۳ ساحت وجود انسانی سردار دلها
گروه استانهای خبرگزاری آنا؛ ساختار وجود انسانی از دید حکیم معاصر اسلامی، آیتالله جوادی آملی در باب شناخت صحیح انسان از سه ساحت عمده تشکیل شده است. ساحت نخست، ساحت علمی و بینشهاست که خود دارای مراحل و مراتبی بوده که از نازلترین آن یعنی قوه حس آغاز و به بالاترین رتبه آن یعنی عقل میرسد و همین عقل، رهبر و جهت دهنده به ادراکات انسانی است.
ساحت دوم، ساحت گرایشها و تمایلات انسانی است، در این ساحت که ساختار ارادی و میلی انسان محسوب میشود، قوای جذب و دفع، تمایل و تنفر، گرایش حق و باطل، صدق و کذب، زشت و زیبا و ... مطرح میشود؛ به طور مثال تمایل روح انسان به توحید و تنفر از شرک در این ساحت میگنجد.
ساحت سوم به رفتار و توانایی انسان مرتبط است؛ از آنجایی که انسان دارای ساختار قدرت و توانایی است، تواناییهای او در دو ساحت وجودی فطرت و طبیعت بروز مییابد و در واقع عقل عملی بر اساس گزارههای موجود در عقل نظری با وساطت ساختار تمایلات سبب بروز رفتار و افعال انسان میشوند و به تعبیر دیگر نحوه تکوین و ارتباط این سه ساختار در انسان است که شخصیت انسانی را شکل میدهند.
در نظام فکری حاج قاسم اعتقاد به توحید اصلیترین عنصر اعتقادی و در واقع دال مرکزی محسوب میشود و در تمام وصیتنامه، خداوند را مخاطب خویش قرار داده است.
این سه ساحت یعنی ساحت آگاهیها، تمایلات و تواناییها که شخصیت انسان را شکل میدهند بر هم تأثیر و تأثر مستقیم دارند و برآیند کلی آنها شاکله شخصیت فردی را شکل میدهند و در واقع یکی از مهمترین شاخصههای شخصیتی انسانهای موفق، سازگاری این سه ساحت با یکدیگر است و این مسئله درباره کسانی که به عنوان قهرمان و الگو در جوامع مطرح هستند، پررنگتر است. چنین افرادی علاوه بر اینکه در هر سه ساحت بینش، گرایش و کنش افراد برجستهای هستند در هر سه ساحت نیز دارای دانش، گرایشها و افعالی هماهنگ و هم سنخ هستند.
شهادت «شهید عزیز ما» حاج قاسم سلیمانی خیلی بیشتر از زمان حیاتش، وجوه مختلف شخصیتش را برای ما مشخص کرد. حاج قاسم در هر سه ساحت بینش، گرایش و کنش، انسانی کمالیافته بود. او در ساحت معرفتی و بینشی با وجودی که تحصیلات رسمی و حوزوی نداشت؛ اما عمق و ژرفای قابل توجهی دارد و با نگاهی به وصیتنامهاش که از مهمترین آثاری است که بیانگر نظام فکری و اعتقادی اوست، میتوان آن را دریافت.
در نظام فکری حاج قاسم اعتقاد به توحید اصلیترین عنصر اعتقادی و در واقع دال مرکزی محسوب میشود و در تمام وصیتنامه، خداوند را مخاطب خویش قرار داده است. پس از آن از مهمترین دالهای منظومه اعتقادی ایشان اعتقاد به مرگ و زندگی پس از مرگ است و در ابتدای وصیتنامه به آن اذعان کرده و تمام مجاهدتها و ایثارهای خود را در درگاه الهی به امید عفو و بخشش برشمرده و خطاب به خداوند متعال راز سعادت پس از مرگ را جلب رضایت او و بهرهمندی از کرم و جود الهی میداند.
پس از آن یکی دیگر از ابعاد محوری اعتقادی سردار دلها، اعتقاد به ولایت انبیاء و ائمه معصومین است بهطوریکه او نعمت ولایت و محبت به ائمه اطهار را یکی از نعمات الهی میدانند و شکر خداوند را به این خاطر بر خود واجب داشته و در نهایت اعتقاد به ولایت فقیه مهمترین اصلی است که شهید سلیمانی در قسمتهای مختلف وصیتنامه به آن پرداخته و شاید از اهداف اصلی وصیتنامه، طرح بحث حراست و نگهبانی از ولایت فقیه است و او در آن متن در ساحت فردی و اجتماعی و جمعی، اعتقاد به ولایت فقیه را عنصری حیاتبخش تلقی کرده و از دید او حمایت از ولایت فقیه تنها راه سعادت مسلمانان در قرن حاضر است.
در باب ساحت گرایش نیز شاهد محبت به خداوند متعال در شخصیت شهید هستیم و این محبت با نگاهی اجمالی به وصیتنامه، دل نوشتهها و سخنرانیهای او کاملاً آشکار است و همین محبت به خداوند متعال تقریباً محور اصلی گرایشهای حاج قاسم است؛ پس از آن در این ساحت محبت نسبت به انبیا، ائمه و اولیاالله به طور واضح و چشمگیری در وجود او به چشم میخورد و آن را مهمترین حلقه وصل خویش به دریای بیکران رحمت الهی میدانند.
حقطلبی و حمایت از مظلوم از وجود دیگر این ساحت در شخصیت سردار سلیمانی است و این گرایش به حق و حمایت از مظلوم منحصر در هیچ مرز زمانی و جغرافیایی نبوده و هرگز رنگ و بوی ملی و یا نژادی ندارد. حضور در جبهههای حق علیه باطل در هشت سال دفاع مقدس، حمایت از مردم کُرد محصور در محاصره داعش، دفاع از مسلمانان عراق و سوریه و ... همگی دلالت بر این حس حقطلبی و حمایت از مظلوم دارد.
شهید سلیمانی اعتقاد به ولایت فقیه را عنصری حیاتبخش تلقی کرده و از دید او حمایت از ولایت فقیه تنها راه سعادت مسلمانان در قرن حاضر است.
دنیاگریزی و مردمگرایی نیز از ابعاد دیگر این ساحت در وجود سردار دلهاست و حضور در خط مقدم و صف نخست مجاهدین و بارها و بارها تا مرز شهادت پیش رفتن، دلیل مهمی برای اولی و نحوه سلوک او در جامعه و ارتباط با اقشار گوناگون مردم، ارتباط صمیمی با زیردستان و محبت شهید به خانوادههای شهدا، خود دلالت بر دومی است.
از مهمترین برجستگیهای شخصیتی ساحت رفتاری شهید سلیمانی نیز میتوان به تعبد او، مراقبت از حدود شرعی، خوش خلقی، نبوغ نظامی، سلحشوری و جنگ آوری، سخت کوشی، شهادتطلبی، سرعت عمل و به هنگام بودن، شجاعت، مقاومت و ایستادگی را ذکر کرد.
در ابعاد نظامی فرماندهای بسیار عالی و راهبردی محسوب میشد و در نهایت شجاعت و بیباکی در خطوط مقدم حضور داشت و خستگی ناپذیری و سختکوشی از ویژگیهای بی بدیل او محسوب میشد.او در ساحت رفتاری، برابر با شهادت همگان به حدود شریعت اسلامی در عمل مقید بوده و حتی در جنگها نیز این تقید از خصوصیات برجستهاش به حساب میآمد. ضمن آنکه به گواهی نزدیکانشان بسیار خوشرو و خوشخو بودند و لبخند ملیح و دلنشینشان، جذابیت چهره شهید را دوچندان میکرد؛ اما در عین حال در برابر دشمنان بسیار با صلابت بود.
در باب شهادتطلبی او همین کافی است که در وصیت نامه خود با سرگشتگی بسیار، خود را جامانده کاروان شهادت میداند و همانطور که مشاهده میشود شخصیت شهید سلیمانی به عنوان شخصیتی ذوابعاد که در تمام ساحتهای شخصیتی اعم از بینشی، گرایشی و کنشی شخصیتی قهرمان و مثال زدنی است و میتواند به عنوان الگوی مناسبی برای رسیدن به اهداف تربیتی مورد استفاده جوان و دانشجوی ایرانی قرار گیرد و راهبردی امن، مطمئن و سریع برای تربیت جوانان ایرانی محسوب میشود که این خود راهبردی مطمئن و سریع برای تحقق آرمانهای گام دوم انقلاب اسلامی هم به حساب میآید.
علیرضا بیاباننورد معاون فرهنگی دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز
انتهای پیام/