دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
09 بهمن 1401 - 09:16
یک نویسنده معتقد است؛

ایالات متحده امریکا تمایلی به پایان دادن فقر ندارد

ایالات متحده امریکا تمایلی به پایان دادن فقر ندارد
متیو دزموند نویسنده کتاب «فقر» معتقد است، ایالات متحده امریکا تمایلی به پایان دادن فقر ندارد.
کد خبر : 828836

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری آنا، متیو دزموند نویسنده کتاب «فقر» معتقد است، ایالات متحده امریکا تمایلی به پایان دادن فقر ندارد.

بر اساس این گزارش، متیو دزموند، برنده جایزه نقدی بنیاد مک آرتور و برنده جایزه پولیتزر، در دانشگاه پرینستون جامعه شناسی تدریس می‌کند و مدیر یک آزمایشگاه داده است.

دزموند از سال ۲۰۱۵ که برنده جایزه مک آرتور شد، به دستاورد‌های زیادی دست یافت و امروز یکی از برجسته‌ترین اندیشمندان و اساتید دانشگاه در حوزه مطالعه فقر محسوب می‌شود.

پرفروش‌ترین کتاب وی «محروم مانده: فقر و مزیت در شهر‌های امریکایی» است. در ماه می‌ آینده قرار است که انتشارات کراون کتاب بعدی او با نام «فقر، به دست آمریکا» را منتشر کند که در آن دزموند کوشیده تا به ما بگوید چرا فقر در این کشور وجود دارد.

او معتقد است: «ما به عنوان یک جامعه می‌توانستیم فقر را کاهش دهیم، منتها به شرطی که خودمان می‌خواستیم دست از سود بردن از فقر خودمان برداریم.»

اصلاً چرا فقر وجود دارد؟ این پرسشی است که انگیزه اصلی تحقیقات دزموند از زمان فارغ التحصیلی‌اش از دانشگاه بوده است.

او می‌گوید: «چیزی در بحث فقر وجود دارد که دست از سر من برنمی‌دارد. کتاب‌های زیادی درباره فقر نوشته شده‌اند و من همیشه این سوال را می‌پرسیدم که مشکل این ماجرا کجاست؟ مقصر اصلی کیست؟ اصلاً مقصری وجود دارد؟ آیا واقعاً سی و هشت میلیون انسان فقیر در ایالات متحده زندگی می‌کنند و این تقصیر هیچکس نیست؟

متیو دزموند در جریان تحقیقاتش برای نوشتن کتاب‌هایش متوجه شد که باید جواب این سؤال را در رابطه بین دو انسان واقعی جستجو کند.

او می‌گوید: «به این ترتیب بود که به نوشتن درباره محرومیت رسیدم. محرومیت یک صحنه قومی- نژادی است که در آن می‌توانم موجر‌ها و مستأجران را در یک فضای مشترک داشته باشم؛ و بعد معلوم شد که محرومیت در واقع چیزی است که ما چیزی زیادی درباره اش نمی‌دانیم.» او به تریلر پارک (منطقه‌ای که مردم داخل کانتینر زندگی می‌کنند نه خانه‌های واقعی) و بعد به یک پانسیون شهری رفت و ۱۰ مستأجر و موجر را زیر نظر گرفت (هشت نفر از این ده فرد به کتاب وی راه یافتند) و درباره فقر و محرومیت این افراد مطالعه کرد.

استاد راهنمای دزموند مدت‌ها بود که او را تشویق می‌کرد کتابش را برای مخاطبی غیر از قشر دانشگاهی بنویسد (سال‌ها قبل دزموند پایان نامه کارشناسی ارشدش را به یک کتاب با عنوان خطوط آتش تبدیل کرده بود) و به این ترتیب دیری نپایید که دزموند شروع کرد به تبدیل تحقیقات میدانی اش در میلواکی به یک کتاب تجاری.

بعد از انتشار «محروم مانده» زندگی دزموند زیر و رو شد. توجه‌ها، تحسین‌ها و جوایز یکی بعد از دیگری به دامنش سرازیر شدند، اما همچنان به روابطی که با سوژه‌هایش در میلواکی ایجاد کرده بود فکر می‌کرد. جایزه پولیتزر عالی بود، اما چطور می‌توانست به آرلین-شاید به یاد ماندنی‌ترین شخصیت کتاب «محروم مانده» -کمک می‌کرد و او را از چنگال فقر نجات می‌داد؟

دزموند دست به کار شد. او می‌گوید: «چاپ کتاب قدم سوم از ایجاد یک تفاوت و تغییر است. کلی کار اساسی وجود داشت که برایم تازگی داشتند.» این کار‌ها او را وارد یک گفتگوی ملی بزرگتر درباره چگونگی کاهش یا ریشه کنی فقر کردند. این بار او با سیاستگذارانی صحبت می‌کرد که درواقع در موقعیت‌هایی قرار داشتند که می‌توانستند تغییر ایجاد کنند. او همچنین آزمایشگاه محرومیت را در پرینستون تاسیس کرد که مرکز داده جامع اولیه درباره محرومیت‌ها در نقاط مختلف ایالات متحده آمریکا را گردآوری می‌کرد.

بعد از تحقیقات بسیار امروز دزموند به این نتیجه رسیده است که مساله فقر در ثروتمندترین کشور دنیا غیرقابل حل نیست- فقط مساله این است که شهروندان ممتاز و ثروتمند این کشور زندگی مرفه خود را با بهره برداری و استثمار افراد فقیر و بدون قدرت بنا نهاده‌اند.

دزموند در پایان می‌گوید: «دلم می‌خواهد کتابم توسط سیاستگذار‌های آمریکایی خوانده شود.» او بعد از تحقیقات بسیار به این نتیجه رسیده است که شاید بهترین کاری که فردی درجایگاه او می‌تواند برای کمک به ریشه کنی فقر انجام دهد این است که شرایطی را به وجود بیاورد تا افراد ضعیف و ناتوان جامعه بتوانند حرفشان را بزنند.

انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته