پورصمیمی، یک هنرمند امیدوار است/ هنر همیشه معنا دارد+ فیلم
به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، نمایش «خوشدلان» به نویسندگی سعید پورصمیمی، کارگردانی پریزاد سیف و با بازی سعید پورصمیمی، مسعود کرامتی، بهرام ابراهیمی، الهام پاوهنژاد، رضا مولایی، پریزاد سیف، شاهین علایینژاد، بهروز پوربرجی، علی پویا قاسمی، شهاب عباسیان، حامد مهدینژاد، رضا فیضبخش و مریم محبی، اجراهای خود را از دوم خرداد ماه در سالن ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر آغاز کرده است و تا هشتم تیرماه نیز روی صحنه بود. سعید خانی تهیهکننده نامآشنای سینما نیز کار تهیهکنندگی این اثر را به عهده گرفته است.
نمایشنامه «خوشدلان» بر اساس یک واقعه مستند تاریخی نوشته شده است. «میرزا حسین مُشرِف اصفهانی» از صاحب منصبان دربار صفویه بود که مدتی به امور معاملات دیوانی و زمانی به امور اصطبل دربار پرداخت. وی بیش از همه اینها به شاعری شوخ و بذلهگو شهرت داشت. وی تصمیم میگیرد به تقلید از خمسه نظامی دیوان شعری در پنج جلد پدید آورد که هیچ بیتی معنا نداشته باشد.
شاه سلطانحسین صفوی با او شرط عجیبی میگذارد؛ مرحوم محمدعلی جمالزاده روایت سرودن اشعار مشرف را به نقل از «رضاقلیخان هدایت» در «مجمع الفصحا» چنین آورده است: «مشرف اصفهانی به مزاح و ظرافت طبع معروف و به نظم ابیات بیمعنی مشعوف وقتی مدعی شد که پنج مثنوی به وزن کتب خمسه نظامی و دهلوی منظوم نماید مشعر بر حکایات که بیتی از آن جمله را معنی نباشد؛ مقرر شد که اگر از عهده دعوی برآید، به هر بیتی مثقالی سیم ناب گیرد و اگر بیتی را معنی بوَد به هر بیتی دندانی از او برکنند و بر مغزش کوبند. چنین کرد و بر سه بیت او معنی بربستند و سه دندانش کندند و بر سرش کوفتند و تتمه را به وعده وفا کردند».
در روزهای پایانی اجرای «خوشدلان»» پریزاد سیف کارگردان، سعید خانی تهیهکننده و تعدادی از بازیگران این اثر مهمان خبرگزاری آنا شدند. بهرام ابراهیمی (در نقش میرزا فاضل)، شاهین علایینژاد (مشرف اصفهانی)، شهاب عباسیان (قاپوقچی) و رضا فیضبخش (کشیکچی) نقشآفرینان نمایش «خوشدلان» بودند که با خبرنگار آنا به گفتوگو پرداختند.
بخش اول این میزگرد پیش از این منتشر شده و از اینجا قابل دریافت است.
در ادامه بخش دوم این نشست را از نظر میگذرانید.
خانم سیف، در اجرای نمایش، چقدر به متن نمایشنامه آقای پورصمیمی وفادار بودید؟
پریزاد سیف: متن اولیه نمایشنامه طولانیتر از آن چیزی است که ما در روی صحنه دیدیم. اصولاً نمایشنامههایی که آقای پورصمیمی مینویسند طولانی است، اما همان ابتدا به من گفتند که تو کارگردان هستی و قرار نیست همه آن چه که من نوشتهام روی صحنه برود. همین شد که با نظارت خود ایشان چندبار نمایشنامه بازنویسی شد.
ابراهیمی: خانم سیف واقعاً بی رحمانه بخشهایی که به نظرشان اضافه بود را حذف کرد! میدانید که بازیگر وقتی روی متن کار میکند، علاوه بر زحمتی که برای تسلط بر آن و رسیدن به نقش و فضاسازی میکشد، با آن شخصیت ارتباط حسی و عاطفی هم برقرار میکند و اگر خللی در نقش ایجاد شود ممکن است به مشکل بخورد.
در «خوشدلان» قبل از این که میرزا فاضل پیشکارش یونس را دنبال چای برای مهمان بفرستد، این شخصیت چند صفحه دیالوگ داشت که در آستانه اجرا حذف شد.
پیامهای صوتی من موجود است که میگفتم خانم سیف، انصاف داشته باش، من نشستم و این همه متن را حفظ کردم، آخر چرا حذفش میکنی! (با خنده)، اما وقتی کار را روی صحنه بردیم، دیدم که واقعاً کار درستی کرد و کیفیت اثر خیلی بهتر شده است.
به عنوان کارگردان، کار کردن با بازیگرانی از سه نسل مختلف بازیگریاند چگونه بود؟
سیف: من این را یک امتیاز برای خوشدلان میدانم. البته این یک کار برنامهریزی شده نبود و حساسیت خاصی در این زمینه ندارم. ما قرارداد نمایشی داریم و هنرپیشه تئاتر فارغ از سن و سال خودش میتواند هر نقشی را ایفا کند.
واقعیت این است که وقتی نمایشنامه را میخواندم به همین بازیگران فکر کردم. افرادی در ذهنم میآمدند که یا قبلاً با آنها کار کرده بودم و یا بازی آنها را بارها دیده بودم و میشناختم. افتخار همکاری با آقای ابراهیمی را حدود بیست سال پیش داشتم و احساس کردم که میتواند «میرزا فاضل» باشد. این سابقه همکاری و دوستی را با خانم پاوهنژاد هم داشتم که شاید مهمترین آنها همانگونه که اشاره کردم نمایش «شن» بود. آقای کرامتی هم که نیاز به تعریف ندارند و از بازیگران کاربلد سینما، تئاتر و تلویزیون محسوب میشوند.
آقای پورصمیمی همیشه برای من نقش یک استاد را داشتهاند و در «آواز قو» هم تجربه بسیار گرانقدری با هم داشتیم. ایشان شاید از معدود هنرمندان هنرهای نمایشی باشد که در عین کاربلدی و تفکری که در پشت کارهایشان دارند، شخصیتی امیدوارهستند؛ یعنی معتقدند که هنر همچنان میتواند برای مردم یک دریچه نجات باشد.
در نمایش هم میبینیم که شاه میپرسد «یعنی همه چیز در این دنیا بیمعنی است؟» میرزا فاضل هم در پاسخ میگوید «حتی اگر همه چیز در این دنیا بیمعنی باشد، شعر باید معنی داشته باشد». در تیزر اصلی نمایش هم این دیالوگ را گذاشتیم که البته آنجا من با اجازه آقا پورصمیمی به جای «شعر» عبارت کلیتر «هنر» را گذاشتم. یعنی در نگاه ایشان هنر همچنان یک پدیده معنادار و امیدبخش است و این تفکر در چنین روزگار پرآشوبی برای من قابل احترام است.
با بازیگران جوانتر هم بعد از یک دو جلسه گفتوگو به تفاهم رسیدیم. برای جمعکردن گروه بازیگران «خوشدلان» من کار خیلی مهمی نکردم. حرفهای بودن بازیگران با تجربه و بزرگترهای گروه و آن سلوک هنری که داشتند از یک طرف و صبر بزیگران جوان و اشتیاق آنها برای یادگیری از سوی دیگر باعث شد که کار جا بیفتد. من هم این بخت را داشتم که کنار این گروه حرفهای و صمیمی باشم.
میدانید که تمرینات اولیه ما تابستان سال گذشته بود و اجرای خوشدلان حدود ۹ ماه به تعویق افتاد. خاطرم هست که آقای کرامتی یک بار گفتند: در سالهای فعالیتم اصلاً پیش نیامده بود که بعد از وقفهای چنین طولانی، دوباره بازیگران یک گروه وعوامل دور هم جمع شوند و کار را از سر بگیرند این اتفاقی بود که با لطف دوستان رقم خورد؛ شاید کارهایی داشتند که آنها را به تعویق انداختند و اولویت را به «خوشدلان» دادند.
آقای فیضبخش، گویا شما پیش از این کار تجربه حضور در صحنه تئاتر به صورت حرفهای را نداشتید؟
فیضبخش: فعالیت اصلی من درحوزه فوتبال و بحث مدیریت برنامه بازیکنان فوتبال است. من در گروه تولید فیلم «برادران لیلا» بودم و از طریق آقای پورصمیمی به خانم سیف معرفی شدم. خوشدلان تجربه اول من بود و برایم مهم بود که چه آوردهای برای مخاطب دارد. آیا فقط میخواهیم دو ساعت مخاطب را بخندانیم یا میخواهیم تلنگری هم به او بزنیم؟ به نظر من بخشی از ماهیت این تئاتر در همان اسمش یعنی «خوشدلان» نهفته است.
ما در تاریخ خواندهایم که شاهان صفوی و قاجار، بیکفایت بودند و ایران را به سراشیبی زوال کشاندند، اما کمتر به این موضوع پرداخته شده که در این دوران دغدغه مردم و جامعه چه بوده؟ در این چهار قرن اخیر که کشورهایی اروپای و غربی در زمینه صنعتی و اقتصادی پیشرفت کردند، دغدغه مردم جامعه ما چه بوده است؟ آیا دغدغه پیشرفت و وطن پرستی داشتنند یا منافع زودگذر و شخصی برایشان اهمیتی داشته؟
امیدوارم این تئاتر باعث شود این آدمهای خوشدل که در همه ادوار تاریخ کشورمان حضور پررنگی داشتند و حتی تا الان هم در سطوح مختلف جامعه حضور دارند را بیشتر بشناسیم.
در کنار این مطلب، حضور در کنار بزرگانی مثل آقایان پورصمیمی، کرامتی و ابراهیمی و همچنین خانم سیف و خانم پاوه نژاد و ساییر عزیزان برای من غنیمت بزرگی بود و با هیچ معیار پولی قابل اندازهگیری نیست.
عباسیان: در تئاتر با توجه به درآمد ناچیزی که دارد باید دنبال انگیزههای دیگری باشیم. همانطور که قبلاً هم گفتم، در جریان تمرین و اجرای «خوشدلان» حال خوبی در گروه جریان داشت که به عوامل هم منتقل میشد و این مهمترین انگیزه من بود. اگر در یک تئاتر افراد مثل اعضا یک خانواده نباشند، کار به درستی پیش نمیرود. نظم و بهموقع بودن دو ویژگی اجتنابناپذیر کار تئاتر است، اما آنچه من در این گروه و به ویژه بازیگران پیشکسوت آن دیدم، به شکل واقعی این اهمیت نظم را به من ثابت کرد.
آقای ابراهیمی شما در کارهایتان همواره با صدای مقتدر و نقشهای جدی شناخته میشدید و تعداد آثاری که به عنوان شخصیت کمدی باز کردهاید بسیار کم است. پذیرفتن این نقش شما را نگران نکرد؟
ابراهیمی: به هیچ وجه! البته من در سالهای اخیر در فیلم کوتاه «بچه خور» محمد کارت و سریال «تاریکی شب، روشنایی روز» حجتقاسمزاده اصل تجربههای مشابهی را داشتم، اما در مجموع تجربه چهاردهه حضور در صحنه و بازی در بیش از ۱۴۰ تئاتر پشتوانه من در پذیرفتن این نقش بود.
سیف: وقتی آقای ابراهیمی را برای این نقش انتخاب کردم، خیلیها همین موضوع را به من گفتند که شخصیت «میرزا فاضل» شیرین است و خود «خوشدلان» هم درونمایه کمدی دارد. این دوستان شاید شناخت کافی از آقای ابراهیم ندارند. آقای ابراهیمی برخلاف اغلب نقشهای که دارند و برداشت عمومی که از شخصیتشان شکل گرفته، یک شوخطبعی و شیرینی در رفتار و کلام خودشان دارند که کمتر کشف شده است.
کمدی زمانی معنا پیدا میکند که ما به سمت لودگی و شوخیهای بیمایه نرویم. مهم این است که در نهایت جدیبودن در موقعیتی قرار بگیریم که تماشاگر بخندد. این همان کمدی موقعیت است که آقای ابراهیمی به خوبی از پس آن بر آمدند. این موضوع را نباید فراموش کنیم که میرزا فاضل و در درجه بعد مُشرف، تنها شخصیتهای فرهیخته و آگاه در بین شخصیتهای «خوشدلان» بودند. من این موضوع را مدام در تمرینها تأکید میکردم که این دو شخصیت اصلاً به دنبال خندهگرفتن از تماشاگر نیستند.
متن و اجرای خوشدلان دچار ممیزی هم شد؟
سیف: ببینید، آن گروهی که به هر حال کار نظارت و بازبینی را دارند، از همکاران خودمان هستند. در کارهای قبلی یکی دو بار این اتفاق افتاده بود که دربرابر حذف یک دیالوگ مقاومت کردم در نهایت به تفاهم رسیدیم و کارها اجرا شد.
درباره «خوشدلان» نکته خاصی نبود؛ شاید در حد یکی دو کلمه به ما پیشنهاد کردند که بهتر است جابه جا شود یا عبارتها تلطیف شود و من هم مشکلی نداشتم. فکر میکنم همان گونه که از ممیزیهای بیهوده گلایه داریم باید این نگاه مثبت را هم نادیده نگیریم و به آن اشاره کنیم.
احتمال دارد که شاهد اجرای دوباره خوشدلان توسط همین گروه باشیم؟
سیف: تماشاخانه ایرانشهر برای یک ماه و در واقع برای ۲۷ شب به ما اجازه اجرا دادند و با توجه به ترافیک اجراها، بلافاصله گروه دیگری در سالن ناظرزاده روی صحنه میرود. با این حال در فکر این هستم که در آیندهای نزدیک، اجرای دوبارهای داشته باشیم. البته تعداد بازیگران ما زیاد است و هماهنگ کردن آنها سخت میشود، اما من روی عشقی که همه این عزیزان به تئاتر دارند حساب باز کردهام. امیدوارم این اتفاق بعدها هم بیفتد و بتوانیم دوباره دور هم جمع شویم و اجرا کنیم.
با این که «خوشدلان» نمایش پرشخصیتی است، اما «قدرت» که یکی از شخصیتهای نسبتاً تأثیرگذار است در نمایش حضورندارد.
سیف: تماشاگر در این نمایش شخصیت قدرت که پسر طلعت (الهام پاوهنژاد) است را نمیبیند، اما در بخشهای زیادی درباره او صحبت میشود. این به خاطر طولانیبودن نمایش یا زیاد شدن تعداد شخصیتها نبود که بخواهم یکی از بازیگران را کم کنم تا کارم راحتتر شود. اصولاً کارهای شاخصی مثل «مرگ یزدگرد» استاد بیضایی و یا «پیروزی در شیکاگو» به کارگردانی زندهیاد رشیدی که در آنها درباره شخصیت غایب صحبت میشود را دوست دارم. یعنی شخصیتی که حضور فیزیکی ندارد، اما همه یا بخش عمده اتفاقات حول محور اوست.
در خوشدلان شاهد صحنههای دو نفره متعددی هستیم. قاپوقچی و کشیکچی، طلعت و هاجر، شاه و وزیر، طلعت و ملا اسحاق، مراد و ملا اسحاق و... اینها زوجهایی هستند که برای نفع شخصی با هم تبانی میکنند. این تبانیها که بر من خیلی هم جذاب بود، رنگ و بوی کمدی هم گرفت.
آقای ابراهیمی، همکاری با خانم سیف و سایر عوامل «خوشدلان» چگونه بود؟
ابراهیمی: شاید من از معدود بازیگرانی باشم که درهر سه قالب نمایش رادیویی، صحنه و تصویر (سینما و تلویزیون) کار میکنم و با همه آنها هم کیف میکنم؛ چون اگر کیف نکنم، کار نمیکنم. اگر قرار بود به هر قیمتی کارکنم الان خانهام در نیاوران بود که در آنجا به دنیا آمدهام! اگر کاری به لحاظ عاطفی من را درگیر نکند با آن همراه نمیشوم. من پیش از این با خانم سیف کار نکرده بودم، اما با ایشان آشنا بودم. خاطرم هست که سالها پیش در «شب سیزدهم» محمد امجد که در چارسو اجرا میشد بازی داشتند و من هم همزمان کاری را روی صحنه برده بودم.
چند سالی گذشت تا این که دوست مشترک ما رضا عمرانی گفت که خانم سیف نمایشی را با دو بازیگر کار میکند به نام «راننده چینی» که در شهرزاد اجرا میشد. اجرایش را دیدم و واقعاً با کیفیت بود و حال من را خوب کرد. فکر میکنم دیگر ایشان را ندیدم تا این که فرصت همکاری در خوشدلان به وجود آمد.
سعید پورصمیمی را از حدود ۵۰ سال پیش میشناسم. ایشان از اعضای ثابت و اصلی گروه تئاتر پاسارگاد مرحوم سمندریان بود. البته من عضو گروه پاسارگاد نبودم و با گروه زندهیاد رکنالدین خسروی کار میکردم. سال ۵۸ یا ۵۹ بود که آقای پورصمیمی «بارگه داد» ر که به قلم خودش بود، روی صحنه برد و بازی درخشانی هم در آن داشت. من عادت ندارم که نمایشی را بیشتر از یک بار ببینم، اما نمایش «بارگه داد» را مثل «مرگ یزدگرد» سه بار دیدم.
همکاری با سعیدپورصمیمی و خانم سیف چیزی نبود که از دست بدهم و زمانی که به من پیشنهاد شد، بحث نکردم. در حالی که دوستان میدانند که آدم سختگیری هستم و اگر کاری باب دلم نباشد یا ابهام داشته باشد تا رفع آن ابهم قبول نمیکنم. سالهاست که شاهینعلایینژاد و بهروز پوربرجی را میشناسم، اما هیچوقت فرصت نشد که با آنها کار کنم.
بازیگران جوانی مثل آقای فیضبخش، حامد مهدینژاد و شهاب عباسیان هم در این کار درخشیدند. جا دارد از علی پویا قاسمی که نقش پادشاه را ایفا میکرد یادی بکنم که واقعاً من را غافلگیر کرد و فکر نمیکردم اینقدر خوب باشد. بیشترین بخش از بازی من با شاهین علایینژاد و حامد (مهدینژاد) بود. ما در این نمایش با نظارت کارگردان یک والس سه نفره ساختیم.
مسعود کرامتی عزیز هم که از دوستان و همکاران قدیمی من است. همسر هنرمند و فقیدش «فرخنده شادمنش» همکلاس من بود و مادرخانم آقای کرامتی یعنی بانو پری امیرحمزه هم که خودشان بازیگری قابل هستند، سالها در گروه تئاتر مجید جعفری واقعاً نقش یک مادر دلسوز را برای ما داشتند.
ببینید، اهالی تئاتر خیلی همدیگر را دوست دارند. کاش بقیه صنوف هم همینطور باشند که اگر دلخوری هم دارند به سادگی بتوانند حرف بزنند و مشکل را حل کنند.
از نگاه من، تئاتر و اثر هنری باید «مسئله» داشته باشد و ذهن مخاطب را درگیر کند. حالا ممکن است برخی آثار، این مسئله را به صورت علنی و شعاری مطرح کنند و برخی در لایههای پنهان به آن میپردازند. «خوشدلان» شعار نمیدهد بلکه میخواهد یک آسیب فرهنگی و اجتماعی را که در طول تاریخ جریان داشته مطرح کند.
خوشحالم که در این کار به بهانه پرداختن به دغدغههای شاعران پرداخته شده؛ از حکیم ابوالقاسم فردوسی یاد میشود و اتفاقاً دیالوگ مربوط به این بخش را هم من میگویم. معتقدم که فردوسی با وجود شعارهایی که سالها است داده میشود، جزو قدرنادیدهترین شاعران ماست. این را زمانی فهمیدم که به تاجیکستان رفته بودم و دیدم که مردم در آنجا چقدر برای فردوسی ارزش قائل هستند.
آقای خانی آیا همچنان به ادامه فعالیت در تئاتر در مقام تهیه کننده فکر میکنید.
خانی: بله حتماً، من در سینما و در حوزه تولید و پخش مدعی هستم؛ گاهی شاید پیگیر هم به نظر بیایم (با خنده)، اما به تئاتر آمدهام تا یاد بگیرم؛ ادعایی هم ندارم. با احترام به همه عزیزان، باید بگویم اینقدر کارت تهیهکنندگی بیارزش شده است که هرکسی میتواند آن را بگیرد. امیدوارم افراد دلسوز چه سینما و چه در تئاتر بیشتر شوند تا بلکه اقتصاد این حوزهها تکانی بخورد.
انتهای پیام/