سرنوشت تکنوکراتها و اعتدالیها در دوره «پسا هاشمی»
گروه سیاست خبرگزاری آنا- محدث تک فلاح: ۲۸ تیرماه ۱۳۹۵ بود که در جراید خواندیم: «در پی تشدید اختلاف سیاسی بین سیدحسین مرعشی رئیس کمیته سیاسی حزب کارگزاران با غلامحسین کرباسچی دبیرکل و برخی دیگر از اعضای شورای مرکزی این حزب، حسین مرعشی مدتهاست در جلسات کارگزاران شرکت نمیکند.
یک عضو حزب کارگزاران گفت: «مرعشی در حالی بعد از درگیری لفظی با غلامحسین کرباسچی تصمیم به عدم شرکت در جلسات جزب کارگزاران گرفته که گفته میشود حضور برخی چهرههای جوان از جمله محمد قوچانی موجب تشدید اختلاف سیاسی بین طیف مرعشی با طیف کرباسچی شده است.»
نسبت خانوادگی حسین مرعشی با آیتالله هاشمیرفسنجانی و نزدیکی فکری وی به رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام موجب شد که برخی اعضای حزب نظرات وی را به اظهارنظرهای دبیرکل حزب ترجیح بدهند.
این اختلافات موجب بنیانگذاری یک شکاف بزرگ در حزب کارگزاران شد. اختلافی که موقتا مسکوت ماند تا سر جایش صدایش بلند شود.
حزبی که درست ۵۱ روز مانده به انتخابات مجلس پنجم طی بیانیهای اعلام موجودیت کرد. در واقع اعضای این حزب کسانی بودند که ذیل جریان اسلامی منبعث از حرکت انقلاب اسلامی اعم از به اصطلاح چپ و راست اسلامی فعالیت میکردند و بعد از پایان جنگ تحمیلی و ناکارآمدی ایدههای اقتصادی چپ گرایانه و هم چنین فروپاشی نظام سوسیالیستی در قالب مدیران تکنوکرات شکل گرفتند.
البته این مسئله به زمان حیات مرحوم هاشمی برمیگردد. اما بعد از فوت او بذر این اختلاف جوانه زده بود و این جوانه داشت شاخ و برگ میگرفت.
تا جایی که ۱۹ آبان ۱۴۰۰ خبر برکناری کرباسچی از سِمَت دبیرکلی حزب کارگزاران منتشر شد. در این جلسه محمد عطریانفر رئیس کنگره کارگزاران سازندگی ایران از انتخاب مرعشی به عنوان دبیرکل و کرباسچی به عنوان رئیس کمیته سیاسی حزب شورای مرکزی خبر داد.
دو روز بعد هم غلامحسین کرباسچی دبیرکل برکنار شده که خود از بنیانگذاران این حزب بود، از توقف انتشار روزنامه سازندگی خبر داد. روزنامه سازندگی در ابتدا فعالیت خود را با عنوان هفته نامه آغاز کرده بود. بعدها به ارگان رسمی حزب کارگزاران تبدیل و عاقبت کار هم شد آنچه ذکر شد.
کرباسچی در صفحه شخصی خود دلایل این اتفاق را استعفای سردبیر، عدم همراهی و احیاناً مخالفت ارکان حزب با انتشار روزنامه، عدم وجود کاغذ و بدهی سنگین برشمرد.
وی به طور واضح و رسمی اظهار نظری نداشت، اما شواهد پیداست اختلافات درون حزبی و استعفای محمد قوچانی میتواند دلیل اصلی و حتمی این اتفاق باشد.
این روزنامه که ۲ دوره یعنی در سالهای ۷۹ و ۸۶ چاپ، توقیف و رفع توقیف شد، اولین پیش شماره آن، از ۱۱ تیرماه برای سومین بار به مدیرمسئولی و صاحب امتیازی «غلامحسین کرباسچی» منتشر شد. دیگر کرباسچی از کارگزاران جدا شده و با تیم جدیدش «هممیهن» رسانه خودش را منتشر میکند. روزنامه سازندگی نیز دور جدید فعالیت خود را با سردبیری اکبر منتجی از سر گرفت!
اختلافات کرباسچی و مرعشی تمامی نداشت و بعد از گذشت زمان هم دل پُر دردی برایش مانده بود. ۱۴ تیر ۱۴۰۱ بود که گفت: «مجموعه افراد و جریاناتی که در یک کشور فعالیت میکنند در طول زمان دچار تغییر و تحول میشوند. این تحولات در اشخاص گوناگون هم متفاوت است و یک نسبت واحد ندارد. مثلا آقای تاجزاده امروز که چهره آوانگارد اصلاحطلبان است با تاجزاده سال ۶۴ و ۶۵ متفاوت است. حتی سیدمحمد خاتمی دهه ۶۰ که تلاش میکرد با ویدیو vhs مقابله کند و بخشنامه میداد، با خاتمی امروز فرق دارد.
همه ما دچار این تغییرات شدهایم، از قیافهها و ظواهر گرفته تا افکار و نگاهی که به مسائل سیاسی و مدیریتی داریم، فرق کرده است.»
**فائزه هاشمی و فعالیت تبلیغی علیه نظام
فائزه هاشمی رفسنجانی هم از چهره های شاخص تکنوکراتها شناخته می شود. او دارای دو مدرک لیسانس در رشته مدیریت از دانشگاه الزهرا و رشته علوم سیاسی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی است. وی سپس به دانشگاه بیرمنگام انگلستان رفت و در مقطع کارشناسی ارشد موفق به اخذ دو مدرک در رشته حقوق بشر و حقوق بینالملل شد. فائزه هاشمی، تحصیل خود در دانشگاه بیرمنگام را در مقطع دکترا نیز ادامه داد، اما بنا به دلایلی پس از دو سال تحصیل در این مقطع به تهران بازگشت و در نهایت مدرک دکترای خود را در رشته حقوق بشر از دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی دریافت کرد. وی همچنین برای مدتی استاد دانشگاه آزاد واحد پردیس و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد بود.
نخستین حضور جدی فائزه هاشمی در این عرصه، به سال ۱۳۶۹ و در سن ۲۸ سالگی بازمی گردد که در زمان ریاست جمهوری پدرش به ریاست فدراسیون اسلامی ورزش زنان برگزیده شد. این فدراسیون در دوره ریاست فائزه هاشمی، اقدام به برگزاری بازیهای اسلامی زنان کرد و حتی توانست چهارمین دوره بازیهای اسلامی زنان، در تهران را برگزار کند، اما در نهایت این فدارسیون به علت کمبود بودجه در سال ۱۳۹۰ تعطیل شد. سالهای پایانی ریاست جمهوری آیت الله هاشمی رفسنجانی، ورود جدی فائزه هاشمی به عرصه سیاست بود که با تأسیس حزب کارگزاران سازندگی و انتخاب وی به عنوان نماینده تهران در مجلس پنجم شورای اسلامی همراه بود.
برای مدتی از عرصه سیاسی دور ماند تا اینکه در وقایع پس از انتخابات ۱۳۸۸، به علت شرکت در تجمعات غیر قانونی، برای مدت کوتاهی بازداشت شد. از آن پس نام فائزه هاشمی اغلب با اظهار نظرهای جنجالی همراه بود.
۵ شهریور ۱۴۰۱ بود که مالک شریعتی عضو کمیسیون ماده ۱۰قانون احزاب در نشست خبری خود گفت: فائزه هاشمی به دلیل محکومیت و اظهار نظر نهادهای امنیتی و تبلیغات علیه نظام اجازه فعالیت حزبی ندارد و به او هم اعلام شده است.
تا اینکه ۵ مهرماه ۱۴۰۱ بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. علی صالحی دادستان عمومی و انقلاب تهران ۱۲ تیرماه از صدور کیفرخواست پرونده فائزه هاشمی به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام و توهین به مقدسات خبر داد و اعلام کرد: «پس از طی روال قانونی، کیفرخواست پرونده این فرد به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران و توهین به مقدسات صادر و به دادگاه ارجاع شده است.»
وکیل مدافع فائزه هاشمی از برگزاری جلسه دادگاه موکلش در آذرماه خبر داد. ندا شمس در توییترش نوشت: «نخستین جلسه دادگاه فائزه هاشمی به اتهامات اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور، فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی و اخلال در نظم و آسایش عمومی از طریق شرکت در تجمعات غیر قانونی در روز چهارشنبه نهم آذرماه در حالی تشکیل شد که او در حال گذراندن دوره محکومیتش برای اظهار نظرهای سابق خود است.»
این عاقبت دختر مرحوم هاشمی هم در بخش پرداخت به دوران پس از فوت پدرش جای تامل دارد.
**شلیک به قلب اصلاحات
اما تِیر خلاص و فشار سنگین بعد از فوت هاشمی رفسنجانی را محمدعلی نجفی، از بنیانگذاران حزب و شهردار اسبق تهران شلیک کرد. او که در کارنامه خود تکیه بر صندلی وزیر آموزش و پرورش، سرپرست وزارت علوم، عضو شورای شهر، رئیس سازمان میراث فرهنگی و ... را ثبت کرده بود، همسر دومش «میترا استاد» را با شلیک ۵ گلوله به قتل رساند.
تِیر خلاص و فشار سنگین بعد از فوت هاشمی رفسنجانی را محمدعلی نجفی، از بنیانگذاران کارگزاران و شهردار اسبق تهران شلیک کرد
نجفی ساعاتی بعد از اینکه میترا استاد را در حمام خانهاش در محله سعادت آباد به قتل رساند، با مراجعه به پلیس آگاهی تهران، به اقدام خود اعتراف کرد. پس از این ماجرا، او در دادگاه بدوی، به قصاص نفس محکوم شد.
روزنامه سازندگی که فردای اعتراف نجفی به قتل همسر دومش با تیتر «تراژدی استاد» بهاستقبال این ماجرای جنایی رفته بود، در شماره بعدی با انتشار تصویر بزرگی از محمدعلی نجفی و انتخاب تیترِ «قصهی پُرغصه» زوایای دیگری از ماجرای انتخاب نجفی بهعنوان شهردار تهران را مورد بررسی قرار داد.
غلامحسین کرباسچی دبیرکل سابق حزب کارگزاران که فردای اعلام خبر قتل میترا استاد بهدست نجفی، با انتشار پیامی در صفحه شخصیاش در توئیتر، تلویحاً سران حزب اتحاد ملت (حزب سابق مشارکت) را مقصر اصلی این ماجرا معرفی کرده بود، در سرمقاله روزنامه سازندگی با تشریح علت مخالفتش با شهرداری نجفی در سال ۹۶ سعی بر آن داشت که با مخالفت خود با انتصاب محمدعلی نجفی، ارتباط با او را تطهیر کند.
قابل ذکر است که او فقط چند ماه شهردار تهران ماند که با انتقاد از عملکرد ضعیفش در مدیریت شهری سرانجام استعفا کرد تا نقطه تاریکی در کارنامه جریان اصلاحات و شورای شهر اصلاحاتی شده تهران ایجاد شود.
خبر قتل همسر دوم وی توسط خود نجفی جامعه را تکان داد؛ قتلی که در سطح بالای سیاسی و با بهانه نازل اختلافات خانوادگی رخ داد و یک چهره معروف سیاسی اصلاحطلب را تبدیل به قاتل کرد! اتفاقی که باعث شد تا مدتها نام نجفی را در صفحات حوادث جستجو کرد، نه صفحات سیاسی!
**تولد اعتدال
کنش و واکنش یاران هاشمی رفسنجانی فقط محدود به حلقه تکنوکراتها نشد؛ چیزی از تاسیس حزب کارگزاران نگذشته بود که محمد باقر نوبخت در نشستی تاسیس حزب «اعتدال و توسعه» را به صورت علنی اعلام کرد. حزبی که حسن روحانی پدر معنوی آن بود و از همان ابتدا هم «محمدباقر نوبخت» دبیرکل آن است.
محمد قوچانی، روزنامهنگار اصلاحطلب، در آن زمان در یادداشتی کارگزاران سازندگی را «بال چپ» و اعتدال و توسعه را «بال راست» آقای رفسنجانی توصیف کرد. محمدرضا نعمتزاده، اکبر ترکان، فاطمه هاشمی رفسنجانی، محمدباقر نوبخت، محمود واعظی و حسین موسویان، از مهمترین و مشهورترین اعضای موسس حزب هستند که اکثرا یا مسئولان ارشد دولت هاشمی رفسنجانی بودند یا مدیران مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام به ریاست حسن روحانی.
اعتدالیها با وجود آنکه بعد از انتخابات سال ۹۶ دوره ریاست جمهوریشان را ادامه دادند، اما در عرصه سیاست در حاشیه بودند و عملا شورای حزبشان جلسهای را تشکیل نداد!
تدبیریها یا همان «اعتدالیها» در دوران بعد از فوت هاشمی هم انتخابات سال ۱۳۹۶ را داشتند. انتخابات مجلس و همینطور انتخابات سال ۱۴۰۰ را سپری کردند. با وجود اینکه بعد از انتخابات سال ۹۶ دوره ریاست جمهوریشان را ادامه دادند، اما در عرصه سیاست در حاشیه بودند و عملا شورای حزبشان جلسهای را تشکیل نداد.
تنها به برگزاری دو مجمع اکتفا کردند و کنش و واکنش مورد توجهی از آنها دریافت نشد. دلیل این موضوع را هم «حضور نیروهای اصلی حزب در دولت» ذکر میکردند.
**عصر جدید و تحرکات یاران هاشمی!
دولت رئیسی هم روی کار آمده است و بعد از گذشت هجده ماه از انتخابات ۱۴۰۰ ریاست جمهوری و پیروزی او در این انتخابات، تاکنون هیچ تحرکی از اعتدال و توسعه دیده نشده است. گویا آقایان را چیزی شبیه «کمای سیاسی-تشکیلاتی» در بر گرفته است و هنوز هم از این کُما درنیامدهاند.
مخلص کلام آنکه با این اوصاف، دوره پساهاشمی برای بال راست و چپ او، دوران تلخکامی و سختگذرانی بوده است چرا که در منازعات سیاسی دستانی خالی داشتند و حتی در انتخابات هم برای پُررنگ کردن لیست خود از نام و عکس آن مرحوم استفاده کردند.
مرعشی، روحانی، نوبخت و باقی «رفسنجانیون» در شرایطی مدعی «دولت سایه» هستند که حتی حسین مرعشی بارها ادعا کرده است که آنان منتقد دولت هستند. حال آنکه در این مدت کاری نکردهاند و از این احزاب خروجیای دیده نشده است.
مگر نه این است که ابراهیم رئیسی در نشستی که چند ماه بعد از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری برگزار کرد به تمام منتقدان گفت: «برای حل هرکدام از این موضوعات باید به اتقان و اجماع نسبی کارشناسان و صاحبنظران برسیم. نظریه یا طرحهای اقتصادی و سیاسی را که میخواهیم اجرا کنیم، میخواهیم از نظر اکثر صاحبنظران محکم و متقن باشد.» رئیسی در این نشست تاکید بر دریافت نظرات و طرحهای مختلف را داشت و جملهاش این بود که «هر طرح و نظری که قاطبه اهل فن قبولش داشته باشند، من ملزم به اجرای آن هستم.»
حال باید پرسید: چه شد؟ کجایند؟ این گوی و این میدان! اگر مرد میداناند، «بسم الله!»
انتهای پیام/