عبور از شرایط جنگ سرد/ نظم جدید برمبنای همگرایی همسایگان است
گروه جهان خبرگزاری علم و فناوری آنا-زهرا قربانی: بیش از سه دهه است که پاسخ به این سوال که چه کسی کنترل خلیج فارس را برعهده دارد، مبنای حضور روزافزون آمریکا در سطح منطقه بوده است حال آنکه در بطن این تنش امنیتی، اختلاف میان ایران که در جایگاه مشروع یک قدرت منطقهای، تامین منافع ملی خود را در گرو خروج آمریکاییها میبیند و در مقابل، دولتهای عرب حاشیه خلیج فارس که دوام امنیت خود را به تداوم حضور نظامی آمریکا گره زدهاند، خودنمایی میکند.
پس طراحی ساختار امنیتی جدید در یکی از راهبردیترین مناطق جهان، بیش از همه نیازمند کمرنگ کردن خط جدایی ایران و اعراب در راستای تعریف هدف مشترکی است که در نهایت به ارائه تکنیکهایی برای رسیدن به امنیت منطقهای پایدار منجر شود.
در چارچوب جدید، هم رابطه ایران با همسایگان بهبود مییابد و هم آنها فرصتی برای کاهش وابستگی نظامی به آمریکا پیدا میکنند.
البته، از همان ابتدا مشخص بود که تفاهم در باب مسائل امنیتی، مستلزم تشویق ایران و عربستان سعودی به باور تغییر چشمانداز ژئوپلیتیکی منطقه و پرهیز از محاسبات کوتاهمدت به نفع ثبات بلندمدت است و از همین رو شاهد رقم خوردن تحولات مثبت در سایه توافق تهران-ریاض هستیم.
آغاز این روند شامل مذاکره رسمی، بازگشایی متقابل سفارتهای دو کشور و همکاری در مسائل منطقهای با اولویت حل بحرانهای سوریه و یمن است و انتظار داریم که رفته رفته باب همکاری های اقتصادی و امنیتی هم باز شود.
اکنون به باور تحلیلگران، خروج امارات از ائتلاف دریایی آمریکا و در مقابل، تشکیل ائتلاف دریایی بین ایران و چند کشور عربی نشانه تشدید فضای بی اعتمادی کشورهای منطقه به آمریکا و تقویت باور و اتکای این کشورها به توانمندیهای خود در تامین امنیت منطقه است.
خبرنگار آنا با توجه به تحولاتی که در یک هفته اخیر شاهد بودیم، گفتگویی با «مصطفی انتظاری» کارشناس مسائل بین الملل داشته است که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
*در سال ١٣٩٨، به دنبال حوادثی، چون حمله به آرامکو (شرکت نفت عربستان)، آمریکا با ادعای حراست از ابراههای خاورمیانه و تامین امنیت انرژی، ائتلافی دریایی تشکیل داد که امارات نیز به ان پیوست. اما اکنون شاهد خروج امارات از این ائتلاف هستیم. این مسئله را چگونه ارزیابی میکنید؟
آمریکا تلاش میکرد خود را ژاندارم اصلی منطقه معرفی و کشورهای دیگر را قانع کند که در نبود ایالات متحده امنیت آنها به خطر میافتد.
بر همین اساس، آمریکا در دهههای اخیر، هم حجم زیادی تجهیزات به این کشورها صادر کرد، هم عامل جنگها و بی ثباتیهایی شد و هم در منطقه خلیج فارس دخالتهایی را کرد که ناشی از این برداشت و بد فهمی برخی کشورهای منطقه بود که بدون آمریکا ثبات در منطقه تامین نمیشود و امنیت انرژی در سطح جهان به خطر میافتد.
با این حال رفته رفته کشورهایی که وابسته به ایالات متحده بودند و فکر میکردند که در نبود آمریکا، آنها به لحاظ امنیتی دچار مشکل میشوند، متوجه شدند که اتفاقا خود آمریکا عامل این تنشها است. این اتفاق در جریان حمایت آمریکا از گروه تروریستی داعش و پیش از آن شکلدهی به القاعده و دو جنگ ویرانگر در افغانستان و عراق خودش را نشان داد و کشورهای منطقه هم دیدند که آمریکا بعد از بهره برداری از منابع سایر کشورها، آنها را با بسیاری از مشکلات رها میکند.
*چند روز بعد از رسانهای شدن خروج امارات از ائتلاف دریایی امریکا، «شهرام ایرانی» فرمانده نیروی دریایی ایران اعلام کرد که این کشور علاوه بر توسعه ائتلاف دریایی با روسیه و چین در صدد تشکیل ائتلاف دیگری با کشورهای منطقه ازجمله امارات است تا به این ترتیب منطقه از عاری از وجود نیروهای غیرموجه شود. با توجه به اینکه ایران از مدتها قبل بر لزوم ایجاد چارچوبهای امنیتی منطقهای تاکید کرده بود، میتوان تحولات اخیر را به فال نیک گرفت و آیا آمریکا چنین ائتلافی را برمی تابد؟
طبیعی بود که کشورهای منطقه کم کم فاصله خود را از ایالات متحده بیشتر کردند و به سمت همگرایی منطقهای برگشتند. این همان راهبردی است که ایران بارها در سالها و دهههای بعد از انقلاب اسلامی از آن دفاع کرده بود. ایران همواره معتقد بود که امنیت منطقه به دست کشورهای منطقه تامین میشود. این طور نیست که امنیت منطقه از طریق بازیگران خارجی تأمین شود و به همین خاطر طبیعی بود که کشورمان از تغییر موضع سایر کشورها ازجمله امارات استقبال کند.
طبیعی است که آمریکا نمیخواهد این همگرایی منطقهای شکل بگیرد، زیرا تجارت اسلحه یا بهتر است بگوییم تجارت جنگ در منطقه تحت الشعاع این همگرایی قرار میگیرد
در مورد اتحاد دریایی که بین ایران، امارات، عربستان و برخی دیگر از کشورها مانند پاکستان و هند شکل میگیرد هم طبیعی است که آمریکا نسبت به این ائتلاف حساسیت داشته باشد و کارشکنی کند. ما میبینیم بلافاصله بعد از اینکه ایران سفارت خود را در عربستان بازگشایی کرد، وزیر خارجه ایالات متحده به این کشور سفر میکند. طبیعی است که آمریکا نمیخواهد این همگرایی منطقهای شکل بگیرد، زیرا تجارت اسلحه یا بهتر است بگوییم تجارت جنگ در منطقه تحت الشعاع این همگرایی قرار میگیرد.
در صورتی که همگرایی منطقه شکل گیرد، آمریکا نمیتواند مثل قبل سودی که از منطقه میخواهد را ببرد. با این حال بعد از توافقی که بین تهران و ریاض رقم خود، ما شاهد فرآیندهای ائتلاف سازی هستیم که من فکر میکنم هنوز تبعات آن ادامه دارد و باید انتظار ادامه این روند را داشته باشیم.
*آیا قالب هلسینکی همچنان برای حل و فصل مناقشات خلیج فارس پیشنهاد میشود؟
بر اساس قاعده هلسینکی که یکی از تجارب دوره جنگ سرد است، با وجود اختلافات، مذاکرات همچنان ادامه پیدا میکند. اما من فکر میکنم که ما در سطح منطقه از شرایط جنگ سرد عبور کرده ایم. این قاعده شاید مثلا در یک الی دو سال پیش از این، قابل استفاده بود، زیرا حجمی از بدبینی و اختلاف در بین کشورها وجود داشت، اما در حال حاضر وقتی که عملا سفارتها در کشورها بازگشایی میشود و رسماً از اتحادها، ائتلافهای دریایی و امنیتی رونمایی میشود، دیگر نیاز به این قواعد دوره جنگ سرد نیست.
در حال حاضر، دیگر جنگ سردی وجود ندارد و کشورها به این فهم رسیدهاند که باید به سمت همگرایی بروند. این همگرایی در حوزه دیپلماسی آغاز شده است و طبیعتاً در حوزههای اقتصادی و امنیتی هم ورود میکند.
*جایگاه چین و روسیه در نظم امنیتی منطقه را چگونه میبینید؟
من فکر میکنم که روسیه و چین از این ائتلافها استقبال خواهند کرد به این دلیل که روسیه درگیر جنگی ویرانگر در اروپا است، به همین خاطر تلاش میکند بخشی از بازار خود از جمله مواد غذایی را در منطقه خاورمیانه تامین و تحریمهایی که برای این کشور وضع شده را جبران کند، بنابراین روسیه ثبات منطقه را ترجیح میدهد.
روسیه و چین نگاه مشابهی درباره پرهیز از تنش در منطقه خاورمیانه دارند و می دانند که جهان ظرفیت بحرانی موازی با جنگ اوکراین را ندارد
روسیه و بسیاری از کشورها به این جمعبندی رسیدهاند که جهان دیگر طاقت جنگی موازی جنگ اوکراین را ندارد و به همین خاطر نمیخواهند که منطقه خاورمیانه که یک منطقه استراتژیکی به لحاظ انرژی هم هست، دستخوش ناامنی و خشونت باشد و از طرف دیگر چین هم نگاه مشابهی را دارد. این کشور عملا دارد جایگزین ایالات متحده در خاورمیانه میشود، بنابراین علاقه دارد که ائتلافها و اتحادهایی شکل گیرد که زمینه را برای راهکارهای اقتصادی و سیاست راهبردی «یک کمربند، یک جاده» هموار کند؛ بنابراین من فکر میکنم که چین و روسیه موافق این هستند که این کوریدور امن بماند و و طبیعتاً هرگونه ناامنی و تحرکات خشونتآمیز شبیه اقداماتی که بعضا رژیم صهیونیستی انجام میدهد به ضرر منافع این کشورها است.
*ابعاد سفر «نیکلاس مادورو» به عربستان سعودی آن هم یک روز بعد از تصمیم ریاض به کاهش سقف تولید نفت را چگونه ارزیابی میکنید؟
درباره سفر مادورو به عربستان هم باید اشاره کنم که باز هم این روند را باید در چارچوب سیاست استقلال طلبانه عربستان نسبت به آمریکا در نظر گرفت. اینکه عربستان اعلام کرده است میتواند از حجم تولید نفت خود کم کند باید به فال نیک بگیریم. دیدار ولیعهد عربستان با مادورو که رهبری یک کشور نفتخیز دیگر را بر عهده دارد، تاثیر بسیار زیادی روی قیمت خواهد داشت.
من فکر میکنم عربستان به این درک رسیده است که بازی در زمین آمریکا به ضررش است، بنابراین به سمت اینکه این بازی را تمام کند، پیش میرود. این امر هم در حوزه سیاسی با دراز کردن دست دوستی به سوی ایران و هم در حوزه اقتصادی با کاهش تولید نفت، اثرگذاری بر قیمت نفت آن هم در میانه جنگ اوکراین و در نهایت بر هم زدن پازلی که به سمت بهبود مناسبات عربستان و اسرائیل پیش میرفت، امکان پذیر میشود.
بنابراین، در حالت کلی نظم جدید منطقه بر مبنای همگرایی همسایگان که استراتژی دولت سیزدهم هم بوده و پیش از این هم جمهوری اسلامی آن را پیگیری کرده است، پیش میرود و طبیعتاً بازنده این وضعیت آمریکا و متحدان این کشور مثل اسرائیل خواهند بود.
انتهای پیام/