چگونه قرار است مناسبات بازدارندگی از سوی این سه کشور به مرحله اجرا برسد؟
به طور قطع، مواجهه با چین به عنوان دومین اقتصاد جهان چندان ساده نیست. اقتصاد اروپا در یک سال ونیم گذشته بابت جنگ اوکراین به اندازه کافی ضربه خورده و دیگر توان تحمل یک ضربه دیگر اقتصادی از جانب چین را ندارد. همچنین چین از لحاظ نیروی نظامی هم در وضعیتی قرار دارد که بهطور حتم قدرتهای غربی برای تقابل با آن به هیچ عنوان حاضر به ریسک کردن نیستند.
بنابراین، این تعهد به اندازه پیمان امنیتی ناتو گسترده نیست که حمله به یک عضو را حمله به همه میداند و به اندازه معاهده های دفاعی هم که ایالات متحده جداگانه با ژاپن و کره جنوبی بسته است، محکم نیست.
در این میان، سئول و توکیو باید متوجه باشند که صلح و ثبات بلندمدت منطقه، یک محیط خارجی پایدار را برای توسعه اقتصادی آنان فراهم آورده و توسعه اقتصاد چین به عنوان کشوری با بیشترین منابع، بازار، پایگاههای صنعتی و مراکز لجستیک است که توسعه پایدار منطقه را موجب شده است.
به یاد داشته باشیم که چین برخلاف آمریکا از یک نظم جهانی متفاوت استقبال می کند و میخواهد جایگزین آمریکا باشد و دستانش را از شرق آسیا تا خاورمیانه و حتی اروپا و کارائیب درازتر کند، بنابراین قمار این دو کشور (کره جنوبی و ژاپن) بر سر آینده خود با انتخاب ملحق شدن به بازی ژئوپلیتیکی ایالات متحده، ممکن است دوستیها را به دشمنی مبدل کند.
انتهای پیام/