صحنه تئاتر را تحریم کنیم کارها یا سفارشی میشود یا لاکچری!
به گزارش خبرنگار تئاتر خبرگزاری آنا، میزگرد بررسی دو نمایش «نذر عباس» به کارگردانی محمد یزدی و «پرواز با بالهای شکسته» به کارگردانی محمد ستوده هر دو با محوریت سبک زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی به مناسبت سالگرد شهادت سردار دلها در خبرگزاری آنا برگزار شد که مشروح آن را میخوانیم:
** آقای یزدی در ابتدا از خودتان برایمان بگویید، چه شد که به کار هنری پرداختید و چطور مراحل فعالیتتان را طی کردید؟
محمد یزدی: من معتقدم که هنر یک امر ذاتی است، بعضیها وقتی به دنیا میآیند در درونشان هنر شکل میگیرد از جمله هنر تئاتر. من هم در یک خانواده کاملا هنرمند به دنیا آمدم، پدرم هنرمند بود، مادرم هم مربی مهدکودک، خودم هم در رشته ادبیات نمایشی با گرایش کارگردانی تحصیل کردم. از سال هشتاد و سه در جشنوارههای فجر شرکت کرده و جزو جوانترینهای فجر بودم، الان هم پیش آمده که چند سال به خاطر برخی مسائل از تئاتر فاصله گرفتم، اما در نهایت دوباره برگشت کردم چرا که در وجودم تئاتر نهادینه شده است.
** بپردازیم به نمایش «نذر عباس» از کجا شروع شد و ایده تا اجرایش را برایمان بگویید؟
محمد یزدی: چندین ماه پیش بود که حوزه هنری استان تهران چند نفر از هنرمندان تئاتری قدیمی که دستی به قلم داشتند را دعوت کرده و متنهایی درباره سردار سلیمانی به آنها پیشنهاد داد و اعلام کردند که بخش ویژه حاج قاسم طراحی کردند که دوست دارند در این بخش هم مانور بدهند. حال اتفاق امسال خلاف سالهای گذشته این بود که ادغام جشنواره تئاتر استانی و بخش ویژه تئاتر حاج قاسم برای ما تئاتریها خیلی اتفاق قابل توجهای بود. همین تصمیم به تفکیک بخش تئاترهای آزاد و بخشهایی مثل کارهای حاج قاسم مثبت بود و ما هم تصمیم گرفتیم برای سردار سلیمانی تولید اثر داشته باشیم.
من هم که خودم دستی بر قلم دارم و داستانی هم در ذهنم بود، آن را نگارش کردم و بهرحال صادقانه این احتمال را هم دادم که کارم مورد قبول قرار بگیرد، چون نوع نگاهم به کار اینطور است که مهم نیست شما چه کاری بخواهید انجام دهید بلکه مهم این است که آن را چطور انجام دهید، خوشبخانه با ایدههایی که در کارگردانی، متن، نویسندگی و بازیگری داشتم، اتفاق خوبی برای کارمان افتاد و تلاشم هم این بود که از کلیشه فاصله بگیرم و سوژه ام به روز باشد.
نکته دیگر این بود که تلاش کردم نمایشم پرداخت مستقیم به موضوع نباشد، بلکه خیلی زیرپوستی به محوریت داستان بپردازم. بهرحال دراین برهه از زمان تئاتر کار کردن خودش یک جرم شده، صادقانه برای ما که تئاتر کار میکنیم، کار با اعمال شاقه است و این خیلی سخت است که شما از هر دو طرف در سیبل باشی، یعنی هم کم لطفی قشری از مردم و هم خود هنرمندان، اما من همیشه حرفم این است که نگاه کارگردان و نویسنده باید نوین باشد تا حرف خوب زده شود و مخاطب را جذب کند.
** پس شما با این حرف موافق نیستید که برای اعتراض به خیلی مسائل باید تئاتر را تعطیل کرد.
محمد یزدی: خیر. اساتید بزرگ ما میگویند هنر زبان اعتراض است، ما هم باید اعتراضمان را در قالب هنر بیان کنیم، از این رو ما هم زیرپوستی به مسائل میپردازیم و اینطور نیست که بگوییم الان کار ما جشنواره فجر یا هر جشنواره دیگری رفته و خلاصه همه چیز خوب است. خیر؛ کار من سراسر حرف دل مردم است و مشکلاتی که خیلیهایش را خود مسئولان هم قبول دارند، اما ایرادات و مشکلات را در قالب هنر بیان میکنم، چرا که رسالت هنرمند همین است که مسائل را نه به طور کلیشه بلکه به شکل صحیح مطرح کند.
** محوریت نمایش شما چیست؟
محمد یزدی: داستان من درباره یک جوان خلافکار در جنوب شهر تهران است که در آشنایی با شخصیت حاج قاسم سلیمانی دچار تحول میشود، این همان سیر و سلوک یا به نوعی ارتباط شمس و مولانا است همان حریتی که یک شبه یک اشقیا را تبدیل به یاران انبیا میکند. خیلیها ایراد گرفتند که مگر میشود یک نفر یک شبه متحول شود؟ من پاسخ میدهم که بله میشود حرّ هم جزو اشقیا بود، اما یک شبه تغییر کرد. من این را در یک ساعت و اندی در نمایشم نشان دادم.
** فکر میکنید پیش آمد کردن شرایط موجود باعث شد که خیلی هنرمندان بتوانند به ویژه در عرصه تئاتر تهران خودی نشان دهند و شما نیز جزو این هنرمندانی هستید که توانستید بعد از مدتها اجرایی در تئاتر شهر بگیرید.
ببینید به هرحال تمام عشق زندگی من تئاتر است، من خیلی چیزها را به خاطر تئاتر از دست دادم. چهل سال گروههای شهرستان استان تهران پشت دربهای همین تئاتر تهران و تئاترشهر بودند، حتی زمانی که سه کار من برای جشنواره فجر انتخاب میشود باز هم نمیتوانستم اجرای عموم بگیرم، اما امسال خوشبختانه با حضور امیرحسین شفیعی و حمایتهای حوزه هنری و مرکز هنرهای نمایشی این اتفاق خوب افتاد که کار من مستقیم به فجر برود و این برایم خیلی خوشایند بود. هرچند من همیشه همه جا گفتم و به مسئولین هم گفتم که اصولا جشنوارهها برایم آرمان و آرزو نیست و اگر این نگاه را به جشنواره هنرمند داشته باشد، اشتباه کرده است.
یادم میآید که از سال ۸۳ ببعد شعار تئاتر برای مردم باب شد و این خیلی اتفاق خوبی بود، اما من گلایهای که از تئاتریها دارم این است که درست است وضع اقتصادی همه مردم مشکل دارد و من هم آن را قبول دارم که خودش یک معضل و مشکل است و خودم بعنوان نویسنده خیلی نسبت به آن حساس هستم، ولی این دلیل نمیشود که تئاتر را تحریم کنیم. اگر من هنرمند تئاتر کار نکنم، اتفاقی که میافتد این است که تئاتر به دست کسانی میافتد که از آن هیچ دانش، کسوت و رزومهای ندارند و آن را به قهقرا میبرند و از آن پس کارها تنها یا سفارشی میشوند یا لاکچری و در نهایت ما با سالنهای خالی تئاتر روبه رو شده یا نچ نچ مردم را میشنویم یا یک عده در دام تئاتر آزاد میافتند که تعریفی از تئاتر ندارد. برای اینکه این اتفاقات نیافتد تئاتر باید در سبد خانوار قرار بگیرد.
** ببینید ما همیشه از اینکه تئاتر در سبد خانوار قرار بگیرد حرف میزنیم، اما نمیگوییم چطور این اتفاق میتواند بیافتد. مثلا چه راهکاری وجود دارد؟
محمد یزدی: راهکار این است که هیئت دولت تصویب کند، وزرا سالانه این اندازه بلیت تئاتر به کارمندان خود، بهزیستی، کمیته امداد یا هزار جای دیگر بدهد و از آن سمت بودجهای به تئاترها تزریق شود تا آنها هم بتوانند ارتزاق کنند. من تئاتری چرا باید چند شغل داشته باشم، وقتی درس هنر خواندم و سالها عمرم را گذاشتم چرا باید برای خرج نان شبم بمانم اینها همه مسائلی است که باید بدان توجه کنیم، مشکلاتی که نه به من تئاتری به سردمداران هنر این مملکت که اشراف بر تئاتر ندارند، وارد است و امیدوارم اتفاقات خوبی برای تئاتر کشورمان بیافتد، چرا که حال تئاتر کشور خراب است و این ربطی به این تحریمها و اینها ندارد، چون معتقدم هنرمند باید با قلم خود و کار زیبایش تاثیرگذار باشد.
** آقای ستوده شما هم خودتان را معرفی کنید و درباره نمایشی که الان در تئاتر شهر با محوریت حاج قاسم سلیمانی روی صحنه دارید، برایمان توضیح داد:
محمد ستوده: من هم کار هنریام هم در حوزه کارگردانی و هم بازیگری است، در جشنوارههای مختلفی شرکت کردم از فجر تا یاوران حسین و کار خیابانی داشتم، به هرحال درآمد ما از تئاتر است و از آن زندگی میکنیم، یک اتفاقاتی هم در زندگیام افتاده و شرایط را سخت کرده، اما تلاش کردم با گذر از آن دوره دو مرتبه هدفم را بازیابی کنم و خداراشکر الان از تلاشم راضی هستم.
درباره انتخاب نمایشنامه پرواز با بالهای شکسته باید بگویم که حوزه هنری یک سری نمایشنامه به ما پیشنهاد داد من هم یکی از کارها را انتخاب کردم و یکی از اصلیترین دلائل انتخاب این نمایشنامه هم این بود که شعارزده نبود و تماشاگر میتواند با آن ارتباط بگیرد، چرا که از جنس خود مردم است. چه در عرصه جنگی و چه دفاع وقتی با مردم از جنس خودشان صحبت میکنید، راحتتر درک میکنند و با آن همذات پنداری دارند تا اینکه مدام شعار بدهیم و آنها پس بزنند.
به هرحال نمایشنامه طنز است، قصه اصلیاش درباره یک سری جاهل اوایل انقلاب است که اینها در محله حاج قاسم در کرمان بودند و ساواک دستور میدهد که برای تحریک مردم یک حسینیه را خراب کنند، در درگیری که ایجاد میشود اینها با حاج قاسم آشنا میشوند و طوری متحول شده که در نهایت هر سه شهید میشوند، ولی بهرحال شخصیت حاج قاسم در نمایشنامه به طور مستقیم نیست بلکه ما اثراتش را در رفتار و گفتار و در نهایت تحول آدمها میبینیم.
** چند کاراکتر و بازیگر کار دارد و تاریخ اجرایش از چه زمانی است.
محمد ستوده: ما تقریبا یازده بازیگر اصلی و شش بازیگر فرعی داریم. اجرای ما در تالار قشقایی از یازدهم آغاز شده و تا شانزدهم نیز ادامه دارد.
در حال حاضر کار ما قرار است در جشنواره منطقهای بازبینی شود و در صورت پذیرش به فجر راه پیدا کند. خوشبختانه جشنواره تئاتر استان تهران برای دیده شدن کار ما خیلی خوب بود تقریبا همه جایزهها را هم گرفت و خدا را شکر توانستیم به جشنواره منطقهای بیایم، البته در تولید کار سختی زیاد کشیدیم با این شرایط موجود و هزینههای زیاد و روند انتخاب بازیگر همینها باعث شد که روند کار کند شود، اما خدا را شکر در جشنواره بازخورد خوبی داشتیم و امیدواریم که اتفاقات خوبی برای کارمان بیافتد.
** همیشه در ارتباط با اجرای کارهای ارزشی یک عده هستند که نگاههای عجیب و غریب دارند و انگهایی به هنرمندان میزنند، در این عرصه نگرانی نداشتید که از سوی بخشی از جامعه هنری طرد شوید.
محمد ستوده: ببینید ما یک طور دیگری به کارها نگاه میکنیم من معتقدم هنرمند با هنرش حرفش را میزند، اینکه من کار نکنم دلیل نمیشود که مشکلات حل شود. همه کارها انجام میشود چرا هنر باید تعطیل شود؟ چرا نباید ما حرفمان را بزنیم. پنجاه درصد کارهای من اختصاص به فعالیتهای دفاع مقدسی و جنگی داشته حال دلیل نمیشود که من هنرمند بگویم به خاطر این شرایط جلو نروم و کار نکنم. آدمهایی رفتند و جنگیدند برای من همیشه ارزشمند و محترم هستند. هر اتفاقی هم که در قالب جنگ در کشور من بیافتد و متجاوزی به خاک مملکتم نفوذکند، خودم جلو میروم و میجنگم. اما داستان حاج قاسم و خیلی دیگر از شهدا انسانها را تحت تأثیر قرار میدهد و اصلا ربطی به شرایط موجود ندارد، من همیشه دوست داشتم در این عرصه کار کنم، اما کاری که شعارزده نباشد و بتوانم حرفم را درست به مخاطب برسانم.
** گفتید دکور کارتان هزینه بر بوده، چه نوع دکوری در کار استفاده شده؟
محمد ستوده: بله دکور ما حجیم و سنگین است در واقع یک کوچه است و انتهای کوچه یک حسینیه است که سه متر ارتفاع و شش ـ هفت متر هم عمق کوچه است و هزینه کار بالا درآمده است، یک بار این دکور در پردیس تئاتر تهران زده شده و بعد با کلی هزینه به تئاتر شهر آمدیم، چون باید آن را هر بار بسازیم و بعد هم جشنواره تئاتر منطقهای و جشنوارههای دیگر واقعا ما نیاز به حمایت داریم، خیلی مسئولین نمیخواهند کاری برای هنرمندان انجام دهند اینطور میشود که ما کار را شروع میکنیم، هیچ حمایتی نمیشود، وسط راه میمانیم. حال خداراشکر که گروه ما خیلی همدل بودند و علی رغم همه این داستانها توانستیم کار را به انجام برسانیم.
متأسفانه در روزهای ابتدای کار بلیت فروشی نداشتیم، چون مخاطبی نداشتیم و همه میهمانان خودمان بودند، بهرحال ما از این دست کارهای ارزشی انتظار داریم لااقل حمایت ارگانی بشویم، ولی این اتفاق نیافتاده است.
** شما چرا کار برای شهدا را دوست دارید و چه علتی دارد؟
محمد یزدی: من ذاتا شهدا را دوست دارم و این هیچ ربطی به هیچ چیزی ندارد، دایی من شهید شده و من سختی زندگی همسر و فرزندانش را از نزدیک درک کردم، برای من کسانی که از خودشان میگذرند مثل حضرت عباس (ع) تقدس ویژه دارند و این ربطی به شرایط الان جامعه ندارد. در زمانهای که شاید کسی قدمی از قدم برای دیگری برندارد، افرادی مثل سردار سلیمانی، شهید حججی و ... برای مردم جان دادند پس من اگر ادبیات نمایشی از اینها مثال بیاورم و بنویسم پر از اتفاقات جالب است. در قدیم هم ایران سرداران بزرگی داشته مثل ستارخان و باقرخان که اینها در کتابهای درسی موجودند، من هم وظیفه دارم از حاج قاسمی که دلی دوستش دارم، بنویسم حتی اگر از نزدیک ندیدمش یا حسش نکردم و یا عکسش را در اتاقم ندارم، اما تصویرش را در قاب قلبم قرار دادم. شخصیت بزرگی مثل حاج قاسم که در گمنامی هم بوده، خیلی برایم ارزشمند است.
الان شرایط هنرمندی هم که با جانش بازی می کند و در شرایط فقر و تنگدستی کار هنری میکند، کم از شهادت ندارد چه اینکه رهبر معظم انقلاب هم تئاتر را منبر میدانند بلکه بالاتر از منبر. بودجه فرهنگی این مملکت به جای اینکه صرف گذاشتن گل روی گلزار شهدا برای فیلمبرداری و کارهای نمایشی شود که البته آن هم در جای خود ارزشمند است، بهتر است صرف چند گروه نمایشی برای سخت کارهای فرهنگی عمیق برای حاج قاسم شود.
** آقای یزدی برای فجر تغییراتی در کارتان خواهید داشت؟
یزدی: قطعا در یک سری بخشهای کارگردانی و بازی تغییر خواهد بود، چرا که در این مدت بیشتر کارمان شبیه یک تمرین بود.
** نکته پایانی؟
محمد ستوده: من تئاتر را نمیتوانم هیچگاه کنار بگذارم، منتها شرایط گاهی آنقدر سخت میشود که حتی وقتی با اداره ارشاد برای حمایت صحبت میکنیم و برایشان اهمیتی ندارد، دلم میخواهد کار را کنار بگذارم، اما باز هم نمیتوانم. برای گروهی که چهار ماه تمرین کرده یک اجرای جشنوارهای راضی کننده نیست، بودجهای هم که نیست گروهها اجرا بروند، پس چه باید کرد؟ مسئولین باید فکری به حال این امر بکنند.
انتهای پیام/