«کرسیهای آزاداندیشی» چرا و چگونه رها شد؟
گروه سیاست خبرگزاری آنا- محدث تک فلاح، مناظرات ابتدای انقلاب از زیباترین و ماندگارترین مناظرات تاریخ انقلاب است. مناظرات اندیشمندان مسلمان با رهبران حزب توده که از تلویزیون پخش میشد. شهید بهشتی، سروش و مرحوم آیت الله مصباح یزدی در یک سو و در سوی دیگر احسان طبری و فرخ نگهدار و کیانوری قرار داشتند. گروهی به نمایندگی از اسلام و گروه مقابل در دفاع از کمونیست با یکدیگر مناظره میکردند.
خاطرهای از احسان طبری نقل شده که در مناظرهای با شهید بهشتی در استناد یا خواندن آیهای از قرآن اشتباه میکند و شهید در یک کاغذ صحیحِ آیه را مینویسد و به طبری میدهد و او هم اصلاح میکند. طبری بعد از مناظره به بهشتی میگوید: اگر تو یکی از جملات مارکس یا انگلس را اشتباه میگفتی، من همان جلسه وصلش میکردم به بیسوادی شما «عمامه به سرها». بهشتی جواب میدهد ما برای رسیدن به حق و حقیقت مناظره میکنیم نه اثبات درستی خودمان و مچگیری از شما.
اوج زنده شدن نام «مناظره» و مذاکره «رو در رو» را شاید بتوان در مناظرات داغ سال ۸۸ دید با این تفاوت که در مناظرات این سال و حتی سالهای ۱۳۹۲، ۱۳۹۶ و ۱۴۰۰ رقابت بر سر صندلی ریاست جمهوری باعث میشد که اصل بحث، مورد توجه قرار نگیرد و قوانینی همچون عدالت در تخصیص زمان به کاندیداها، مباحث را ابتر بگذارد. در ثانی در این مناظرات، حذف و زیر سوال بردن طرف مقابل مناظره نسبت به تبیین موضوعات مورد بحث اولویت داشت.
در این گزارش بعد از بررسی ضرورت برگزاری کرسیهای آزاداندیشی و بالاخص در جمع جوانان، به ویژه دانشجویان دانشگاهها، صحبت از آغاز کننده این کرسیها، یعنی شهید بزرگوار، آیتالله بهشتی خواهیم کرد و بخشی از روایتهای نقل شده از او در این رابطه را جمع آوری کردهایم.
ضرورت برگزاری کرسیهای آزاداندیشی از نگاه رهبری
۱. ضرورت طرح علمی و اصولی نظریههای مختلف: «یکى از وظایف نظام جمهورى اسلامى، حمایت صریح از برخورد افکار به شکل سالم است. اینکار، ظرف و مجرا لازم دارد و این مجرا باید به وسیله خود دوستان دانشگاهى و حوزوى در بخشهاى مختلف تنظیم شود. آنها باید این مجرا را درست کنند و امکان بدهند.
امروز متأسّفانه فضا طورى است -چون این کارها را نکردهایم - که اگر کسى بیاید نه لزوماً یک نظریه نو، بلکه یک بدعت، یک سنّتشکنى یا یک لگدکوبى به یک مرز را سر چوب کرده و بلند کند و هیاهو راه بیندازد، میتواند عدّهاى را به صورت عوامفریبانه دور خود جمع کند. مخالف او هم با همان روش با او برخورد و بنا میکند به محکوم کردن او از یک موضع طرد و لعن. شاید اصل محکوم کردن درست باشد؛ اما خیلى از اوقات شیوهاش درست نیست. گاهى هم میبینیم که کارهاى خوبى در این زمینه انجام میشود.
البته هر دو کار، غلط است؛ چون اگر آن نظریه یک نظریه نو است، اوّل باید در یک مجمع تخصّصى مطرح شود، هیئت منصفه مورد قبولى علمى بودن آن را تأیید کند که بر پایهاى علمى استوار است و مثلاً حرّافى، لفّاظى، عوامفریبى و جنجالسازى نیست. اوّل باید این را مشخّص کنند. بعد از آنکه معلوم شد ارزش علمى دارد، مورد نقّادى قرار گیرد و حقّ و ناحق بودن، اشکال کردن بر موارد آن و تثبیت یا رد کردن پایههایش آغاز شود. این معنا در دانشگاهها در همه زمینههاى علمى حتّى علوم محض، علوم پایه، علوم طبیعى و علوم انسانى جارى است و در زمینههاى فرهنگى و اعتقادى و معارف و علوم حوزوى هم جارى است. این کارها باید بشود. حوزه و دانشگاه این کارها را باید بکنند. شما جمعى هستید که میتوانید در این مجموعه کارو نقش ایفا کنید و حقیقتاً ما به آن احتیاج داریم.» (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضاى انجمن اهل قلم، ۸۱/۱۱/۷)
۲. میدان دادن به دانشجویان: «یکى دیگر از کارهائى که باید در زمینه مسائل گوناگون اجتماعى و سیاسى و علمى انجام بگیرد، میدان دادن به دانشجو براى اظهارنظر است. از اظهار نظر هیچ نباید بیمناک بود. این کرسیهاى آزاداندیشى که ما گفتیم، در دانشگاهها باید تحقق پیدا کند و باید تشکیل بشود.
اگر چنانچه بحثهاى مهم تخصصى در زمینه سیاسى، اجتماعى، در زمینههای گوناگون حتّى فکرى و مذهبى، در محیطهاى سالمى بین صاحبان توان و قدرت بحث مطرح بشود، مطمئناً ضایعاتى که از کشاندن این بحثها به محیطهاى عمومى و اجتماعى ممکن است پیش بیاید، دیگر پیش نخواهد آمد.
وقتى که با عامهی مردم، افراد مواجه میشوند، همه نمیتوانند خودشان را حفظ کنند. مواجه با عامهى مردم، انسانها را دچار انحرافها و انحطاطها و لغزشهاى زیادى میکند که متأسفانه ما شاهد بودیم. خیلى از افرادى که شما میبینید در مواجههى با عامهى مردم یک حرفى میزنند، یک چیزى میگویند، در اعماق دلشان اى بسا خیلى اعتقادى هم ندارند. به تعبیر بعضىها جوگیر میشوند؛ این خیلى چیز بدى است. اگر در محیطهاى خاص، محیطهاى آزاداندیشى و آزادفکرى، این مسائل مطرح بشود - مسائل تخصصى، مسائل فکرى، مسائل چالشبرانگیز - مطمئناً ضایعات کمتر پیش خواهد آمد. (دیدار با اساتید دانشگاهها ۱۳۸۸/۶/۸)
۳. ضرورت مدیریت آزاد اندیشی: «مسئله آزاداندیشىای که ما گفتیم، ناظر به این است. باید راه آزاد اندیشى و نوآورى و تحول را باز گذاشت، منتها آن را مدیریت کرد تا به ساختارشکنى و شالودهشکنى و بر هم زدن پایههاى هویت ملى نینجامد.
این کار، مدیریت صحیح لازم دارد. چه کسى باید مدیریت کند؟ نگاهها فوراً میرود به سمت دولت و وزارت علوم و... «نه»، مدیریتش با نخبگان است؛ با خود شماست؛ با اساتید فعال، دانشجوى فعال و مجموعهای فعال دانشجویى. حواستان جمع باشد! دنبال حرف نو و پیدا کردن حرف نو حرکت کنید؛ اما مراقب باشید که این حرف نو در کدام جهت دارد حرکت میکند؛ در جهت تخریب یا در جهت ترمیم و تکمیل؛ اینها با هم تفاوت دارد.
این وظیفهاى است به عهده خود شما. امثال بنده که مسئول هستیم؛ البته مسئولیت هایى داریم و شکى نیست در این زمینهها؛ اما کار، کار خود شماهاست. گمان نکنید که نهضت آزاداندیشى و حرکت تحول و شجاعت در کارهاى گوناگون را، به جاى شما که دانشجو هستید یا محقق هستید یا استاد هستید، ممکن است مسئولان دولتى یا بنده بیاییم انجام بدهیم؛ نه، من نقشم این است که بیایم بگویم این کار را خوب است بکنیم. نهضت نرمافزارى و جنبش نرمافزارى و نهضت تولید علم را ما مطرح کردیم؛ الان حدود ۱۰ سال میگذرد و امروز یک غوغایى راه افتاده است. چه کسى این را راه انداخته؟ من که یک کلمه بیشتر نگفتم. این کار را شما کردید؛ محقق ما، جوان ما و استاد ما؛ تحول از این قبیل است.» (بیانات دانشگاه سمنان،۸۵/۸/۱۸)
۴. کرسیهای آزادی اندیشی عامل پیشرفت کشور: «شما کرسى آزادفکرى سیاسى را، کرسى آزاد فکرى معرفتى را تو همین دانشگاه تهران، تو همین دانشگاه شریف، تو همین دانشگاه امیرکبیر به وجود بیاورید. چند نفر دانشجو بروند، آنجا حرفشان را بزنند، حرف همدیگر را نقد کنند، با همدیگر مجادله کنند. حق، آنجا خودش را نمایان خواهد کرد. حق اینجورى نمایان نمیشود که کسى یک انتقادى را پرتاب بکند. اینجورى که حق درست فهمیده نمیشود.
ایجاد فضاى آشفتهى ذهنى با لفاظىها، هیچ کمکى به پیشرفت کشور نمیکند. شما تجربهى این پدر پیرتان را در این زمینه داشته باشید. آنى که کمک میکند به پیشرفت کشور، آزادى واقعى فکرهاست؛ یعنى آزادانه فکر کردن، آزادانه مطرح کردن، از هو و جنجال نترسیدن، به تشویق و تحریض این و آن هم نگاه نکردن. یک وقت شما یک حرفى میزنید، ناگهان مىبینید همهى ناظران سیاسى جهان که وجودشان انباشتهى از پلیدى و خباثت است، براى شما کف میزنند. به این تشویق نشوید. به قول رائج بین جوان ها، جوگیر نشوید. بحث درست بکنید، بحث منطقى بکنید. سخنى را بشنوید، سخنى را بگوئید؛ بعد بنشینید فکر کنید. این همان دستور قرآن است. «فبشّر عباد. الّذین یستمعون القول فیتّبعون احسنه».
سخن را باید شنفت، بهترین را انتخاب کرد. والّا فضاى جنجال درست کردن، همین میشود که دیدید. جنجال قبل از انتخابات، بعد از انتخابات، انعکاسش میشود. (بیانات در جلسه با نخبگان)
۵. کرسیهای آزادی اندیشی زمینه ساز بالندگی علمی و فکری: «نباید از «آزادى» ترسید و از «مناظره» گریخت و «نقد و انتقاد» را به کالاى قاچاق و یا امرى تشریفاتى، تبدیل کرد چنانچه نباید بجاى مناظره، به «جدال و مراء»، گرفتار آمد و بجاى آزادى، به دام هتاکى و مسئولیت گریزى لغزید. آن روز که سهم «آزادى»، سهم «اخلاق» و سهم «منطق»، همه یکجا و در کنار یکدیگر اداء شود، آغاز روند خلاقیت علمى و تفکر بالنده دینى در این جامعه است و کلید جنبش «تولید نرم افزار علمى و دینى» در کلیه علوم و معارف دانشگاهى و حوزوى زده شده است.
بىشک آزادیخواهى و مطالبه فرصتى براى اندیشیدن و براى بیان اندیشه توأم با رعایت «ادب استفاده از آزادى»، یک مطالبه اسلامى است و «آزادى تفکر، قلم و بیان»، نه یک شعار تبلیغاتى بلکه از اهداف اصلى انقلاب اسلامى است.» (پاسخ به نامه جمعى از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه در مورد کرسیهای نظریهپردازی،۸۱/۱۱/۱۶)
شهید بهشتی در آیینه مناظرات
حجت الاسلام جواد اژهای عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در گفتگویی در تاریخ ۷ تیر ۹۵ به نکات جالبی پیرامون نگاه این شهید مظلوم به مناظرهای اوایل انقلاب پرداخت که در این گذار به صورت پرسش و پاسخ آمده است:
شنیده شده که دکتر بهشتی در دوران زندگی خود با منافقان نیز چالشهای مختلفی را داشته است. برخورد شهید بهشتی با مسعود رجوی چطور بود؟ آیا با هم ملاقاتی هم داشتند؟
«در سال ۵۸، یکبار پیش آقای بهشتی آمد برای مذاکره. در جلسه چهارشنبههای منزل آقای بهشتی یکی از بچههای سازمان از آقای بهشتی پرسید مشکل شما با سازمان ما چیست؟ شهید بهشتی گفتند: یکی اینکه دروغ میگویند و دیگری، ایدئولوژیشان منحرف است. من هم آنجا بودم. ایشان گفتند چند روز پیش که آقای رجوی آمده بود اینجا؛ من این دو اشکال انحراف ایدئولوژیک و دروغ را به او تذکر دادم.
هفته بعد، روز چهارشنبه، آن آقا آمد و گفت، با برادر مسعود صحبت کردم، گفت: «اصلاً ملاقاتی با آقای بهشتی نداشته است.» آقای بهشتی گفتند؛ دروغش که ثابت شد حالا برویم سر ایدئولوژی.»
مگر مستنداتی از این ملاقات موجود نبود که اینطور عیان انکار کرده بود؟
«آنها حفاظتشده میآمدند؛ به هر حال با توجه به این موضوع، صورتجلسهای در کار نبود.»
برشی کمتر دیده شده از مناظره شهید بهشتی با کیانوری دبیرکل حزب توده: آیا شوروی اجازه میدهد ما هم در آنجا حزب مسلمان تاسیس کنیم؟
«روایتی از خیانت حزب توده و معروفترین مناظره شهید بهشتی»
از مناظره معروف دکتر بهشتی با آقای کیانوری بگویید؛ این مناظره هنوز که هنوز است، مورد توجه بسیاری از دوستداران شهید بهشتی قرار دارد. یادتان میآِد که چه مسائلی در این مناظره مطرح شد؟
«شهید بهشتی مناظرههای متعددی داشتند، یکی از معروفترین آنها همین مناظره بود. در آن مناظره مسئله خیانت حزب توده مطرح میشود، آقای کیانوری میگوید: «اینکه ما وابسته به شوروی هستیم، تهمت است.» آقای بهشتی هم میگویند: «ما همینجا دادگاه را شروع میکنیم.» یادم میآید که ایشان در مناظرهها پاسخ منطقی میدادند، معتقد بودند که از دیدن این مناظرهها قطعاً افراد تأثیر میپذیرند.
بعد از شهادت آقای بهشتی جمع کوچکی به نام شورای امنیت ملی بود، آن موقع بهصورت رسمی نبود که اعضا مشخص و انتخاب شده باشند. از سپاه، کمیته، وزارت اطلاعات، رئیس صداوسیما بود، روسای شبکهها بودند. من هم از طرف نخستوزیری در جلسه بودم. آن دوران اوج ترورها بود. جلسهای بهمنظور بررسی ترورها گذاشته شد، سال جنگ بود و ترور.
من همانها را در جلسه مطرح کردم قبل از اینکه حزب توده، ضربهای مثل حادثه هفتم تیر به ما بزند باید حواسمان جمع باشد. جلسه هم همین باور را داشت. همانطور که مطلع هستید آن زمان فرمانده نیروی دریایی از اعضای فعال حزب توده بود که اعدام شد.
او همیشه وقتی به جماران که میآمد، در ملاقاتهای عمومی امام، میگفت اینجا بوی خدا و بهشت میآید، شما حس نمیکنید... من عمداً میگفتم نه! عصبانی میشد. در روز ملاقات با امام هم او اول از همه حاضر میشد وقتی میپرسیدم چرا زود میآیید، میگفت من بوی بهشت را اینجا میشنوم من هم میگفتم اینجا هوای خیلی خوبی دارد، ولی بوی بهشت نمیشنوم - میخندد – اینها اینطوری تظاهر خط امام را میکردند.
بله آقای بهشتی به یقین و قاطع اینها را جاسوس شوروی میدانستند، اما همه ادله خود را در کمال متانت و منطقی بیان میکردند.»
قاتلان بهشتی در صف مخالفان تعامل با جهان
دنیای اقتصاد هم در گزارشی که در تاریخ ۷ تیرماه ۱۳۹۹ منتشر کرده آورده است: بهشتی سه روز قبل از شهادت خود، درحالی که منافقین پاسخ دعوت به مناظرهها را با آشوبهای خیابانی داده بودند، میگفت: «مجاهدین خلق به یک گروه قشری و مرتجع میگویند و به گروه دیگر لیبرال میگویند و مدعی هستند که اصلا اسلام حقیقی را ما شناختیم.» (بهشتی، سخنرانی ۱۳۶۰/۴/۴)
تصادفی نیست که امروز قاتلان شهید بهشتی را در صف مخالفان تعامل با جهان میبینیم. همان دستگاه ذهنی تروریستی که دیروز توانایی انقلابی- دیپلماتیک شهید بهشتی در کاهش تلفات و هزینههای پیروزی انقلاب را نوعی «چانه زدن با آمریکا» و «سازشکاری» معرفی میکرد امروز در حاشیه لابیها و اتاق فکرهای اسرائیلی به تحریک و تشویق امثال جان بولتون مشغول است تا با تجزیه و تحلیلهای کلیشهای و القای ایرانهراسی در محافل جنگ و تحریم، منافقانه فشار بر مردم ایران را تداوم بخشد.
کمونیستی که گریه میکرد
نقل قولهایی پراکنده از شهید بهشتی وجود دارد که در زمینه «گفتگو و مناظره» او را برجسته نشان میدهد. مثلا نقل است یکی از کمونیستها در اخن آلمان آمده بود پای صحبت آیتالله بهشتی. با تمسخر میگفت: «آمدهایم آخوند ببینیم و بخندیم. بالاخره خودش کلی تفریح است.» ساعت ۱۱ شب گریه میکرد که بحث ادامه داشته باشد. تا ساعت دو با بهشتی حرف میزد و بعد شد پای ثابت سخنرانیهایش.
یا نقل دیگری بود که جلوی دادگستری عدهای شعار میدادند: «مرگ بر بهشتی!» بهشتی هم میشنید. یکی از او پرسید: «چرا امام ساکت است. کاش جواب این توهینها را میداد.» شهید بهشتی گفت: «قرار نیست در مشکلات از امام هزینه کنیم. ما سپر بلای اوییم نه او سپر ما».
جای خالی کرسیهای آزاداندیشی در ایران ۱۴۰۱
با نگاهی به قدرت ژئوپولتیکی ایران در منطقه و جهان و مقایسه این جایگاه نسبت به سالهای ابتدای انقلاب، همچنین مطالعه و مُرور تاریخ ۴۳ سال اخیر بعد از استقرار جمهوری اسلامی ایران در جایگاه خود، میتوان به چند نکته اشاره ویژه داشت:
الف) تاثیرگذار بودن و بالا رفتن نفوذ جمهوری اسلامی ایران در جهان نسبت به گذشته و به ویژه نسبت به سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی چنان غیرقابل انکار است که کمتر کسی از نظریه پردازان و سیاستمداران را مییابیم که از قدرت جمهوری اسلامی سخن نگفته باشد و تاثیر تصمیمات کوچک و بزرگ سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و نظامی را در منطقه و جهان شمارش نکرده باشد.
ب) رها شدن برگزاری برنامههایی از قبیل کرسیهای آزاداندیشی در جامعه، کمک بزرگی به افت رفتار گفتگویی بین افراد داشته است. الگوهایی همچون برگزاری مناظرات تلویزیونی آن هم با ارائه روشهای درست مناظره تا جایی که طرفین به نتیجه و جمعبندی محتوایی برسند و اصول درست را رعایت کرده باشند، جای خالی خود را در صدا و سیما و رسانههای مکتوب و تصویری و صوتی نه تنها نگهداشتهاند بلکه بزرگتر هم کردهاند.
پ) توجه به خلا گفتگوهای جدی بحث مهمی است که حتی رهبر انقلاب در ۱۰ سال اخیر به صورت ویژه روی آن تاکید داشتهاند. تجربه این سالها ثابت کرده است که هر جا ایشان روی کلیدواژه یا مفهوم خاصی تاکید و اصرار دارند، در صورت عدم توجه به آن موضوع، مشکلات جدی در جامعه مشاهده خواهد شد.
با بررسی مسائل اخیر جامعه ایران، به وضوح میتوان عدم توجه به این مهم و تاثیر این بیتوجهی را در بین افراد در اقشار مختلف مشاهده کرد. وقتی فضای گفتگو در جامعه فرهیخته کم شود، نداشتن این فضا در باقی اقشار نیز موضوع عجیبی نخواهد بود.
مخلص کلام...
از آنجایی که برای اجرای هر رویدادی ابتدا از جوامع دانشجو و هیئت علمی و فضای باز و پویای دانشگاه میتوان کمک گرفت و از این طریق فرهنگ گفتگو و مناظره و «کرسی آزاداندیشی» را راهاندازی و بیدار کرد، مطالبات مردم از این گروه به صورت پُررنگ خودنمایی میکند؛ لذا رسما توقع جامعه مدنی در جمهوری اسلامی ایران، برگزاری کرسیهای آزاداندیشی در جوامع نخبگانی از جمله دانشگاههاست.
البته که در این راستا بعد از وقایع اخیر در کشور، حرکاتی هم انجام شده است. از جمله نشستی که در روز یکشنبه دهم مهر ماه با حضور نزدیک ۹۰ نفر از اساتید دانشگاه تهران از رشتهها، تخصصها و گرایشهای فکری مختلف تشکیل شد. در اولین نشست از خانه گفتوگوی دانشگاه تهران که به دعوت سیدمحمد مقیمی، رئیس دانشگاه تهران برگزار شد، مدعوین به بحث و بررسی موضوعات و حوادث اخیر پرداخته و موضوع از ابعاد گوناگون و با نگاه کارشناسانه متخصصین خُبره حوزههای مختلف کشور با هدف ایجاد فضای گفتگو و تعامل میان آحاد جامعه بررسی شد.
چه خوب است که این گونه نشستها از یک دانشگاه فراتر رود و در ابعاد مختلف کارشناسی برگزار شود که نه تنها موجبات اظهار نظر کارشناسان امور مختلف باشد، بلکه فضای ابراز نظر اقشار مختلف و بالاخص جوانان را باز کرده تا علاوه بر بررسی و ارائه راهکار برای حل مسائل، به شناخت وضعیت در اقشار و گروههای تشکیل دهنده جامعه مدنی هم کمک شایانی خواهد کرد.
البته باید در نظر داشت که رعایت دقت و سرعت نیز در درمان این جراحت اجتماعی مد نظر قرار بگیرد. زخم کنونی جامعه ایران با آرامش خاطر و صبر و طمانینه درمان نخواهد شد. این زخم نیاز به یک CPR (احیا) جدی و سریع دارد که در صورت پشت گوش انداختن مجدد، کار سخت تر خواهد شد.
انتهای پیام/