رستگاری در کاخ آکسرای؛ داوداوغلو چگونه در دقیقه 90 به اردوغان خیانت کرد؟
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری آنا به نقل از المانیتور، در ترکیه به طور معمول، نخستوزیران زمانی که انتخابات را ببازند یا اکثریت کرسیهای پارلمان را به دلیل انشقاق در حزب متبوعشان از دست بدهند، از سمت خود برکنار میشوند.
احمد داوداوغلو، نخستوزیر کنونی ترکیه، هیچکدام از این مشکلات را ندارد. وی همین شش ماه پیش پیروز انتخابات شد و حزب متبوعش یکپارچهتر از هر زمان دیگری است. اما او اعلام کرده که در روزهای آینده، کنگره حزب تشکیل جلسه خواهد داد تا رهبر جدید آن تعیین شود. داووداوغلو گفته است: «این تصمیم من نیست، بلکه یک ضرورت است.»
همه در ترکیه میدانند که ضرورت یعنی چه. رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری ترکیه که در اوت 2014 (مرداد 93) داوداوغلو را به سمت نخستوزیری نامزد کرده بود، اخیرا نظرش را تغییر داده است. در طی 20 ماه گذشته، شکاف اختلافات بین این دو مرد عمیقتر و شایعاتی در چند ماه گذشته در این خصوص مطرح شده بود که داوداوغلو به زودی خواهد رفت. درست چهار روز پیش از استعفای داوداوغلو، یک وبلاگ متعلق به طرفداران سرسخت اردوغان، جزئیات ماجرا را فاش ساخت. بر این اساس، داوداوغلو با همکاری با قدرتهای غربی و «عوامل» آنها که علیه «رئیسجمهوری» دسیسهچینی میکردند، به اردوغان «خیانت کرده است.»
در حقیقت تنها خیانتی که داوداوغلو به اردوغان کرده، تلاش برای رفتاری اعتدالگرایانهتر و کمتر اقتدارگرایانه بوده است. برای مثال، داووداوغلو بر خلاف اردوغان، به صورت جدی تشکیل یک دولت ائتلافی با حزب اصلی مخالفان را پس از انتخابات 7 ژوئن 2015 (17 دی 93) مد نظر قرار داده بود. در این انتخابات، حزب عدالت و توسعه اکثریت پارلمان را از دست داد.
بر خلاف اردوغان، داوداوغلو مخالف زندانی کردن خبرنگاران و چهرههای دانشگاهی مخالف بوده است. او برخلاف رئیسجمهوری، تلاش کرد به جای اینکه به معترضان طرفدار محیط زیست، لقب تحریککنندگان سیاسی بدهد، به دنبال توافق با آنها باشد. به همین دلیل است که داووداوغلو در مقایسه با اردوغان به یک چهره کمتر منفی در میان حلقههای اپوزیسیون تبدیل شده است. اما برای طرفداران اردوغان، همه این اقدامات یک معنا بیشتر ندارد: «خیانت»
در اوت 2014 (مرداد 93)، اردوغان، داووداوغلو را به عبدالله گل که دوره ریاست جمهوریش به اتمام رسیده بود، ترجیح داد. در آن زمان، گل بیش از حد میانهرو و لیبرال تشخیص داده شد که برای مقابله با توطئههای بیشماری که قرار بود ترکیه با آنها مواجه شود، مناسب باشد. گل به عنوان پایهگذار حزب عدالت و توسعه، همچنین دارای شخصیت سیاسی مستقل و کاریزماتیک بود و بعید بود به اردوغان «وفادار» باشد.
اکنون در کمتر از دو سال بعد، مشکل نبود وفاداری کافی داوداوغلو به مشکلی برای اردوغان تبدیل شده است. به همین دلیل است که هر ناظر سیاسی در ترکیه انتظار دارد که فردی وفادارتر به رئیسجمهوری جایگزین داوداوغلو شود. در این خصوص می توان به سه گزینه برای تصدی پست نخستوزیری بعد از داووداوغلو اشاره کرد:
- برات آلبایراک (وزیر انرژی). آنچه موجب میشود البایراک 38 ساله بیش از یک وزیر انرژی در دولت اردوغان نقش ایفا کند، این واقعیت است که وی داماد اردوغان است و یکی از مهرههای کلیدی در درونیترین حلقه نزدیک به وی. از این رو کسانی که با حلقههای قدرت در حزب عدالت و توسعه آشنایی دارند، معتقدند که البایراک ایدهآلترین گزینه برای نخستوزیری است. تنها مشکل این است که وی بیش از حد جوان و بیتجربه است.
-بینالی ییلدریم (وزیر حمل و نقل). ییلدریم 61 ساله احتمالا محتملترین نامزد نخستوزیری است. وی هیچ کاریزمایی ندارد، اما شهرت خوبی در مدیریت پروژههای مهم حمل و نقل ترکیه دارد و مورد اعتماد رئیسجمهوری است.
-بکر بزداگ: (وزیر دادگستری).بزداگ 51 ساله است و از اواخر سال 2013 سمت وزارت دادگستری را در اختیار دارد. او به بله قربانگویی محض در برابر اردوغان شهره است و گفته میشود تمام اصلاحاتی که بخش عمدهای از استقلال قوه قضائیه ترکیه را در سه سال گذشته نابود کرده، حاصل کار او بوده است. وی نیز فاقد کاریزما و شهرت است، اما اردوغان به وی اعتماد کامل دارد.
اما در این میان، آنگونه که یکی از مشاوران اردوغان گفته است، نخستوزیر جدید یک «چهره نه چندان شناخته شده» خواهد بود. دیگر نویسندگان حامی اردوغان به شکلی مودبانه میگویند، این امر موجب ایجاد «هماهنگی» بین رئیسجمهوری و نخستوزیر خواهد شد. اما اگر بخواهیم واژهای روشنتر در این باره به کار ببریم باید از کلمه «فرمانبرداری» استفاده کنیم. هماهنگی کامل تنها از طریق انتصاب یک نخستوزیر کاملا فرمانبردار حاصل خواهد شد.
اما سوال اینجاست که آیا این جابهجایی همه مشکل اردوغان مبنی بر نداشتن اختیارات کافی را حل خواهد کرد؟ حقیقتا نه. زیرا اردوغان میخواهد اختیارات عملی خود را در قالب اصول قانون اساسی، شکلی رسمی و قانونی ببخشد. به همین دلیل، وی همچنان خواهان برقراری «سیستم ریاستی» با اختصاص همه اختیارات به رئیسجمهوری است. بدین منظور، او نیاز به تغییر قانون اساسی دارد، اما حزب عدالت و توسعه، کرسیهای کافی برای این اقدام را در اختیار ندارد.
بنابراین اردوغان یا تلاش خواهد کرد کرسیهای بیشتری را در پارلمان فعلی به دست آورد یا خواستار برگزاری انتخاباتی جدید در زمان مناسب خواهد شد.
به هر حال حرکت اردوغان به سمت قدرت مطلقه ادامه دارد. داووداوغلو ممکن است تنها یک مانع جزئی بر سر راه وی باشد. اما اردوغان حتی تحمل چنین مزاحم کوچکی را نیز ندارد. وی همه قدرت سیاسی و قدرت کنترل قوه قضائیه و رسانهها را می خواهد و در حال نزدیک شدن به آن است.
انتهای پیام/