کار برای خدا شاهبیت موفقیت دانشگاه آزاد اسلامی بوده است/ همکاران خود را درگیر نگرانیها نکنند
حسن رستمزاده، خبرنگار آنا- دانشگاه آزاد اسلامی در طول حیات سی و چهارساله خود همواره با چالشهای مختلفی رو در رو بوده است. عبور از این چالشها جز با درایت و هوشمندی مدیران ارشد این جامعه بزرگ دانشگاهی امکانپذیر نبوده است.
یکی از این مردان که امروز نقش مهمی در ترسیم آینده دانشگاه بر عهده دارد، معاون برنامهریزی و اقتصاد دانشبنیان دانشگاه آزاد اسلامی است. مردی با کولهباری از تجربه، افتخارات علمی و پژوهشی.
دکتر فریدون رهنمای رودپشتی، مردی که رو در رو و چهره به چهره همکلاممان شد تا به مناسبت سالگرد راهاندازی دانشگاه آزاد اسلامی در 31 اردیبهشت 61، سوالاتمان را پاسخ بدهد. صبور و پرحوصله، بدون کوچکترین تکلف و سختگیری. با روی باز و علیرغم تمام خستگی دعوت به گفتوگو را پذیرفت و دقایقی را برای پاسخ به سوالات در اختیار خبرگزاری آنا گذاشت.
آقای دکتر را در سالهای دور در واحد سمنان برای نخستین بار در کسوت معاونت پژوهشی ملاقات کرده بودیم. آن روز به مناسبت برگزاری نخستین المپیاد اختراعات استان سمنان و نمایشگاه اختراعات بود. این بار اما دلیل حضور وی، شرکت در آیین گرامیداشت هفته معلم.
برای صحبت با وی در سفر اخیر به سمنان خیلی راحت و بدون دردسر هماهنگی به عمل آمد و در ساعت مقرر در محل ملاقات حاضر شدیم. با این حال سوالات زیادی ذهنمان را درگیر کرده بود. مشکلات دانشگاه، نگرانی کارکنان، بخشنامههای متعدد، توانمندسازی نیروی انسانی، طرحهای دانشبنیان و سوالات بسیار دیگر که باید پرسیده میشد تا برای مخاطب خاص خواندنی و کارگشا باشد. این بار هدف از گفتوگو، مخاطب خاص بود.
گپوگفت دوستانه ما از سابقه حضور وی در دانشگاه آغاز شد، نخستین روزهای ورود وی به دانشگاه آزاد اسلامی و نقشش در تیم مدیریتی دانشگاه.
* وقتی نام دکتر رهنما مطرح میشود، کارکنان و اعضای هیات علمی نوعی احساس صمیمیت و نزدیکی با این شخصیت میکنند، این چهره دوست داشتنی از چه زمان وارد دانشگاه آزاد اسلامی شد؟
- در ابتدا باید بگویم که این احساس یک احساس مشترک بین من و دانشگاه است. حس صمیمیت و دوست داشتن متقابل که نسبت به همکاران و مجموعه دانشگاه دارم و خداوند را بابت این همه لطف شاکر هستم. چون بنده تحصیلات مقطع دکترای تخصصی خود را در دانشگاه آزاد اسلامی گذراندم.
از سال ۱۳۷۵ پا به دانشگاه گذاشتم، ورود به عرصه دکتری سخت اما بسیار بالنده بود. سالهای اولیه تحصیل که گذشت بنا به صلاحدید بزرگان دانشگاه به عرصه کار اجرایی وارد شدم. مسئولیت اول بنده به عنوان معاون دانشجویی در بهمن سال ۱۳۸۳ بود. سپس چند سالی در معاونت پژوهشی بودم. چالشهای مختلف آن روزهای دانشگاه دوران سخت و پرمخاطرهای را در سالهای خدمت رقم زد. سالهای بعد هم در دانشگاه بودم تا وقفهای در خدمت حاصل و فرصتی شد تا به کارهای عقب افتاده پژوهشی برسم. با ورود تیم مدیریتی جدید به بنده تکلیف شد و برای خدمت فراخوانده شدم. این بار با سمت معاون برنامه ریزی تا امروز که در خدمت دانشگاه هستم.
* شما خودتان را بیشتر در دانشگاه یک چهره پژوهشی میدانید یا یک چهره اجتماعی؟
- امروز نمیتوان این دو را از هم جدا دانست. اگر یک پژوهشگر نتواند در جامعه خود را یک چهره قابل قبول نشان دهد و نقشهای اجتماعی خود را ایفا کند نمیتواند یک پژوهشگر موفق باشد. پژوهش در خلأ شکل نمیگیرد، در جامعه معنا میگیرد. بنابراین خارج از جامعه، پژوهش را معنا نمیکنم. ویژگیهای اجتماعی را عجین میکنم با کارهای پژوهشی. به مسایل اجتماعی خود از نگاه پژوهش نگاه میکنم که میتواند قوام داشته باشد. منزلتهای اجتماعی آدمها میتواند در امتداد این نگاه باشد. امروزه اجتماع با پژوهش معنای جدیدی پیدا میکند. بر این باورم سازههای اجتماعی با پژوهش معنا پیدا میکند.
* از چالشهای دانشگاه صحبت کردید، چالشهای قدیم و چالشهای جدید و حتی چالشهای دوران ریاست جمهوری احمدینژاد، این سه دوران را چگونه ارزیابی میکنید؟
- دانشگاه تاکنون چهار دهه را تجربه کرده است. باید بگویم به دلیل نگاه کاملا دولتی که بر روابط اجتماعی، اداری و دانشگاهی حاکم است، نه فقط دانشگاه آزاد اسلامی -که یک بنگاه کاملا خصوصی است - بلکه هیچ سازمان یا نهاد غیردولتی دیگری را در کشور به واقع نپذیرفتهایم. علی رغم اینکه این موضوع در قانون اساسی تاکید شده و تمییز داده شده است و موفقیت بسیاری از کشورها مستلزم استفاده از پتانسیل این بخش بوده است، دانشگاه در هیچ کدام از این شرایط اهمیت و توجه خیلی جدی دولتها را با خود همراه نداشته تا آنجا که برخی از دولتها نیز عامدانه دانشگاه را نمیتوانستند تحمل کنند. اما در دولت نهم و دهم به دلیل نگاهی که به بانیان این دانشگاه وجود داشت، نتوانستند آن را بپذیرند در نتیجه چالشها بیشتر بود و نمود بیشتری پیدا کرد. ولی در خفا همه دولتها نتوانستند باور کنند که یک بخش خصوصی بتواند سهمی و باری از روی دوش دولت بردارد و این همه مشتاقان آموزش عالی را پاسخ دهد.
به نظر من میرسد در دورههایی، وضعیت همراستاتر با دانشگاه بود و در دورههایی کمتر. با این حال حاکمیت چند اصل در دانشگاه باعث بروز روند موفق در ادوار مختلف است. وقتی کاری را برای خدا انجام میدهید، خیلی از وسایل آماده و خیلی از مشکلات برطرف میشود. شهروندان ما قضات عادل هستند. میدانند با تمام کمی و کاستیهای موجود چه دادهاند و چه دریافت کردهاند. همین مخاطبان و شهروندان نیز امروز مدافع و مخبر دانشگاه هستند و این ثمره ارزشمندی برای انقلاب اسلامی است. شهروندان به این خوبی را باید قدرشناس باشیم. این مهم در بیانات رهبر انقلاب، مقام معظم رهبری و آیت الله هاشمی رفسنجانی بارها و بارها تاکید شده است. آیتالله بارها و بارها در بیانات خود تاکید داشتهاند که دانشگاه چون برای مردم است برای مردم، جامعه و انقلاب خواهد ماند. این موضوع مهمی است که نباید آن را فراموش کنیم و از یاد ببریم. امروز در واقع این نگاه حاکم بر دانشگاه است که آن را به پیش میبرد.
* مهمترین رمز موفقیت دانشگاه آزاد اسلامی را در چه میبینید؟
- لطف خداوند، اراده و ایمان بانیان دانشگاه و همراهی مردم، کمک کرد تا مدیران دانشگاه بدون توقع، کارکنان بدون چشمداشت و استادان دانشگاه با ایثار برای دانشگاه خدمت کنند. همه اینها را باید در یک مجموعه قرار داد. اینها همه با هم است و به تنهایی معنا ندارد. کار برای خدا همه چیز با خود به همراه دارد. به اعتقاد من کار برای خدا شاهبیت موفقیت دانشگاه است.
* تفاوتهای ریاست دکتر جاسبی و دکتر میرزاده و تفاوتهای این دو چهره موفق دانشگاه آزاد اسلامی را چگونه ارزیابی میکنید؟
- سوال خوبی مطرح کردید، این دو عزیز هردو شخصیت بزرگی دارند از دو منظر، یکی از بعد اجرا و دیگری از بعد دانشگاهی. هر دو مسئولیت هدایت دانشگاه را در دو شرایط متفاوت و اقتضائات مختلف قبول کردند. مدیریت خاصی را تعریف کردند و عهدهدار شدند. دکتر جاسبی در دورهای که دانشگاه چیزی نبود جز لطف خداوند و حمایت مقام معظم رهبری، آیتالله هاشمی رفسنجانی و هیات موسس و پشتکار و جدیت شخص آقای دکتر جاسبی که مردانه پای کار ایستاد و موانع را برطرف کرد و مخلصا کار کرد که حاصل آن را میبینیم(توسعه ملی در کنار توسعه دانش و فناوری)
اما زمانی که دکتر میرزاده در راس کار قرار گرفت و وارد دانشگاه شد، هم شرایط تغییر کرد و هم دانشگاه با یک وقفه همراه بود که نمیخواهم اینجا به این وقفه و آثار آن بپردازم. دانشگاه به جوان سی سالهای شبیه بود که انتظارات از او با یک کودک متفاوت است. بنابراین در سیاستگذاری هر مدیر باهوش به این موضوع توجه میکند. به اعتقاد بنده آقای دکتر میرزاده به عنوان یک مدیر هوشمند و زیرک به این موضوع توجه کرده که امروز برای قوام و دوام دانشگاه به جای اینکه عرض را توسعه دهیم، عرض را باید مدیریت کنیم تا ریشههای دانشگاه عمیقتر شده و دوام دانشگاه بیشتر شود و بر همین اساس، برنامهها و سیاستهایی در حال اجراست. نباید انتظار داشت همه این اتفاقات طی دو سال به بار بنشیند، باید فرصت داد. نهال دانشگاه ریشه خوبی دارد اما باید در پژوهش و فناوری قویتر و کیفیت مطلوبتر شود. اینها موضوعاتی است که دکتر میرزاده به آنها توجه ویژهای دارد. کیفیت و استانداردسازی آموزش، توسعه کمی و کیفی هیات علمی، توسعه زیرساختهای فناورانه که درجه اتکای دانشگاه به شهریه دانشجو را کاهش میدهد.
ما یک دانشگاهی هستیم که ردیف دولتی نداریم؛ اما میشود دانشگاهی مورد اقبال و پذیرش جامعه و مردم داشت. چون مردم دانشگاه را میپذیرند از این رو دانشگاه میتواند خود را در یک مسیر رقابتی قرار دهد. امروز دانشگاه به درجهای رسیده که در سایه تدبیر جدید، مورد پذیرش قرار گرفته است. آموزش عالی به این درجه رسیده که پذیرفته نمیتواند بار آموزش عالی کشور را به هر شکل کمیتی و کیفیتی جلو ببرد و ما نیز این مسئولیت را پذیرفتهایم و حتی جلوتر رفتیم، تا حدی که هیات امنای دانشگاه تکلیف ملی برای ما تعریف میکنند که دانشگاه وارد عرصههای ملی شود.
هر چه قدر دانشگاه در زندگی مردم بیشتر حضور پیدا کند، ریشههایش قویتر میشود. مردم خودشان حافظ دانشگاه میشوند. مردم دانشگاه را از آن خود میدانند و برای حفظش به عنوان یک میراث ماندگار تلاش کنند. این نگاه خوبی است که دانشگاه بیش از سی سال تلاش کرد تا به آن دست پیدا کند. این نشان میدهد در شرایط مختلف مدیران با استراتژیهای مختلف ورود پیدا میکنند. برخی افق طولانی میبینند در عرض و برخی این نگاه را در عمق دارند. اینها تفاوتهای این دو مرد بزرگ در عرصه مدیریت دانشگاه است.
حرفها که به اینجا رسید فرصت شد تا روند گفتوگو با تغییراتی همراه شود. دلنگرانیها و دل مشغولیها درباره دانشگاه بهویژه کارکنان موضوعی بود که فرصت برای طرح آن فراهم شده بود. با این دیدگاه گفتوگو را با آقای رهنما ادامه دادیم.
* با توجه به دلنگرانی بهویژه نزد کارکنان، آینده دانشگاه را چطور میبینید؟
- آیندهنگارانه اگر به دانشگاه نگاه کنیم، کمی نگرانکننده است. این دلهره و نگرانی درباره آینده کل جامعه نیز با توجه به مباحث مطرح شده امروز، صادق است. ما تمرین نکردیم، همه کسانی که در دانشگاه حضور دارند این دوران را تجربه نکردند. یعنی در چالشهای این گونه هرگز وارد نشدیم. در زندگی شخصی و خانوادگی وقتی با مشکلی روبرو میشویم، خیلی حواسمان را جمع میکنیم. این تلنگر، تلنگر سازندهای است. اگر از این منظر نگاه کنیم، موضوع متفاوت میشود. باید این خوف ظاهری را به امید بالنده تبدیل کنیم. همکاران باید بدانند که باید دانشگاه خود را حفظ بکنند. چگونه میتوانند این کار را انجام دهند؟ وقتی در دانشگاه مسئولیتپذیر باشند، نسبت به دانشگاه و مسایل پیرامون آن دغدغه داشته باشند، دانشگاه را از آن خود بدانند و آن را حفظ کنند. چون معیشت، زندگی، حیات و عمرشان وابسته به دانشگاه شده است.
به اعتقاد من این دستاورد امروز است. اگر این نگاه را نهادینه کنیم جای نگرانی نیست. آینده دانشگاه با توجه به تمام فراز و فرودهایی که دارد، چون یک دانشگاه است و ریشه دارد، شکلی امیدوار کننده است. توکل به خداوند به همراه عزم و اراده، این توصیه ارزشی ما است. همکاران باید توکل داشته باشند و عزم و اراده. نباید خود را خیلی درگیر نگرانیها کنند چرا که در برخی موارد این نگرانی به حدی غالب میشود که حس کار کردن و تلاش را از انسان سلب میکند.
من سوالی دارم و آن اینکه از نگاه کلی و فارغ از موارد خاص آیا همکاری هست که حقوق خود را دریافت نکرده باشد و خود را با سایر ادارات و سازمانها مقایسه کند، نظیر کارخانه یا حتی ادارات دولتی؟ دانشگاه کمترین نوسان را داشته است. افزایش حقوق هر ساله از دولت بیشتر بوده و همواره تلاش کردیم تا حقوق بهموقع پرداخت شود. به طور متوسط در دو و نیم سال گذشته ۱۲۲ درصد حقوق کارکنان و ۸۶ درصد حقوق اعضای هیات علمی را افزایش دادیم. پس امید داریم ولی این امید نباید باعث تلاش نکردن شود. امید شرط دارد. واحد دانشگاهی اگر خود تلاش نکند، همکاران تلاش نکنند بدون شک با مشکل روبرو میشویم. باید برای کار خود ارزش قایل شویم. به دانشجویان احترام بگذاریم تا مبلّغ خوبی برای ما باشند. کاری کنیم تا ما را انتخاب کنند. با توجه به این تلاش آینده دانشگاه زیباست.
* این نگاه نگاه زیبایی است. این نگاه چگونه باید در واحدها تسری پیدا کند؟
- اینجا نقش واحد اطلاع رسانی و روابط عمومی دانشگاه خیلی مهم است. باید بدانیم حرف و عمل و گفتار ما یکی باشد. اگر خبری میدهیم همکاران باید در عمل آن را ببینند. باید به زبان آورد، در عمل نشان داد و اطلاع رسانی کرد. اینها همه با هم است. همکاران باید در تصمیمگیری شراکت داشته باشند. بنده نمیتوانم در برج عاج بنشینم با امکانات آنچنانی و در مقابل بسیاری از همکاران از حداقل امکانات محروم باشند. به همین خاطر تصمیمات گرفته شده دانشگاه را در نظر میگیریم. دورافتادهترین مرکز دانشگاهی را به مثابه سازمان مرکزی در نظر میگیریم. اگر نمیخواهیم پرداخت کنیم به هیچ کجا نمیدهیم و بالعکس کمترین پرداختی را نیز برای همه میبینیم. بر اساس تاکید آیتالله هاشمی رفسنجانی که در دیدارهای متعدد تاکید داشتهاند باید نگاه به دانشگاه نگاه پدرانه باشد. رئیس استان باید به تمام استان نگاهی پدرانه و یکسان داشته باشد. این فرهنگ مشارکت اگر غالب شود، همه با دل و جان کار میکنند.
دغدغههای مالی و معیشتی از بزرگترین دغدغههای کارکنان هر سازمان است و دانشگاه آزاد اسلامی و کارکنان آن نیز از این مقوله جدا نیستند. یکی از حواشی آزاردهنده دانشگاه در این راستا و بهویژه برای کارکنان عدم اجرای یکسان بخشنامهها در حوزه مالی و تفسیرهای متفاوت از آن است. موضوعی که همواره در درددلهای کارکنان آن را میشنویم. اینجای گفتوگو فرصتی بود تا در این باره نیز از دکتر رهنما پرسشی را مطرح کنم.
* همان طور که گفتید بخشنامهها سراسری صادر میشود با در نظر گرفتن تمام واحدهای دانشگاهی. با این حال برخورد واحدها با یک بخشنامه واحد متفاوت است. برای تفسیر و اجرای یکسان بخشنامهها چه تمهیداتی اندیشیدهاید؟
- واضح است که بخشنامه یک دستور اداری است، اما یک دستور اداری که باید با واقعیتهای پهنهای که میخواهد در آن اجرا شود، همخوانی داشته باشد. مثلا یک تصمیم گرفته میشود برای ۴۰ هزار کارمند در ۳۷۰ و اندی واحد در اقصی نقاط کشور، از سوی دیگر مجموعه نمایندگانی را انتخاب کردهایم برای پذیرفتن مسئولیت واحدهای دانشگاهی که اگر اختیار از آنان سلب شود در بلندمدت در ساختار دانشگاه ایجاد تخریب میکند. مهم این است که عزیزانی که انتخاب میکنیم برای مسئولیت اداره واحد، به طور نسبی بهترین باشند. دغدغه کارمند را داشته باشند و خود را جدا از کارکنان ندانند. ما بیتفاوت نیستیم.
همکاران این اطمینان را داشته باشند که واحدها رصد میشوند و اگر در یک واحد یا استان ببینیم متواتر این اتفاق رخ میدهد بررسی میکنیم، یا تصمیم ما غلط است و یا اگر تصمیم درست است، نماینده ما باید اجرا بکند. به طور نسبی عرض میکنم، غالب بخشنامههای دانشگاهی این ضمانت اجرایی را دارد. در برخی موارد نیز باید مشروط به تامین اعتبار باشد. باید صرفه جویی لازم را داشته باشیم تا منابع حاصل از آن به خود مجموعه تعلق بگیرد.
بدون شک روسای واحدهای دانشگاهی بر این عقیده هستند که با کارکنان خود کار دانشگاه را پیش میبرند. اولویت پرداخت برای تامین معیشت کارکنان، حقوق تعیین شده است. مزایا را باید تامین اعتبار کرد و راهی برای پرداخت پیدا کرد. استثناها را باید کنار گذاشت. پیش آمده که از سازمان مرکزی به واحدی کمک شده است تا حتی حقوق را پرداخت کند. اگر منابع واحد با پرداخت مزایا سازگار نیست این نشان میدهد که در آن واحد اشکالاتی وجود دارد. یا نیروی انسانی زیاد دارند یا درآمد پایین است که در هر صورت باید برای آن چارهای اندیشید. به عنوان مثال نیروی اضافه را به واحدهای مجاور فرستاد. اکنون ساماندهی نیروی انسانی در دستور کار قرار دارد. نیروی انسانی معقول شود تا بتوانیم امکانات و منابع را تخصیص دهیم. در هر صورت این موضوعی است که آن را رد نمیکنم بعضا به ما هم گزارشهایی در این باره میرسد.
* معاون دانشگاه و این همه مشغله آیا اوقات فراغت هم دارد؟ این زمانها را به چه کاری مشغول هستید؟
دکتر با خنده پاسخ میدهد
- اوقات فراغت اگر داشته باشم، خانواده در اولویت است، فاز دوم اگر فراهم کردم به کارهای علمی میپردازم. (خیلی فروتنانه توضیح میدهد) استادتمام دانشگاه هستم. بیش از ۴۰ عنوان کتاب دارم و خود را پژوهشگر موفقی با تخصص سرمایه گذاری و مالی میدانم و در مجموع به امور شخصی و ورزش میپردازم.
* حرف از ورزش شد معاون برنامه ریزی دانشگاه در چه حد و چه رشتهای ورزش میکند؟
- رشته ورزشی اصلی من فوتبال است. من حرفهای ورزش میکردم. تجربه بازی باشگاهی دارم. مدتی کاپیتان تیم دانشگاه شهید بهشتی بودم و برای مقطعی نیز به عضویت تیم منتخب دانشجویان کشور در آمدم. اکنون هم اگر اوقاتی فراهم شود به ورزش میپردازم. از هر فرصتی استفاده میکنم و به ورزش میپردازم.
* حرف آخر مثل همیشه توصیه به همکاران و کارکنان صدیق دانشگاه؟
- اول چون همه را دوست دارم توصیه میکنم همه را دوست داشته باشند. در حد مقدور به خانواده بپردازند و در کنار خانواده باشند، خانواده را دریابند، آنان را شریک خود بدانند و خود را شریک و رفیق خانواده خود که خانواده مهمترین سرمایه در زندگی است. دانشگاه را عضوی از خانواده خود بدانند چراکه زمان زیادی را در دانشگاه صرف میکنند. این مکان مقدس را احترام بگذارند. وارد شدن به ساحت مقدس دانشگاه حرمت دارد پس حرمت دانشگاه را نگاه دارند. چرا که در دانشگاه شما با کسانی ارتباط دارید که انسان ساز و آینده ساز هستند. همکاران خوب ما برای فرزندان خود این را به عنوان فرصت تلقی کنند. چراکه فرزندانمان بدون شک بهترین فرزندان کشور خواهند بود. این فرزندان با محیط سالم و پاک دانشگاه در ارتباط هستند. این ثروت و برکت دست نیافتنی هر کشور و جامعه است.
دکتر به ساعتش نگاه میکند، درمییابم که وقت به پایان رسیده است هرچند هنوز سوالات زیادی در ذهنمان بود و صبر و حوصله دکتر برای پاسخگویی به سوالات، آن هم با روی گشاده و باز، برایم بسیار وسوسه انگیز...
شاید فرصتی دیگر...
انتهای پیام/