آیه مباهله قویترین دلیل برتری اصحاب کساء بر دیگران
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم وفناوری آنا، فاطمه ملکی ـ مباهله یکی از رویدادهای مهم صدراسلام است که در روز ۲۴ ذیالحجه سال دهم هجری بین پیامبر (ص) و مسیحیان نجران رخ داد که آیه ۶۱ سوره آل عمران با این موضوع بر پیامبر اسلام (ص) نازل شد. «فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَللَّعْنَتَ اللَّـهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ. بنابراین، پس از فرا رسیدن علم [وحی]به تو، هر کس درباره او [حضرت عیسی (ع)]با تو به چالش برخیزد، به او بگو: بیایید تا فرزندانمان و فرزندانتان و زنانمان و زنانتان و جانهایمان و جانهایتان را فراخوانیم. آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم.»
جریان از این قرار است که پیغمبر اسلام (ص) به همه کسانی که در جزیرةالعرب ساکن بودند، پیغام فرستادند که موضع خود را نسبت به دین جدید روشن کرده و یکی از سه راه پیشنهادی را بپذیرند: «اسلام بیاورید، قبول جزیه کنید یا از جزیره بیرون روید». آنها گفتند: «به مدینه میآییم و از راه گفتگو مسئله را حل میکنیم». هنگامی که آنها به مدیدنه رفتند، پیامبر (ص) به آنها گفتند: «باید یکی از همان راههای سهگانه را انتخاب کنید». آنها گفتند: «ما هیچکدام را انتخاب میکنیم. از کجا بدانیم که دین تو بر حق است و تو فرستاده خدا هستی؟»
پیامبر (ص) فرمودند: «مباهله میکنیم. ما یک طرف میایستیم و شما طرف دیگر و هر دو دعا میکنیم که هر کدام برحق است، پیروز شود و طرف ناحق نابود گردد. اگر به گمان شما من دروغگو باشم، نابود میگردم و شما پیروز میشوید. اما اگر برعکس باشد، شما نابود خواهید شد». آنها مسئله را خیلی جدی نگرفتند و پیشنهاد پیامبر (ص) را پذیرفتند و قرار شد که روز ۲۴ دیالحجه مباهله (نفرین) کنند.
پیامبر اسلام (ص) صبح زود از شهر خارج شدند. در حالی که امام حسین (ع) را در بغل گرفته بودند و دست امام حسن (ع) در دستشان بود، حضرت زهرا (س) به دنبال ایشان و حضرت علی (ع) پشت سر همه حرکت میکردند. حضرت رسول (ص) در راه به این چهار نفر فرمودند: «هر دعایی کردم، شما آمین بگویید».
نمایندههای گروه اعزامی نصاری دو نفر به نامهای «سید» و «عاقب» بودند. هنگامی که این دو نفر پیامبر (ص) را دیدند، بین خودشان گفتند: «این حرکت، حرکت یک پیغمبر است نه یک انسان خودخواه و سلطهجو؛ چرا که اگرایشان یک انسان قدرتطلب بود، با جاه و جلال و شوکت میآمد، حال آنکه او با دو فرزند کوچک و دختر و دامادش میآید». یکی از آنها به دیگری رو کرد و گفت: «من صورتهایی میبینم که اگر رو به آسمان کنند و از خدا بخواهند، خداوند کوهها را از جا میکند، مبادا با اینها مباهله کنی!». از این رو نمایندههای گروه اعزامی نصاری نزد پیامبر (ص) آمدند و گفتند: «حاضریم پیشنهادهایتان را بپذیریم».
اجماع محدثان و مفسران شیعه و اهل سنت به جریان مباهله
همه محدثان و مفسران شیعه و اهل سنت، به اجماع جریان مباهله را همین گونه نقل کردهاند. در صحاح اهل سنت، معتبرترین کتابهای شیعه و معتبرترین تفسیرها این جریان مطرح شده است؛ بنابراین در صحت سند این جریان جای هیچگونه شکی نیست.
فخر رازی میگوید: «جریان مباهله از مسائل مورد اتفاق بین شیعه و سنی است» (۱)
شیخ مفید که او را معلم شیعه و عمید الطائفه میدانند، در کتاب «اختصاص» این داستان را با سندهای معتبر نوشته است.
علت همراهی حضرت زهرا (س) با پیامبر (ص) در روز مباهله
زمخشری از بزرگان مذهب حنفی و معتزلی و مفسر صاحب نظر است که علاوه بر تفسیر قرآن کریم روایتهای مربوط به هر آیه را توضیح داده است. وی درباره همراهی حضرت زهرا (س) و امیرالمؤمنین (ع) و حسنین (ع) با پیامبر (ص) در روز مباهله میگوید: «ممکن است اشکال شود که پیامبر (ص) به چه سبب فرزندان حضرت زهرا (س) و حضرت امیر (ع) را همراه خود بردند؟ کسی که به جنگ میرود، نباید خانوادهاش را در معرض خطر قرار دهد. علاوه بر این هدف از مباهله تشخیص راستگو بودن پیامبر (ص) بود و این مسئله به پیامبر (ص) و تکذیبکنندگان ایشان اختصاص داشت. در پاسخ به این اشکال میگویم: از این که پیامبر (ص) عزیزانش را همراه خود بردند، پی میبریم که پیامبر (ص) به آنچه گفتند، ایمان داشتند. کسی که پاره جگرش را در معرض چنین مباهلهای قرار میدهد، صد درصد به آنچه میگویند، مطمئن است. از این رو پیامبر (ص) یقین دارند که دشمنشان دروغ میگوید و خطری متوجه عزیزانشان نیست».
زمخشری در ادامه میگوید: «پیامبر (ص) ابناء و نساء را بر خودشان مقدم کردهاند تا جایگاه و عزت و احترام آنها را برسانند». آخرین جمله زمخشری دیدگاه او را نسبت به اهل بیت (ع) مشخص میکند. وی میگوید: «آیه مباهله قویترین دلیل برتری اصحاب کساء بر دیگران است». (۲)
ا) تفسیر کبیر، جلد ۸، صفحه ۸۰
۲) تفسیر کشاف، جلد یک، صفحه ۳۶۹، برگرفته از کتاب پرتو ولایت نوشته آیتالله محمدهادی معرفت
انتهای پیام/