دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
جشنواره فیلم فجر در گام ۴۱؛

«در آغوش درخت» و زیبایی اقلیم ایران

«در آغوش درخت» و زیبایی اقلیم ایران
در آغوش درخت یکی از آثار راه یافته به چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر یکی از آثاری بود که بار دیگر گوشه فراموش شده‌ای از سینمای ایران را به تصویر کشید.
کد خبر : 831252

به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری آنا، فیلم در آغوش درخت ساخته بابک لطفی خواجه پاشا یکی از آثاری بود که به تعبیر عوامل سازنده گوشه‌ای از زیبایی فراموش شده در سینمای ایران را به تصویر کشید.

حتماً از کادر بسته دوپسربچه شیرین زبانی که جوجه اردک‌های خود را در رودخانه رها کرده‌اند و خودشان آب بازی می‌کنند، احساس خوبی به مخاطب دست می‌دهد اما زمانی که این صحنه به گم شدن دو کودک و احتمال غرق شدنشان در رودخانه بینجامد، دیگر چندان دلنشین نیست.

در آغوش درخت یکی از آثار راه یافته به چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر یکی از آثاری بود که بار دیگر گوشه فراموش شده‌ای از سینمای ایران را به تصویر کشید.

اهمیت خانواده، نشاطی که در وجود کودکان است، اقلیم و طبیعت منحصر به فرد ایران و از همه مهمتر انسانیت که در وجود آدم‌ها لمس می‌شود و باعث می‌شود تلخ‌ترین تلخی‌های زندگی هم قابل تحمل شود.

بابک لطفی خواجه پاشا کارگردان این اثر معتقد است که پیام اصلی این فیلم طرح موضوع فقدان است. فقدان از چیزی که به یکباره از دست می‌دهیم و تازه بعد از این به اهمیت آن پی می‌بریم. فقدان از دست دادن فرزند و همسر.

اما در آغوش درخت قرار است از چه فقدانی بگوید؟ ماجرا در مورد خانواده چهار نفره‌ای است که پدرو مادر در حال طلاق از هم هستند و دو فرزند خردسال دارند. زن از تعرضی دچار فوبیا شده و همین موضوع او را تا پشت میز دادگاه برای طلاق کشانده است. مرد همچنان عاشق است و می‌گوید: «عشق درنا نیست که کوچ کند و برود.» پدر و مادر توافق کرده‌اند که هر کدام یکی از پسرها را نگه دارند و به همین دلیل باید بینشان فاصله ایجاد کنند تا به مرور زمان از هم جدا شوند. چیزی که مشاور خانواده نامش را گذاشته، تمرین دوری.

خانواده ایرانی در سینما جایگاه دارد؟

کارگردان معتقد است باید نقش خانواده در سینما برجسته شود. چرا که خانواده می‌تواند اجتماع، سیاست، اقتصاد و همه چیز را اصلاح کند.

افسوس این هنرمند از این است که خانواده‌ها آسیب می‌بینند و یکی از مهمترین آسیب‌ها طلاق است.

این کارگردان بر خلاف برخی تولیدات در جشنواره هر چه می‌گوید و هر چه در فیلم به آن اشاره دارد، با استناد به آمار و نظر کارشناسان و مشاوران است. می گوید: «‌اینکه از هر چهار خانواده فرزنددار یک مورد به طلاق بینجامد اصلاً پسندیده نیست.»

لطفی خواجه پاشا سینمای ایران را سینمای اخلاق و معرفت می‌داند و حرکت سینمای ایران به سینمای خاکستری اروپای شرقی را یک ضعف می‌داند که مانع از طرح زیبایی‌های این سرزمین می‌شود.

خانواده چهار نفره در نهایت با پیدا شدن دو کودک خردسال به یکدیگرمی پیوندند اما این پایان زیبا چندان واقعی نیست. با این وجود سینما دوست دارد که آمال و آرزوها را به تصویر بکشد و غیرممکن را ممکن جلوه دهد.

استفاده مقبول از عناصر فرهنگی قوم ترک

ویژگی بارز دیگر این اثر، استفاده از عناصر فرهنگی قوم ترک است. در جایی که از موسیقی، از زبان، از آداب و رسوم و از باورهای این قوم مدد گرفته تا فیلمی که در ارومیه ساخته شده است را منطبق با فضای فیلم برداری بر روی پرده ببرد.

کارگردان معتقد است انتظار جهان هم توجه به فولکلور است اما اینکه ما در فیلم ها به جای طرح زیبایی مناطق، اقلیمی را سرد و سخت و به عنوان مثال محل قاچاق تعریف کنیم، درست نیست.

این اعتقاد در بازیگران و عوامل فیلم هم  وجود دارد و جواد قامتی که بازیگر نقش اول فیلم است، تاکید دارد که ارومیه زیبایی‌هایی دارد که به واقع بهشتی برای فیلم‌سازان است.
مناظر طبیعی، گل های وحشی، رودخانه‌ها، درختان و مهمتر از همه خیال راحت آدم‌ها در چنین فضاهایی، گمشده‌های سینمای ایران است که به جای تمرکز بر رنگ خاکستری به سایر رنگ‌ها نیز نیاز دارد.

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب