دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
26 ارديبهشت 1395 - 14:01
سیدرضا صالحی امیری*

فردوسی و نیاز زمانه

در جهان امروز که با همه پیشرفت‌ها و فناوری‌ها، هنوز انسان آشفته و سرگردان است، باید به سرچشمه‌های عظیم فرهنگی و هویتی خود پناه ببریم و بی‌تردید یکی از این سرچشمه‌ها، فردوسی و شاهنامه او است.
کد خبر : 85508

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، سیدرضا صالحی امیری - رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی - در یادداشتی که در روزنامه ایران منتشر شده، بر اهمیت توجه به فردوسی و اثر ماندگار او - شاهنامه - تاکید کرده است. این یادداشت، به شرح زیر است:


اثر ماندگار حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه، در میان آفرینش‌های ارزشمند شعر و ادب فارسی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است و در طول قرن ها منشا آثار و هنرهای گوناگون در حوزه های عمومی و هنری فاخر بوده است. داستان های حماسی و پهلوانی و موضوعات متنوع ملی و میهنی شاهنامه، موجب شده تا این کتاب به عنوان سرمایه ای زوال ناپذیر در حوزه فرهنگ محسوب شود.


شاهنامه‌نگاری و مصور کردن شاهنامه از نخستین سده پس از سرودن آن، به روح هنر نگارگری تبدیل شد. دربارها و شاهان به دو دلیل عمده اقدام به مصور نمودن شاهنامه می کردند؛ نخست از آن جهت که به ثبت آثار و ماندگاری دوران خود بپردازند و عظمت بارگاه خود را به تصویر کشند. دلیل دوم فراهم ساختن گنجینه ای برای حکومت ها بود، چرا که کتاب پس از مصور شدن، به عنوان یک گنج در خزائن و گنجینه ها نگهداری می شد. بخشی از آنچه در متون ما با عنوان خزائن شاهی نامیده می شود، علاوه بر اجناس قیمتی و جواهرآلات، به آثار هنری اشاره دارد و در عصر حاضر این نقش را کتابخانه های سلطنتی ایفا می کنند.


در موزه های ایران و جهان و مجموعه های خصوصی، نسخه های متعدد مصور شاهنامه وجود دارد که با بررسی آنها می توان وضعیت فرهنگی و هنری هر دوره را باز شناخت. هنرمندان و تصویرسازان نیز به دو دلیل به این مهم دست می زدند؛ نخست از آن رو که شاهنامه را شناسنامه ایران می دانستند و روایت جان وخرد ایرانی را از آن می جستند. دلیل دوم موضوع شاهنامه بود که با روایت اسطوره هایی که با تاریخ و زندگی مردم عجین شده اند، چنان قابلیت تصویرگری داشت که هر هنرمند صاحب ذوقی را مشتاق می ساخت طبع خود را در مصور کردن این اثر بیازماید. براساس پژوهش های انجام شده قدیمی ترین شاهنامه متعلق به فلورانس در اوایل قرن هفتم است. قدیمی ترین شاهنامه مصور نیز مربوط به همان اوایل قرن هفتم هجری یعنی پیش از حمله مغول است که در حال حاضر در موسسه شرق شناسی شهر بمبئی هند نگهداری می شود.


از دوره تیموریان چندین نسخه نفیس به جای مانده که در مراکزی همچون شیراز و بغداد فراهم آمده است. از مهم ترین نسخه های این دوره، شاهنامه بایسنقری است که به عنوان شاهکار مکتب تیموری شناخته شده و از طرف یونسکو به عنوان یکی از شاهکارهای بشری در میراث جهانی ثبت شده است. با رواج صنعت چاپ، نحوه پرداختن هنرمندان به شاهنامه هم شکل دیگری یافت و برای مدت ها شاهد چاپ های سنگی شاهنامه بودیم که در جای خود از ارزش و اعتبار ویژه ای برخوردارند.


شاهنامه به عنوان داستان ملی ایرانیان که با جان و خرد آنان درآمیخته، در همه فراز و فرودهای تاریخی پیوسته مورد اقبال جامعه هنری بوده و بزرگان و اهل ثروت و سیاست نیز برای کسب وجاهت و یا از موضع علاقه مندی به آن پرداخته اند.


هفته گذشته و در جریان سفر به کشور ترکیه که با هدف ارتقای همکاری های مشترک فرهنگی انجام شد، در مراسم بزرگداشت فردوسی در جمع دانشجویان زبان و ادبیات فارسی مرکز آموزش زبان فارسی در آنکارا تاکید کردم زبان، کانون اصلی هویت است و رمز حیاتی تداوم هویت ایرانی، زبان فارسی است.


زبان برای همه انسان ها، یک ارزش بنیادی است. در تحلیل و تفسیر کارکرد فرهنگ، اولین نکته هویت سازی است. یعنی کارکرد اصلی فرهنگ، حفظ و تداوم ارزش های بنیادی در جامعه است. مهمترین عامل بقای تداوم فرهنگ ملی هر کشور، هویت آن کشور است و در درون هویت عامل اصلی تداوم هویت یک ملت، زبان است.


از این منظر است که ارزش اثر فردوسی نمایان می شود و من فردوسی را از عوامل اصلی حیات و بقای فرهنگ ایرانی می دانم. فردوسی با آفریدن شاهنامه نه تنها اثری بزرگ در ادبیات پدید آورده که در احیای زبان فارسی نیز تاثیرگذاشته است. امروز که ما زبان فارسی صحبت می کنیم، مدیون فردوسی هستیم.


اشعار آموزنده فردوسی پیام روشنی برای همه بشریت دارد. وجوه حکمی، اخلاقی، ملی، آیینی و عرفانی از وجوه برجسته شاهنامه است.


خرد، گوهر مقصود و مطلوب فردوسی است و در سراسر شاهنامه مکرر مورد تاکید قرار گرفته است. ملاک سنجش انسان ها عقل است و عقل، ارزشمندترین سرمایه انسان و بالاترین مرتبت شرف در دین و آخرت است. فردوسی خرد را بهترین موهبت الهی و شایسته ستایش می داند. فردوسی در مقدمه کتابش هنگام بحث در باب خلقت جهان، آسمان و زمین و ستارگان و انسان، محور اصلی آفرینش را «خرد» می داند و معتقد است عقل، سرچشمه اصلی حیات و نخستین چیزی است که آفریده شده است. فردوسی آگاه است که در معرفی مفاهیم حکمت و خرد ایرانی با وظایف دشواری روبه روست، بویژه که این خردمندی باید در بیان حماسی و احساسی بروز و ظهور داشته باشد.


وجه دینی اثر فردوسی هم حائز اهمیت است. فردوسی پیرو آیین علوی است و به صراحت به این معنا اشاره می کند و در رفتار پهلوانانش آن را باز می نمایاند. قهرمان داستان او اخلاقی و اخلاق مدار است و در مقابل دشمن ایران، اخلاق گریز. در عین حال در سرتاسر شاهنامه، آیین فتوت و جوانمردی و نیز ظلم ستیزی گوشزد می شود.


نکته دیگر شاهنامه که اهمیت فوق العاده ای دارد، تاکید بر حدود جغرافیایی و مشخص بودن مرزهای ایران است. در اشعار دیگر شاعران، قبل و بعد از فردوسی هم نام ایران آمده، ولی برای آن حدود جغرافیایی قائل نشده اند.


در اشعار فردوسی ایران مرز و جغرافیا دارد. کلمه ایران بیش از 800 بار در شاهنامه تکرار شده است. فردوسی بیش از هر شاعر و نویسنده ایرانی در شعرش از ایران به عنوان یک چارچوب ملی سخن گفته است. بیشتر حماسه سرایان بزرگ جهان شاعران محلی بوده اند و حماسه های خود را در بستر یک منطقه کوچک آفریده اند، اما بستر وقوع حماسه های شاهنامه در یک مرز وسیع به نام ایران شکل گرفته است و از این رو هویت آفرین و انسجام بخش است.


نکته دیگری که در شاهنامه توجه من را به عنوان یک علاقه مند به میراث فرهنگی جلب می کند، ارزش میراثی شاهنامه است. شاهنامه علاوه بر اینکه خود یکی از میراث بزرگ فرهنگی ایران است که در طول تاریخ، به آفرینش شاهکارهای بسیاری در هنرهای دیگر انجامیده است، برخورد فردوسی در سرودن شاهنامه نیز قابل توجه است. فردوسی با میراث گذشتگان مانند یک کارشناس دلسوز و حافظ میراث فرهنگی برخورد کرده و از نخستین کسانی است که تلاش کرده میراث ایرانی را از گزند روزگار حفظ کند.


بشر در دوران جدید فهمیده است که حفاظت از میراث گذشتگان به معنی سرسپردن و دل سپردن به اندیشه و اعتقادات آنان نیست. در تاریخ بارها خوانده ایم که گروهی که به قدرت رسیده اند میراث گذشتگان را آتش زده و با خاک یکسان کرده اند تا نام و نشانی از آنان باقی نماند. برخورد فردوسی از این نظر در دوره خودش بسیار ممتاز است.


فردوسی از جایگاه یک ایرانی مسلمان به میراث نیاکانش نگاه می کند و منافاتی بین حفظ آنها و مسلمان بودنش نمی بیند. این نکته ای است که فردوسی را از یک ادیب و شاعر بزرگ فراتر برده و از او چهره ای متمایز از دیگران می سازد.


در سال های اخیر کتاب ها و رساله های قابل توجهی به لحاظ کمی و کیفی در مورد فردوسی و شاهنامه منتشر شده است. اینکه چه عاملی موجب اقبال به فردوسی شده است، تصور من به عنوان یک پژوهشگر فرهنگی چنین است که ایرانی به دنبال گمشده ای است که نشانی آن را در اثر جاویدان فردوسی یافته است. شاهنامه سرچشمه فضیلت و هویت غنی ایرانی است و ایران امروز که در پی پیشرفت و بازگشت به دوران سربلندی است، باید آموزه های شاهنامه را بازخوانی کند. چراکه شاهنامه کتاب خرد و انسانیت است. انسانیتی که در فرهنگ ایران بازتاب یافته و در همین زندگی زمینی قابل دسترس است.


در جهان امروز که با همه پیشرفت ها و فناوری ها، هنوز انسان آشفته و سرگردان است و پیوسته خبر از بی اخلاقی روز افزون، تروریسم، ویرانی و کشتار و نفرت پراکنی می رسد، باید به سرچشمه ها، منابع و ذخایر عظیم فرهنگی و هویتی خود پناه ببریم و بی تردید یکی از این سرچشمه ها، فردوسی و شاهنامه اوست.




انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب