کمخوانی در استانهای متورم از کتابخانه
به گزارش خبرنگار خبرگزاری علم و فناوری آنا، دو سال پیش زمانی که طرح آمارگیری از فرهنگ رفتاری خانوار توسط مرکز آمار ایران یافتههای خود را اعلام کرد، نتایج شگفتانگیز آن میتوانست چراغ راه برنامهریزی برای یکی از مهمترین دغدغههای فرهنگی کشور یعنی میزان مطالعه باشد.
مرکز آمار در دستاوردهای خود معترف شده که ایرانیها به مصرف محتوای فضای مجازی متمایل شدهاند و ساعتی که در شبکههای اجتماعی صرف میکنند قابل مقایسه با میزان مطالعه روزانه نیست. این عادت را ارقام و اعداد از پایشهای میدانی و تحلیل کارشناسانه اثبات کرده، اما به حدی با زندگی روزمره ما آمیخته که جای تعجب ندارد.
در خانهها هر یک از ساکنان سرشان در گوشی خودشان است و در اماکن عمومی نیز همین طور. به ندرت میتوان افراد کتاب به دست را مشاهده کرد چرا که آموزه کافی برای اهمیت مطالعه وجود نداشته و هر شهروندی ترجیح میدهد محتواهای فاقد فایده و عمق را در طول روز بارها در ذهن خود انباشت کند.
در مقابل این آسیب البته یکی از راهکارهای پیشنهادی دولتها افزایش تعداد کتابخانهها و ایجاد فرصت مطالعه رایگان بوده است. موضوعی که باز مرکز آمار ایران نشان میدهد بیشتر شبیه اشتباهی در تصمیمگیری است و از توزیع ناعادلانه کتابخانهها، کمبود آن در روستاها، کمبود و حتی نبود کتابهای چاپ جدید در کتابخانهها گرفته تا رغبت نداشتن شهروند برای نشستن در کتابخانه عمومی را شامل میشود.
بررسیها در سال ۱۴۰۰ نشان داد که استانهای یزد، قم و قزوین به ترتیب با کتابخوانی ۱۵ ساعت و ۱۶ دقیقه، ۱۵ ساعت و ۱۲ دقیقه و ۱۲ ساعت و ۵۸ دقیقه در ماه در صدر استانهای کتابخوان قرار دارند. در این آمارگیری به ۴۳ هزار و ۷۰۰ خانوار شهری و ۱۸ هزار و۸۶۰ خانوار روستایی و در کل به ۶۲ هزار و ۵۶۰ خانوار مراجعه شده و اطلاعات مرتبط با حوزه کتاب و نشریات، شبکههای اجتماعی، فعالیتهای ورزشی، تغذیه، سرمایه اجتماعی و... افراد ۱۵ ساله و بیشتر شده اخذ شده است.
اما چرا این آمار خوشایند نیست و چرا استانهای ذکر شده هم نباید نسبت به اعلام آن به خود غره شوند؟
یافتههایی که مرکز رصد فرهنگی کشور ارائه کرده است، نشان میدهد تعداد کتابخانه و کتاب در شهرهایی که بیشترین میزان کتابخوان را دارد اتفاقاً کمتر از بسیاری شهرهای دیگر است و شهرهای متورم از کتابخانه رقم کمتری از کتابخوانها را به خود اختصاص دادهاند.
بطوریکه آمارهای احصا شده درسال ۹۹ نشان میدهد، از نظر تعداد کتابخانه، استان تهران رتبۀ اوّل و استان اصفهان دارای رتبۀ دوم بوده است. استان فارس رتبۀ سوم و استان خوزستان رتبۀ چهارم را دارد. کمترین تعداد کتابخانههای عمومی در استان قم قرار دارد.
استان تهران ۳۴۵ و استان اصفهان ۲۹۳ و همچنین استان فارس ۲۴۶ کتابخانه عمومیدارند که بیشک در سه سال گذشته به تعداد آن اضافه شده است.
اما این تمرکز امکانات در کلانشهرها و فراموشی استانهای محروم نه تنها نشان میدهد نقشه توزیع زیرساختهای فرهنگی نیازمند تغییر است بلکه گویای این واقعیت است که انباشت امکانات باید همزمان با فرهنگسازی برای مطالعه باشد.
در سال ۱۳۹۹ سرانه مطالعه افراد ۱۵ ساله و بیشتر باسواد در ماه به طور متوسط ۸ ساعت و ۱۸ دقیقه برآورده شد که به عبارت دیگر ۱۶ دقیقه و ۳۶ ثانیه در روز بوده است. از این مقدار ۶ ساعت و ۳۲ دقیقه سرانه مطالعه کتاب غیردرسی، یک ساعت و ۲۳ دقیقه سرانه مطالعه روزنامه و ۲۳ دقیقه سرانه مطالعه نشریات بوده است.
۱۶ دقیقه مطالعه در روز در حالی که آمارها نشان میدهد به عنوان مثال در کتابخانههای اصفهان بارتبۀ نخست برخورداری از کتاب سه میلیون و ۸۷۰ هزار جلد، در خراسان رضوی بارتبۀ دوم، سه میلیون و ۱۸۲ هزار جلد و کتابخانههای تهران دو میلیون و ۹۰۴ هزار جلد کتاب موجود است و این کتابها، اغلب خاک میخورد و به ویترین کتابخانهها تبدیل شدهاند.
مراجعان به کتابخانههای عمومی میگویند کتابها یا به روز نیست یا بیشتر کتابهای مطرح اصلاً موجود نیست. از طرفی دسترسی به کتابخانههای شاخص کشور مانند کتابخانه ملی نیز برای هر شهروندی امکان پذیر نیست. آیا جداول آماری ساخت و تجهیز کتابخانهها نیز ویترینی برای فعالیتهای فرهنگی مدیران است و آیا عدم تطابق امکانات با نیاز اهالی یک شهر و تداوم برنامهها بیتوجه به یافتههای آماری اهمیتی برای مدیران فرهنگی ندارد؟
انتهای پیام/