بحران مخاطب در تئاتر کودک جدی است+ فیلم
به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، مریم کاظمی، کارگردان، نویسنده و بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون است. او در سال ۶۵ از هنرکده هنرپیشگی تحت نظر مصطفی اسکویی فارغالتحصیل شد. پس از آن تحصیلات عالی خود را در دانشگاه تهران دنبال کرد و در سال ۷۱ مدرک کارگردانی و بازیگری را از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران دریافت کرد. وی از سال ۸۵ تاکنون با تمرکز بر تئاتر کودک آثار متعددی دراین زمینه تولید کرده است. او موسس و سرپرست گروه تئاتر مستقل است و جوایز متعدد بازیگری، نویسندگی و کارگردانی از جشنوارههای تئاتری و سینمایی را در پرونده هنری خود دارد.
به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، مریم کاظمی، کارگردان، نویسنده و بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون است. او در سال ۶۵ از هنرکده هنرپیشگی تحت نظر مصطفی اسکویی فارغالتحصیل شد. پسازآن تحصیلات عالی خود را در دانشگاه تهران دنبال کرد و در سال ۷۱ مدرک کارگردانی و بازیگری را از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران دریافت کرد. وی از سال ۸۵ تاکنون با تمرکز بر تئاتر کودک آثار متعددی در این زمینه تولید کرده است. او مؤسس و سرپرست گروه تئاتر مستقل است و جوایز متعدد بازیگری، نویسندگی و کارگردانی از جشنوارههای تئاتری و سینمایی را در پرونده هنری خود دارد.
در کارنامه این بازیگر عضویت در هیئتمدیره انجمن کارگردانان، هیئتمدیره انجمن بازیگران خانه تئاتر، تدریس در دانشکده هنرهای زیبا، دبیر بیست و چهارم و بیست و پنجمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان همدان را دارد.
وی در تئاترهایی، چون سی مرغ، سیمرغ، ارکستر زنان آشویتس، چکامه نخست، سفارتخانه، فاطمه عنبر، درد دل با سگ، توراندخت، چمدان، حسن سنتوری، خواب در فنجان خالی، گوشهنشینان آلتونا، و ... بازی کرده و تئاترهایی، چون خوابگردها، برج عقرب، شهود، گردونه، رؤیای ماه، دیوها و آدمها، کلوچه دارچینی، ماه پیشونی، غول بزرگ مهربان، شاهزاده خانم بدترکیب، خاله مرجان و خروس، نمایشهای یک پنجمک، خسیس، رؤیای شب تابستان، ساعت هشت در کشتی و آخرین نیز سیندرلا را کارگردانی کرده است.
کاظمی در فیلمها و مجموعههای تلویزیونی زندگی، مثل یک لبخند، گل کل و بلبل، کلاه قرمزی، جای خالی دریا، سلام کوچولو، این زمینیها، گروه هفت، مزه خوب کودکی، و خداوند عشق را آفرید، میترسم، پس دروغ میگویم، از کوچههای باران، ماهرخ، چند پله بالاتر، از سر نوشت، همسایهها، داستان یک شهر، بچههای بهشت، سوران، آکتور و فیلمهای سینمایی جاده عشق، بزرگ خیلی بزرگ، مرد کوچک، نیمه پنهان، خورشید، جامهدران و مسیر عشق ایفای نقش کرده است.
در ارتباط با آخرین کارگردانی مریم کاظمی برای نمایش سیندرلا که اجرایش اخیراً در تالار هنر به پایان رسیده و وضعیت تئاترهای کودک و نمایشنامههای آن با او به گفتگو نشستیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
در ارتباط با مراحل تولید تا اجرای سیندرلا برایمان توضیح دهید، میدانیم که به اجرا رسیدن این اثر زمان زیادی برده است، درباره آن صحبت بفرمایید.
بله من چهار سال پیش قبل از اینکه نمایشهای ساعت «هشت در کشتی» را به اجرا ببرم، در بروشور اجراهای گروهمان (گروه تئاتر مستقل) این نمایش را در بخش برنامههای آینده به همراه نمایش «علاءالدین» اعلام کرده بودم، «علاءالدین» را به مرحله تمرینات نهایی رساندیم و قرار هم بر این شد که نوروز سال گذشته اجرا کنیم، اما این اتفاق نیافتد و به سراغ رپرتواراجراهای قدیمیمان «شاهزاده خانم بدترکیب» و «غول بزرگ مهربان» در پردیس تئاتر تهران رفتیم، آن اجراها هم به خاطر اینکه مخاطبان ما بعد از مدتها به سالن تئاتر آمده بودند، راضیکننده و خوب بود.
هفت کار آموزشی کودک و نوجوان هم در قالب جشنواره «این پنجمک» اجرا کردیم که در بدترین شرایط بیکاری روزهای همهگیری کرونا بود، اما ما بیکار ننشستیم و ادامه دادیم، چرا که اعتقاد دارم تغییر در حرکت و استمرار اتفاق میافتد، هنرمندان تئاتر نباید دلسرد شوند و کار نکنند. «سیندرلا» هم قرار بود برای ایام نوروز اجرا شود، ولی تمرینات نمایش به خاطر شرایط خاص اجتماعی، عقبتر افتاد. ما مطمئن نبودیم که چه روی خواهد داد. ولی با دو کاری که در پردیس تئاتر تهران اجرا بردیم دلگرم شدیم که تماشاچی نمایشهای کودک مشتاق صحنه است.
شنیدیم که سیندرلا تا به اجرا رفتن، گروه بازیگران و عواملش تغییر کرد. علت چه بود؟
بله ما در جریان تصویب متن و اجرای «سیندرلا» به سرعتگیرهای نامرئی برخوردیم، قدری پروسه مجوز متن طولانی شد که اصلاً در طول عمر کاری پیش نیامده بود و انتظارش را نداشتم و همین باعث شد که تیم بازیگران هم در این مدت تغییر کنند. مجبور به جایگزینی شدیم و دیگر با چیدمان قبلی نمیتوانستیم جلو برویم و در چیدمان جدید و با حضور رضا فیاضی، علی فروتن، حمید گلی و فرهاد شریفی، نقشهای قبلی هم تغییر کرد. آقای فیاضی و شریفی عضو گروه بازی بودند ما سالها با هم آشنا بودیم. با حمید گلی و علی فروتن هم اولین کار نمایشی کودک (ت مثل تئاتر) را نزدیک به سی سال پیش به کارگردانی آقای فیاضی بازی کرده بودم.
نمایش «سیندرلا» موزیکال، داستانی و عروسکی بود، قصههای فرعی و اصلی گوناگونی داشت همینها نمایش را برای مخاطب کودک و نوجوان جذاب میکند وگرنه یک ماجرای مستقیم و تکبعدی به نظر من جذابیتی ندارد. از شانزده قطعه موسیقیایی هم در کار استفاده کردیم، البته نمایشهای موزیکال قبلی که در زمینه کودک کار کرده بودم، عموماً هفت یا هشت قطعه داشتند، اما در سیندرلا هشتاد درصد کار موزیک و حرکت است و برای هر بخش مشخص بود که کدام ترانه کجا و به چه صورت اجرا میشود و این تجربه خیلی خوبی برای ما محسوب شد.
برای جذب مخاطب کودک ـ نوجوان نگرانیای نداشتید؟
واقعیتش را بخواهید تا چهار شب اول میگفتیم به خاطر سابقه نمایشهای قبلی ممکن است مخاطبینی داشته باشیم، ولی پسازآن است که میشود فهمید آیا تماشاچی از کارمان خوشش آمده است یا نه؛ و خیلی غافلگیر شده بودیم، امیدوارم دایره مخاطبین ما گستردهتر هم شوند و در مکانهای مختلف ما را دنبال کنند؛ زیرا معضل محل اجرا بسیار پیچیده است.
چند شب اجرا داشتید؟
با توجه به تغییرات مدیریت تالار هنر و اینکه از مدیریت قبلی به ما قول تک اجرا و ادامه اجراها در صورت استقبال را داده بودند خیلی ناامید شدم، وقتی فهمیدم هیچ ثباتی وجود ندارد و با شرایط غیر منتظره تنشزا مواجه شدم؛ بنابراین ما طبق جدول برنامهریزیشده خودمان نتوانستیم پیش برویم. پلان اجرایی ما برای حداقل ۴۵ اجرا بود و با پشتوانه این تعداد اجرا من آنقدر هزینه کردم و تا اندازهای امیدوار به بازگشت سرمایه هزینه شده بودم، ولی متأسفانه ما فقط ۳۴ اجرا داشتیم و یک اجرای ویژه خیریه هم برای نوجوانان کار را اضافه کردیم. در حالت عادی و شرایط روتین سالهای قبل همه سی یا همین تعداد اجرا میکردیم، ولی خودمان را برای همان تعداد آماده کردیم. من آمادگی مواجه شدن با این شکست را نداشتم و خیلی ناراحت شدم.
شما جزو اجراهایی از سالنهای دولتی بودید که فروش خوبی داشت، آیا توانستید هزینهها را جبران کنید؟
بله ما راضی بودیم دیگر بهتر از این نمیشد چرا که سالن پُر بود همه بلیتها به فروش میرفت و ۹ درصد هم ارزشافزوده و ۵ درصد هم سهم سایت تیوال است و تخفیفهایی هم در بعضی موارد داشتیم.
حال امیدوارم کمکهزینهای که مرکز هنرهای نمایشی برای کارمان در نظر میگیرد، قابلتوجه باشد چراکه هزینهها خیلی بالا است من نزدیک به دویست و بیست میلیون تومان برای تولید کار هزینه کردم، چون خودم تهیهکننده بودم و البته، چون عنوان تهیهکننده در تئاتر بیمعنی است، این اسم را قید نمیکنم همیشه هم بعد تسویه گروه، دستمزد خودم و هزینه را برمیدارم.
نزدیک به ۴۸۰ میلیون فروش کردیم که برای سی و چهار اجرا در تالار هنر خوب است. ولی هزینه ساختوساز و دکور، خوردوخوراک و پذیرایی روزانه گروه، تجهیزات گریم، لباس و چیزهای دیگر خیلی زیاد است. پیشتر اینطور بود که سالنهای دولتی وسایل گریم، تجهیزات صحنه، مجریان گریم، و بخشی از تبلیغات را تأمین میکردند، اما الآن دیگر اینطور نیست. خیلی عجیب و باورنکردنی است و هیچ احساس مسئولیتی در این زمینه نمیبینیم.
من سیوچهار قرارداد با عوامل اجرایی بستم که تازه مبلغ کف دستمزد است، دیگر به پرداخت خودم بهعنوان بازیگر، کارگردان و تأمینکننده مالی نمیرسد و امیدوارم کمکهزینه مرکز بتواند بخشی از دستمزد من را جبران کند.
درباره شرایط تئاتر کودک برایمان توضیح بدهید الان چه وضعیتی در این عرصه در کشور داریم؟ آیا کارهایی تئاتری که برای کودک و نوجوان کار میشود کفاف این جمعیت این نسل را میدهد؟
این سؤال زمانی درست بود که میگفتیم همه سالنها پر هستند و دیگر جایی برای مخاطب نیست، وقتی همه سالنها پر نیست و هنوز جا دارد که افرادی دیگر هم اجراها را ببینند، پس هنوز ظرفیت خالی داریم، ولی ما بینهایت اطلاعاتمان در این زمینه کم است و محدود به چند کار تهران و مرکز شهرها میشود، درحالیکه بینهایت تئاتر آزاد و کودک در سرای محلهها و فرهنگسراها برای بچهها و خانوادهها حتی مهدهای کودک و اجراهای صبح برای دانش آموزان اجرا میشود؛ بنابراین معتقدم که بحران تماشاچی داریم، یعنی سالنها آنقدر که باید پر نشده که بگوییم نیاز داریم بیشتر کار کنیم و بیشتر اجرا بگذاریم. من مطمئنم همه فرهنگسراها در سطح تهران این تلاش را دارند ما فقط یک تالار هنر یا یک کانون پرورش فکری نداریم که مخاطبین اینها هم تهرانیها هستند. ولی بینهایت جاهای دیگر هم هست در سرتاسر ایران و این پراکندگی برای تئاتر کودک و اینکه خانوادهها با توجه به آدرس محل زندگیشان انتخاب کنند، بسیار خوب است.
خود من در چند سال اخیر تلاش کردم که از مرکز به حاشیهها بروم مثلاً به سالنهای دیگر غیر از مرکز شهر تا تماشاچی ا بیشتر و متفاوتتر شوند، ولی همیشه با مشکلاتی مواجه بودیم، همه کارگردانها دوست دارند یک جا مستقر شوند، تا کمکم با تبلیغات مخاطب خود را در همانجا پیدا کنند و کموزیاد کارهایشان هم دستشان بیاید. چون این امکان را نداریم آمار مخاطب هم دقیق در نمیآید، کمبودها مشخص نمیشود. پس ما تا زمانی که مخاطب پشت دربها نمانده نمیتوانیم بگوییم که کمبود اجرا داریم.
نکته مهم این است که این روزها مخاطب تئاتر کودک خیلی زیاد است و سلیقهشان هم متفاوت است، حتی کاری که شاید فکر کنید از نظر شما کیفیت ندارد، مخاطب خودش را دارد، کار کودک را خیلی نمیتوان به لحاظ کیفی با بزرگسال مقایسه کرد، مثلاً بین تماشاچیان نمایشی که استقبال زیادی شده تا نمایشی که کم استقبال بوده به لحاظ پسند تماشاچی شاید تفاوتی نباشد، این مسئولیت ما را بیشتر میکند که شاید باعث شود خیلی کارگردانها به کیفیت هم توجه نکنند، چون تصور میکنند تماشاچیشان را که دارند، یعنی با یک دکور معمولی و داستان یکخطی و میزانسن عادی بگویند که سالن پر میشود پس همین کفایت میکند.
پس به طور کلی درباره نمایشنامههای کودک نظرتان چیست؟
اگر به شرایط ایدئال تئاتر کودک توجه کنیم، قطعاً متن خیلی در آن مهم است و نقطهضعفی که در عرصه کودک و تئاتر ما وجود دارد این است. نکته دیگر اینکه سالنهایمان ازاینجهت اصالت و هویت ندارند که مثلاً بگوییم این سالن برای بزرگسال است، سالن دیگر کودک یا نوجوان! ازاینجهت بهاستثنای تالار هنر، یا کانون پرورش فکری دیگر سالنها آماده و پذیرا نیستند، به همان نسبت هم نمیتوانیم بگوییم متن مناسب چقدر داریم یا نداریم، متنهای زیادی هستند که به اجرا نمیرسند، متنهایی هم داریم که چندین بار اجرا شدند بههرحال هر کارگردانی یک سلیقهای دارد و چیزی را میپسندد.
مثلاً من خودم متنهای ساده را نمیپسندم که مثلاً یک ماجرا را از ابتدا تا انتها دنبال کند. همیشه کارهایی را به اجرا میبرم که پُر از خرده روایت و داستانهای حاشیهای باشد تا اینکه یک موضوعی را کلی پیش ببرد، یا اینکه مدام توصیه و نصیحت کنم که بچه چطور رفتار کند؛ بنابراین تم تربیتی را دنبال نمیکنم، ولی خیلیها دنبال این دست کارها برای کودک هستند تا براساس آن نمایشنامه بنویسند. به خاطر همین ما نمایشنامه زیاد داریم، اما داستان نداریم، نمایشنامههایمان داستان ندارد همه میخواهند پیام و درس اخلاق بدهند وقتی اینطور میشود کارها هم ضعیف میشود.
بهطور مثال در کلاس بازیگری به هنرجوها میگویم یک لیوان فرضی آب را در نظر بگیرید، چه ابعادی دارد. وقتی اضافه میکنم یکی تلخ یا یکی شور است در آغاز باعث گیجی آنها میشود. وقتی به این حالتها فکر میکنند دیگر ابعاد لیوان برایشان مهم نیست، بهاندازه لیوان توجه نمیکنند. همین درسی میشود که اگر تمرکز بر قالب و شکل داشته باشند از بقیه چیزها غافل میشوند. خیلیها هم همینطور یادشان میرود که کار تئاتر پیام رساندن نیست این کار در کلاس درس باید انجام شود، من معتقدم ضمن اینکه شما در خلال کار پیامتان را هم میرسانید، اما بهطورکلی نباید برای پیام تئاتر ساخت.
باید این را در نظر داشته باشیم که تئاتر و نمایش، اول صنعت سرگرمی است، اول باید کودک از یک کاری لذت ببرد، وقتی لذت نبرد پیام هم معنی ندارد. به خاطر همین هم ما با کارهایی مواجهیم که داستان ندارد یا داستانها الکن است و نمیدانند چطور آن را تبدیل به درام کنند، الآن من چند کار دیود وود یا هریس را اجرا کردم، نویسنده در جاهایی نقطهگذاریهایی کرده که بعد به آنها جواب میدهد، کشف همه اینها جذاب است که چطور و از چه طریقی صورت میگیرد، ما اینطور داستانها را کم داریم وگرنه بینهایت نمایشنامه هر سال نوشته و چاپ میشود.
امسال تولید جدید هم خواهید داشت؟
خیر، به این زودی نه توانش را دارم و نه وقتش را، خیلی خسته هستم. به کارهای کلاسی و باز اجرای سیندرلا یا کارهای دیگرمان فکر میکنم.
بخش دوم این گفتوگو در شماره دیگری منتشر خواهد شد...
انتهای پیام/