دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
کتاب «امپراتوری توهّم» منتشر شد؛

۵ توهم بزرگ در امپراتوری آمریکا

۵ توهم بزرگ در امپراتوری آمریکا
کتاب «امپراتوری توهّم» به قلم کریس هِجِز و ترجمه شیما عالی به همت پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی و از سوی انتشارات سورۀ مهر منتشر شد.
کد خبر : 822136

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری آنا، این کتاب در پنج فصل به پنج توهم بزرگ در امپراتوری توهمی آمریکا می‌پردازد:

۱- توهم سواد (صنعت سرگرمی و سلبریتیسم) ۲- توهم عشق (صنعت پورنوگرافی)
۳- توهم خِرد (نظام آموزشی) ۴- توهم خوشبختی (جریان روانشناسی مثبت گرا)
۵- توهم آمریکا (نظام سیاسی)

کریس هجز در کتاب امپراتوری توهم، آمریکا را مجموعه‌ای از توهم‌ها در همه زمینه‌ها می‌داند که با سرعت بسیار زیادی رو به افول است. پیش‌بینی افول امریکا از درون آن برای مردی که درست در مرکز امریکا نشسته بسیار ناراحت‌کننده است، اما به عقیده خودش نخبگان باید با واقعیت رو به رو شوند تا راهکاری برای حفظ امپراتوری‌ها داشته باشند.

نویسنده در کتاب از مردمی می‌گوید که به وسیله رسانه‌ها سرگرم می‌شوند و به وسیله رسانه‌ها به دولتی اعتماد می‌کنند که هر لحظه در حال فریب دادن آن‌ها است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

شخصیت‌های مشهور، که اغلب گذشته‌ای توأم با فقر داشته‌اند، پیش روی ما قرار داده می‌شوند تا ثابت کنند هر کسی، حتی ما، می‌تواند مورد تحسین جهان قرار گیرد.

این شخصیت‌های مشهور، همچون قدیسان، شاهدان زنده‌ای هستند بر اینکه غیرممکن همیشه ممکن است. تخیلات و رؤیا‌های ما دربارۀ دارایی و شهرت و موفقیت و رضایت در شخصیت‌های مشهور فرافکنده شده است. لشکری از کسانی که فرهنگ توهّم را دامن می‌زنند، کسانی که ما را مجاب می‌کنند سایه‌ها واقعی‌اند، این تخیلات را برمی‌انگیزند. همجواری توهّمات ناممکنِ ملهم از فرهنگ شهرت و دستاورد‌های فردیِ «ناچیز» ما در نهایت منجر به احساس سرخوردگی و خشم و ناامنی و بی‌اعتباری می‌شود.

شگفت اینکه این همجواری در دایره‌ای بسته، انسان سرخورده و تنها را با استیصال و عطش بیشتری از واقعیت فراری می‌دهد و به سوی وعده‌های دروغین کسانی که او را اغوا می‌کنند بازمی‌گرداند؛ به سوی کسانی که آنچه را دوست داریم بشنویم به ما می‌گویند.

ما برای وعده‌های دروغینِ بیشتر التماس می‌کنیم. تا وقتی پولمان تمام نشده است این دروغ‌ها را فرومی‌بلعیم و سپس، هنگامی که به یأس می‌رسیم، خود را این‌طور آرام می‌کنیم که نقص ما، کمبود ما، همان خوشبختی است که برای به دست آوردنش در این بازی پوچ شکست خورده‌ایم؛ و البته به ما گفته‌اند که کمبود ما همین است.

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب