دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
20 دی 1401 - 14:34
رئیس دانشگاه آزاد قم تبیین کرد؛

شکل‌گیری نظریات علوم انسانی با رویکرد اسلامی و بومی در ایران

شکل‌گیری نظریات علوم انسانی با رویکرد اسلامی و بومی در ایران
حجت‌الاسلام حسن خیری با اشاره به شکل‌گیری نظریات علوم انسانی با رویکرد اسلامی و بومی در ایران عنوان کرد: اندیشمندان در عرصه‌های مختلف به نوآوری و نظریه‌پردازی و احیاناً نقد مبادرت کرده‌اند.
کد خبر : 825329

به گزارش خبرنگار گروه استان‌های خبرگزاری آنا از قم، حجت‌الاسلام حسن خیری در همایش بین‌المللی «تبادلات علمی علوم انسانی پساکرونا چین و ایران» که به همت جامعه المصطفی العالمیه با حضور اندیشمندان و صاحبنظران دو کشور ایران و چین به صورت برخط برگزار شد به تببین چگونگی شکل‌گیری علوم انسانی رایج غربی تحلیل موضوع «علوم انسانی حلال مسائل یا مسائل تولیدکننده علوم انسانی» پرداخت.

وی با بیان اینکه ناخرسندی از علوم انسانی رایج غربی و ضرورت تحول علوم انسانی از موضوعاتی است که پس از انقلاب اسلامی مورد توجه قرار گرفت با اشاره به اینکه دراین باره رویکرد‌های انضمامی و تجربه‌های متعدد دانشگاهی را پشت سر نهاده‌ایم، ادامه داد: در ایران دفتر همکاری حوزه و دانشگاه و آنگاه شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای اسلامی شدن دانشگاه شکل و شورایی زیر نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی با عنوان شورای تحول علوم انسانی، وظیفه اسلامی شدن علوم انسانی با چهار مؤلفه «اسلامی‌سازی»، «بومی‌سازی»، «روزآمدی» و «کارآمدی» را برعهده گرفت.

رئیس دانشگاه آزاد اسلامی قم افزود: براساس مقررات شورای عالی مقرر شد تأسیس رشته‌های علوم انسانی از مجاری این شورا صورت بگیرد و این شورا با شکل‌دهی ۲۰ کارگروه در شاخه‌های مختلف علوم انسانی پشتوانه علمی لازم برای این مهم را پی‌ریزی کرد و فعالیت‌های کارشناسی با طرح در صحن شورا متشکل از برخی رؤسای دانشگاه‌ها و شخصیت‌های حقیقی تعیین تکلیف می‌شود.

خیری با بیان اینکه علاوه بر این در ایران مراکزی مانند دانشگاه امام صادق(ع) و مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، دانشگاه باقرالعلوم و دانشگاه آزاد اسلامی هرکدام با الگوی خویش این مهم را پیگیری کرده‌اند، تشریح کرد: همچنان این سؤال مطرح است که چه ضرورتی به واردات علوم انسانی است؟ آیا علوم مانند کالاست که قابل بازاریابی و داد و ستد باشد؟ آیا بدون توجه به شرایط و اقتضائات زمینه‌های شکل‌گیری دانش انسانی می‌توان تجربه را به ملت و کشور و جامعه دیگر منتقل کرد؟

دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی توضیح داد: آنچه امروز درصحنه عمل مشاهده می‌شود، دغدغه بیشتر نسبت به اول انقلاب اسلامی درباره کارکرد و ماهیت این علوم است و اندیشمندان هرکدام تحلیلی نسبت به موضوع ارائه می‌دهند.

**علم انسانی چگونه شکل می‌گیرد؟

خیری بیان کرد: امروز زمینه شکل‌گیری نظریات علوم انسانی با رویکرد اسلامی و بومی در ایران مهیا شده و در عرصه‌های مختلف اندیشمندان به نوآوری و نظریه پردازی و احیاناً نقد مبادرت کرده‌اند.

وی اضافه کرد: پیش از انقلاب اسلامی این حرکت با افکار علامه طباطبایی با ترسیم مباحثی چون اعتباریات و شاگرد ایشان شهید مطهری با مباحثی حول فطرت آغاز شده بود و پس از انقلاب اسلامی نیز با پویایی بیشتر ادامه یافت.

رئیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم تأکید کرد: اما آنچه هنوز جای سؤال است اینکه اصولاً علم انسانی چگونه شکل می‌گیرد و منطقه نزاع ما به‌عنوان جامعه غیرغربی و دارای مسائل متفاوت از جامعه غربی و دارای فرهنگ و تمدن و آرمان‌ها و مسائل متمایز با علوم انسانی غربی چیست؟

خیری افزود: باور به این تمایز و اثرپذیری افکار و مباحث علوم انسانی بر سرنوشت فردی و اجتماعی دغدغه دیروز و امروز جامعه من و بیشتر جوامع غیرغربی است و این مهم منتج به گفتگو‌های علمی بی‌شماری شده است.

دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی گفت: از شرق آسیا تا آمریکای لاتین نمونه بسیاری از این مباحثات و ایده‌پردازی‌ها را می‌توان مشاهده کرد، اما کماکان این علوم و آموزش آنها و سلطه‌شان گویا امری اجتناب‌ناپذیر تلقی می‌‌شود و با وجود انتقاد به این علوم، توسعه و بسط آن با این محتوا را نیز پذیرفته‌اند.

وی خاطرنشان کرد: علوم انسانی را می‌توان به‌عنوان مجموعه رشته‌های خاصی از علوم دانشگاهی برمبنای نگاه شایع چنین تعریف کرد: علومی که با فکر و اندیشه انسان سروکار دارد؛ یعنی متعلَّق این علوم، با فکر و اندیشه انسان ارتباط دارد، البته هر علمی با اندیشه انسان ارتباط دارد، اما متعلَّق علوم انسانی، اندیشه انسان است.

رئیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم گفت: به عنوان مثال در حیوان‌شناسی هرچند شناخت به واسطه انسان بوده، اما متعلق این شناخت، حیوان است. در زمین‌شناسی، شناخت مربوط به فکر انسان، اما متعلق این شناخت، زمین است.

خیری گفت: علوم انسانی عبارت است از علومی که در ساختن هویت انسان و تکامل معنوی و روحی انسان می‌تواند نقش داشته باشند و از این جهت با هدف انبیاء و تعالیم آن‌ها ارتباط پیدا می‌کنند، چراکه هدف انبیاء نیز ساختن انسان بوده است.

وی با بیان اینکه به پرسش آغازین خود برمی‌گردیم و آن اینکه منطقه نزاع ما با علوم انسانی رایج غربی چیست؟ گفت: پیش فرض ما در این تحلیل آن است که "مقوّم یک علم، «مسئله‌ها»‌ی آن علم است نه «پاسخ‌ها»‌ی آن مسئله‌ها.

**زمینه شکل‌گیری افکار سکولاریستی چگونه مهیا شد؟

دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی با بیان اینکه علوم انسانی غربی محصول شرایط و تحولات غربی است، عوامل متعددی را در این باره برشمرد و گفت: واقعیت رابطه علم و دین در غرب. در قرون وسطی علم در سلطه دینی بوده که خود را در بایبل محصور کرده و هیچ‌گونه نوآوری را برنمی‌تابد، امثال گالیله‌ها را به مسلخ توبه و اعدام می‌برد.

رئیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم افزود: غرب پس از رویارویی با شرق به‌خصوص شرق مسلمان در جنگ‌های صلیبی و فتح آندلس مسلمان (اسپانیای امروز) با پیشرفت‌های علمی و فناورانه جهانی غیرخودی مواجه و زمینه تحول و پیشرفت در غرب مهیا شد، بنابراین ریشه‌های پیشرفت غرب را باید در شرق به‌خصوص شرق مسلمان جستجو کرد.

خیری گفت: تجربه تلخ مواجهه با کلیسا و سلطه آن در قرون وسطی زمینه شکل‌گیری افکار سکولاریستی و ابتنای تحول بر مدار اومانیسم را فراهم آورد و این بار در بازسازی الگوی تحول علمی خویش نه از باب مراجعه به دین حقیقی و اصلاح افکار غلط که با رویارویی با دین و هرگونه افکار متافیزیکی حاکم بر سرنوشت بشری در عرصه نظام بخش حیات بشری به پایه گذاری دانش انسانی مبادرت کرد.

وی افزود: ورود به رنسانس و ابتنای بر اومانیسم موجب شد باور‌ها و ارزش‌های انسانی شکل‌دهنده به نظام هنجاری در عرصه‌های مختلف از محتوای الهی و خیرخواهی در ترسیم روابط و مناسبات اجتماعی تهی و تمدن مبتنی بر لذت و سود استوار شود و محصول آن نیز شکل‌گیری تمدنی مبتنی بر خودخواهی و خودبسندگی و تحقیر دیگران بوده است.

رئیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم گفت: ابتنای بر لذت و سود خمیرمایه‌ای است که آنگاه که با روحیه زیاده‌خواهی انسان غربی، سلطه‌طلبی، نژادپرستی و خودبرتربینی به هم می‌آمیزد بر تشخیص و تعیین مصادیق مسائل علوم سایه می‌افکند و در شکل‌گیری مکاتب علمی با این نگرش به‌خصوص در شرق‌شناسی مؤثر واقع می‌شود و چنین واقعیتی را در تحلیل ادوارد سعید و در پرده‌برداری از آنچه بر تمدن بشری گذشته در کتاب ریشه‌های شرقی تمدن غربی هابسون می‌توان ره‌گیری کرد.

دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی افزود: هابسون نویسنده انگلیسی در کتاب ریشه‌های شرقی تمدن غربی اذعان می‌کند که «ذهن خیال‌پرداز اروپایی بین سال‌های ۱۷۰۰ تا ۱۸۵۰ میلادی جهان را به دو اردوگاه کاملاً متضاد تقسیم‌بندی کرد یا به عبارت بهتر وادار به تقسیم بندی کرد که در غرب و شرق (یا غرب یا سایرین) ... به عبارت بهتر غرب به‌گونه‌ای به تصویر کشیده شد که گویی ذاتاً از نعمت فضائل و ارزش‌های منحصر به فرد برخوردار است، آن عقلانی، سختکوش، مولد، فداکار و صرفه‌جو، لیبرال دموکرات، درست کار، پدر وار و با تجربه، پیشرفته، خلّاق، فعال، مستقل، مترقی و پویاست، اما شرق درست در مقابل غرب قرار داشت: غیرعقلانی و خودرأی، تنبل، غیرمولد، سهل‌انگار و غیرعادی و در عین حال افسون‌گر و بی قید و بند، مستبد، فاسد، کودک‌وار و بی‌تجربه، عقب افتاده، مقلد، منفعل، وابسته، راکت و ایستا (هابسون: ۲۷- ۲۸) و به قول او آپارتاید نژادی شکل گرفت.

خیری تشریح کرد: هابسون می‌نویسد: «چنین تصور می‌شود که همه‌چیز با یونانیان باستان آغاز می‌شود و با انقلاب کشاورزی اروپا در طی سال‌های اولیه قرون وسطی و سپس رهبری ایتالیایی‌ها در تجربیات در آستانه هزاره جدید به پیش می‌رود.

وی افزود: این داستان تا سال‌های پایانی قرون وسطی ادامه می‌یابد، یعنی زمانی که اروپا در طی رنسانس اندیشه‌های ناب یونانی را دوباره کشف کرد و این اندیشه‌ها را با انقلاب علمی، عصر روشنگری و ظهور دموکراسی پیوند زد و به سمت صنعتی شدن و نظام نوین مبتنی بر سرمایه داری پیش رفت.

رئیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم متذکر شد: هابسون سپس می‌نویسد: «این همان چیزی است که من با عنوان «منطق آهنین» اروپا محور ذات از آن یاد می‌کنم و استدلال می‌کند که در طی سال‌های ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ میلادی این قدرت (فکری، سیاسی و اقتصادی) در اختیار خاورمیانه قرار داشته و از قرن یازدهم چین به لحاظ برخورداری از قدرت فشرده و از قرن پانزدهم قدرت گسترده کم کم جایگزین آن شد.

خیری با اشاره به سخنان هابسون که بیان می‌کند، شرقی‌ها در فاصله سال‌های ۵۰۰-۱۸۰۰ میلادی در طی دو فرایند کلی زمینه‌های لازم برای پیدایش و ظهور غرب شرقی را فراهم نمودند، گفت: اول انتقال دستاورد‌های شرق به غرب و دوم شکل گیری ساختار هویتی نژادپرستانه اروپایی‌ها پس از ۱۴۵۳ میلادی و منجر شدن این جریان به امپریالیسم اتفاق افتاد (ر. ک. هابسون:۶) و ما در کلاس‌های درس و بیرون از آن آموخته‌ایم که چیزی به نام غرب وجود دارد که می‌توان از این غرب به‌عنوان جامعه و تمدنی مستقل از دیگر جوامع و تمدن‌ها (یعنی شرق) و بلکه در برابر آن‌ها یاد کرد، حتی بسیاری از ما با این باور بزرگ شده‌ایم که غرب دارای تبارنامه مستقلی است که براساس آن از دل یونان باستان، روم و از دل روم اروپای مسیحی و از دل اروپای مسیحی رنسانس و از دل رنسانس عصر روشنگری و از دل عصر روشنگری دموکراسی سیاسی و انقلاب صنعتی پدید آمد.

**رویکرد‌های ترمیمی پست‌مدرنیستی و پساساختارگرایی و تلفیقی

وی عنوان کرد: صنعت همراه با دموکراسی موجب شکل‌گیری ایالات متحده شد، کشوری که چنین پنداشته می‌شود که به‌حق حیات، آزادی و سعادت طلبی تجسم عینی بخشید. (اما این تصور) کاملاً اشتباه است

رئیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم افزود: خلأ نظام ایدئولوژیک در غرب، سامان ده پارادایم‌های علمی و به کنار نهادن نظام ارزشی دینی حاکم بر جامعه در ساحت عمل از یک سو و مواجهه با مسائل پیش رو، دانشمندان را برای حل مسائل به تولید یکی پس از دیگری علوم انسانی و انشعابات آن با پارادایم‌های اومانیستی و واقعیات جهان زیست غرب شد.

خیری بیان کرد: آنچه اتفاق افتاد شکل‌گیری علوم انسانی برای تفسیر و تحلیل و حل مسائل پیش رو بود، بنابراین، غرب پس از تحولات رنسانی و حاکمیت اومانیسم و چالش با فضای تجربه شده از دین مسیحیت و عمدتا کلیسای کاتولیک و تحولات فناورانه، مسائل عدیده‌ای را پیش روی خویش دید و علوم انسانی رایج با خیزشگاه فرهنگ غربی بر پایه اومانیسیم، سکولاریسم و لیبرالیسم استوار شد و با رویکرد نسبی‌گرایی و شناخت شناسی مبتنی بر تجربه و مشاهده و تقسیم حوزه‌های دانشی انسانی از قرن بیستم عملاً به تقطیع انسان و دور شدن از فهم انسان به عنوان موجودی شگفت‌انگیز از شبکه‌ای پیچیده از عناصری وجودی مبادرت ورزید.

وی، رویکرد‌های ترمیمی پست‌مدرنیستی و پساساختارگرایی و تلفیقی نیز نتوانست این رویکرد مدرنیستی را بهبود بخشد و در فهم انسان کاراتر شود، چراکه این دو بر دانش بی‌پایه یا پایه‌ها و نقاط عزیمتی ناصواب متکی است.

رئیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم با بیان اینکه در بستر این زمینه‌ها، اومانیست‌ها در دوران رنسانس با رجوع به عصر یونانی امر زندگی سیاسی را در برابر زندگی نظری قرار دادند، گفت: با اهمیت علوم انسانی در دوران جدید و طرح سیستم‌سازی در علوم طبیعی، علوم انسانی مدعی شد که دارای وحدت سیستمی و ساختاری است، چراکه می‌خواهد خود را به‌مثابه یک علم تعریف کند، ازاین‌رو امر دسته‌بندی و طبقه‌بندی در علوم جلوه‌ای دیگر یافت.

خیری با بیان اینکه ابتنای علوم بر لذت و سود، طبقه‌بندی جدید متمایزی را بنا نهاد، یا بهتر بگوییم تحقق یافت، افزود: آنچه تاکنون تمدن بشری تجربه کرده بود به‌خصوص در تمدن‌های بزرگ بشری، تمدن اسلامی و تمدن‌های شرق آسیا با اصالت نهادن به ارزش‌های الهی و ماورای طبیعی ابعاد اخلاقی و معنوی و ارزش‌های انسانی، چون عدالت و محبت، تعاون و اخوت انسانی، دارای جایگاه برتر بود، اما در تمدن غربی، زمینه برای ترسیم طبقه‌بندی جدید مبتنی بر انسان اقتصادی مهیا شد و این علوم، آنگاه که در جهان غیرغربی بسط می‌یابد به اختلال در نظام معرفتی حاکم بر این جوامع و شکل‌گیری انشقاق فرهنگی از یک سو و تغییر در نظام اولویت‌بندی ساختار‌ها و نظامات دانشی از سوی دیگر در این جوامع منتهی می‌شود.

وی بیان کرد: از سویی نامتجانس بودن مباحث این علوم با مسائل این جوامع به مدرک‌گرایی منتهی و موجب معارضات با چنین علومی موجب دفاع فرهنگ حاکم بر این جوامع شده و در بُعد سوم به تضعیف فرهنگ، سنن و تمدن حاکم بر این جوامع منتهی می‌شود.

رئیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم افزود: نتیجه این ورود نامیمون نه کاهش مسائل، بلکه افزایش مسائل اجتماعی است، بنابراین ما شاهد فروپاشی و تضیف نظامات سنتی هستیم. آسیب‌های اجتماعی فزونی یافته و انواع ناهنجاری‌های رفتاری نظیر خشونت، کاهش سرمایه‌های اجتماعی و تضعیف نظامات تربیتی و کاهش وابستگی‌های والدینی و فروپاشی خانواده و سربرآوردن خرده فرهنگ‌های نامأنوس با نظام‌های ارزشی فرهنگی و تمدنی همچون همجنسگرایی اتفاق می‌افتد.

خیری بیان کرد: این حقایق آنگاه مصیبت‌بارتر است که نظام هویتی متناسب با نظام سلطه در بُعد سیاسی به هم می‌آمیزد و نظام رسانه‌ای به کمک آید و سلطه از جنس فرهنگ و ناتوی فرهنگی مهیا شود، چنانکه در تغییر حکومت‌ها با بهره‌گیری از جنگ نرم و نهضت‌های رنگی شاهد آن هستیم.

وی افزود: بنابراین آنچه در این عرصه لازم است فهم این قصه است که به جای اینکه علوم انسانی وارداتی را حلال مسائل بدانیم، باید مسئله را بشناسیم و شناخت مسئله و تلاش برای حل آن زمینه شکل‌گیری علوم انسانی نافع و متناسب نیاز‌های جوامع را مهیا می‌کند.

دانشیار جامعه‌شناسی دانشگاه آزاد اسلامی اضافه کرد: بنابراین منطقه نزاع ما با علوم انسانی آن است دانشی که برای حل مسائل در تمدن خاصی تولید شده آن را حلال مسائل خود که متفاوت از مسائل تمدن غربی است، بدانیم، بنابراین برای حل مسائل باید از خاستگاه فکری خود بهره گیریم که آن به تولید دانش انسانی بومی منتهی خواهد شد.

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب