زبان فارسی چند ساله است؟
گروه فرهنگ خبرگزاری علم و فناوری آنا، سعید تقدیری استاد زبان و ادبیات فارسی ـ میگویند اگر از یک ایرانی بپرسید که: «چند ساله است؟» و به فرض که بیست ساله باشد، باید بگوید که: «من دوازده هزار و بیست سال سن دارم» و کسی که بیست سال دارد و در کشوری با قدمت ششصد سال زندگی میکند، او یک جوان ششصد و بیست ساله است؛ چراکه ما به عنوان شهروندان هر کشوری، در هر سن و سالی که باشیم، گذشته تاریخی خود را تا زمان مرگ به دوش میکشیم و ناخواسته به عنوان یک حلقه از یک زنجیره، فرهنگی که به صورت سینه به سینه از گذشتگان خود گرفتهایم را به آیندگان منتقل میکنیم؛ میراثی کهن و تمامنشدنی که از پدرانشان به پدرانمان و از آنها هم به ما رسیده است.
این فرهنگ، برای همه ما ایرانیان چیزی شبیه به مرور خاطرات گذشته میماند؛ گویی که همۀ ما، در تمام طول تاریخ با آن زندگی کردهایم. «انسانها خاطراتی را با خود حمل میکنند که هرگز آنها را تجربه نکردهاند». این جملۀ کارل گوستاو یونگ چقدر مصداق ما ایرانیهاست، مردمانِ همیشه نجیبی که از زخمها و بدیهای تاریخی، برای خود خاطرات خوبی ساختهاند.
ایران زیبای ما، این سرزمین عزیز و دوستداشتنی که نه تکهای از جانمان، بلکه تمام وجود ماست در جهان به داشتن نکات مثبت زیادی شناخته میشود که «زبان فارسی» یکی از آنهاست؛ زبانی با قدمت تاریخی فراوان که امروزه نه تنها همه ایرانیان را در سرتاسر دنیا به هم متصل میکند، بلکه از مرزهای جغرافیایی هم فراتر رفته و عاملی برای پیوند میان همه کسانی است که این زبان را میشناسند. سخن گفتن درباره پیشینه زبان فارسی کار بسیار دشواری است.
اگرچه درباره آن کتابها و مقالات متعددی نوشتهاند، اما این مسالهای نیست که بتوان در چند خط آن را خلاصه کرد و به این شکل، حق مطلب ادا نمیشود؛ با این حال اگر بخواهیم از مقوله تاریخ ادبیات به آن نگاه کنیم، میتوان زبانهای ایرانی را به سه دوره مهم تقسیم کرد: ۱-دوره باستان ۲-دوره میانه ۳- دوره جدید آنچه ما درباره زبان فارسی دوره باستان میدانیم، تا حدی به صورت ناقص و محدود وجود دارد.
از آنجایی که در روزگاران دور، ضبط صوت یا دستگاه ویدیو نبود، امروزه ما دقیقاً اطلاعاتی درباره نحوه صحبت کردن مردمان آن دوران نداریم و نمیدانیم که آنها به چه صورت با یکدیگر صحبت میکردند.
در دوره باستان چهار زبان مادی، سکایی، اوستایی و فارسی باستان مرسوم است که فقط برای دو زبان از آنها، خط وجود دارد: خط اوستایی برای زبان اوستایی و خط میخی مطابق زبان فارسی باستان است و دو زبان دیگر، از بین رفتهاند.
با شکست هخامنشیان از یونانیها و روی کار آمدن سلوکیان، برای مدتی خط یونانی مورد استفاده دربارهای ایران، قرار گرفت؛ سپس در دورههای بعد یعنی در زمان اشکانیان و ساسانیان زبان و خط پهلوی رواج یافت. با متواری شدن یزگرد سوم ساسانی و تحولاتی که باعث شد اعراب به ایران لشکرکشی کنند، دوره جدید زبان فارسی آغاز میشود؛ اگرچه متخصصان، آن را با گذشت زمان و از قرن چهارم به بعد به حساب میآوردند.
با حضور اعراب در ایران، تا سالیان سال، نشانههایی از زبان و خط فارسی وجود ندارد؛ چراکه هیچ سند مکتوب و دقیقی به زبان فارسی نوشته نشده است تا اینکه در قرن چهارم، کتابی به خط اسدی توسی پیدا میشود و به همین دلیل است که پژوهشگران، زبان فارسی را از همین دوران به بعد محاسبه کردهاند یعنی چیزی حدود هزار سال است که ایرانیان به همین شکل و شیوه -البته با تغییراتی جزیی- مینویسند و با یکدیگر صحبت میکنند که این برای ما افتخار بسیار بزرگی است.
میتوان حدس زد که در آن زمان، دربارهای ایران، از رسمالخط عربی برای نگارش زبان فارسی استفاده کردند و این با گذشت زمان به جامعه راه یافت که به «فارسی دَری» معروف گشت و در اینجا واژۀ دری از کلمۀ درباری گرفته شده است.
از همان هزار سال قبل تا به امروز، زبان فارسی با چالشهای بسیار زیادی مواجه بوده و در طول تاریخ تحولات فراوانی به خود دیده است که تا این زمان ادامه داشته و بعد از این هم حتماً با تغییراتی همراه خواهد بود.
در این میان، واژگان متعددی از بین رفتهاند و کلماتی هم به دایره زبانی فارسی راه یافتهاند که بسیاری از آنها واژگان بیگانهاند و این به دلیل سلطه بسیاری از حکومتهای غیرایرانی بر این سرزمین اتفاق افتاده است. واژگان یونانی، عربی، ترکی، مغولی و بعدها پس از دوره مشروطه در ایران، بسیاری از کلمات فرانسوی، روسی، انگلیسی و... به زبان فارسی راه یافت که تا امروز نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
«زبان فارسی» مانند انسانی چندین و دوازده هزار ساله است که در گذر از پیچ و تابهای تاریخی و با وجود زخمهای زیادی که بر تن دارد، هنوز سرزنده و امیدوار، شیرینی زبان خود را به رخ جهانیان میکشد؛ شیرینی و حلاوتی که شاعرانی، چون فردوسی، سعدی، حافظ، مولانا و دیگران برای ما به یادگار گذاشتهاند. قدر آنچه داریم را بدانیم و آگاهانه به آن افتخار کنیم.
انتهای پیام/